اگر به قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 57 بازگردیم و به خواستههای مخالفان رژیم طاغوت پهلوی که جملگیشان از زبان امام خمینی(ره) بیان میشد نگاهی بیندازیم، خواستهها و مطالبات انقلابیون چیزی نبود جز استقلال کشور از بیگانه و بیرون آمدن ایران از زیر پوتینهای مستشاران آمریکایی و استعمارگران انگلیسی و برای نیل به این هدف راهی نبود جز کنار زدن حکومتی که گوشت و پوست و استخوانش را مدیون دولتهای خارجی بود.
به گزارش وطن امروز، رژیم پهلوی با مخالفانی طرف بود که جز به اسلام و عزت ایران نمیاندیشیدند. خونهای ریخته شده در خیابانها برای کسب استقلال، خونهای گرمی که در ۴ نقطه کشور و در مقابله با تجزیهطلبها بر خاک این سرزمین ریخته شد تا مبادا ایران کهن تبدیل به ایرانستانی چند پاره شود و بعدتر خون پاک جوانانی که در طول ۸ سال دفاعمقدس و در جنگ با رژیم بعثی روی زمین جاری شد تا حتی یک وجب از خاک کشور دست بیگانه نیفتد، گواهی این امر است. در عبارتی سادهتر، اساس انقلاب اسلامی بر استقلالخواهی از شرق و غرب بنا شد و جمهوری اسلامی نیز به این منظور شکل گرفت که عزت ایران عزیزمان را که در هزارتوی تاریخ به فراموشی سپرده شده بود، دوباره بازیافته و از آن حراست کند و این موضوعی نبود که بخواهد از سوی بیگانگان و دشمنان ایران بیپاسخ بماند. 4 دهه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی با مخالفانی طرف است که فریاد مبارزه با نظام اسلامی را سر میدهند. در حالی که اصل خواسته و هدفشان نه براندازی نظام حاکم که اساسا نابودی کشوری به نام ایران است. یک روز کمپ تحریم ورزش ایران را به راه میاندازند و روز دیگر به حمایت از فیلمی برمیخیزند که چهرهای سراسر تاریک از ایران به نمایش گذاشته است. روزی در نامههایی خواستار تحریم مردم ایران میشوند و روز دیگر خطاب به قاتلان قهرمان ملی ایران نامه تشکرآمیز صادر میکنند. حالا هم به بهانه فوت مرحومه مهسا امینی به خیابانها آمده و با موجسواری روی خون او، اصل خواستهشان، یعنی تجزیهطلبی را فریاد میزنند.
روزهای اخیر تعدادی از افراد ضدانقلاب خارجنشین که سر در آخور اجنبیهای ضدایرانی دارند، با برپایی تجمعات پراکنده در برخی شهرهای اروپایی، نقاب از چهره برداشته و بالاخره خواسته اصلیشان را که زیر نام مرحومه مهسا امینی پنهان کرده بودند، نشان دادند. در تجمعاتی که جریان ضدانقلاب در اروپا برگزار کرد، از سلطنتطلبانی که همچنان امیدوار به سرنگونی انقلاب اسلامی و بازگشت خاندان دیکتاتور پهلوی به قدرت هستند تا تجزیهطلبانی که سالهاست پروژه جدایی برخی مناطق از ایران را دنبال میکنند، در کنار هم حضور داشتند. به عنوان مثال طبق تصاویری که از تجمع این جریان در وین اتریش منتشر شده، چند نفر از افراد حاضر پرچم حزب تروریست دموکرات کردستان را در دست دارند.
در تجمع مشابه دیگری نیز که در آلمان برگزار شد، برخی افراد ضدانقلاب که خود را خونخواه مهسا امینی میخوانند، پرچم منحوس گروهکهای تجزیهطلبی مثل کومله و دموکرات کردستان را در دست داشتند. نکته جالب توجه اما پرچم رژیم طاغوتی پهلوی بود که در فاصله چند متری پرچم تجزیهطلبها توسط افراد سلطنتطلب که از قضا شعارهای به ظاهر میهندوستانه هم میدادند، به اهتزاز در آمده بود! این هم از عجایب روزگار و البته بیانگر فضاحت و درماندگی جریان ضدانقلاب است. از سلطنتطلبهای به ظاهر وطنپرست گرفته تا گروهکهای تروریست تجزیهطلب که هدفی جز چندپاره کردن ایران ندارند، به بهانه فوت مهسا امینی گرد هم آمده و در پوشش شعار «زن، زندگی، آزادی»، هر کدام اهداف خود را دنبال میکنند. البته حاضران تجمعات اخیر ضدایرانی در اروپا به تجزیهطلبان و سلطنتطلبان و البته باقیمانده گروهک تروریستی منافقین محدود نبود؛ چنانکه برخی از افراد حاضر در این تجمعات با عریان شدن، تفسیر خود از شعار «زن، زندگی، آزادی» را اعلام کردند. به طور مثال طبق تصاویر منتشر شده، در جریان تجمع گروهی از جریان ضدانقلاب اسلامی در آمستردام هلند، فردی که لباس خود را در آورده، از آزادی جنسی و… صحبت میکند و افراد حاضر در صحنه برای او کف و سوت میزنند اما این صحبتها بخوبی مقصود اصلی جریان ضدانقلاب از شعار آزادی زن را به نمایش میگذارد؛ صحبتهایی که نشان میدهد منظور این جماعت از آزادی زن، همان آزادی برهنگی و زیر سوال بردن اخلاقیات انسانی بوده که نه چارچوبی میشناسد و نه مقید به هیچ ارزش و هنجاری است.
محسن نامجو از دیگر سلبریتیهای بدنام ایرانی نیز که به میان تجزیهطلبان و سلطنتطلبها رفته بود تا بیش از پیش وطنفروشی خود را فریاد بزند، مثل مهناز افشار با حقارت از جمع ضدانقلاب خارج شد. برخورد ضدانقلاب با افشار و نامجو جدا از اینکه نشان داد عاقبت سلبریتیهایی که به وطن خود پشت میکنند، چیزی جز حقارت نیست، سطح توحش اوباش خارجنشین را به نمایش گذاشت؛ اوباشی که حتی به هممسلکان خود نیز رحم ندارند اما برای مردم ایران از آزادی، دموکراسی و احترام به عقاید دم میزنند.
جریان برانداز و ضدانقلاب همواره با شعارهای به ظاهر آزادیخواهانه و عدالتطلبانه و نفی نظام اسلامی، وعده ایرانی آباد به مردم میدهد و فضایی که از ایران پس از براندازی و تجزیه ترسیم میکند، جامعهای آزاد و محترم شمردن عقاید مختلف است. با این حال تصاویر وحشیانه و جنایتآمیزی که این جریان چه در داخل کشور و چه در اروپا به نمایش گذاشتند، هشداری به مردم وطنپرست ایران است که فردای براندازی، چه روزهای سیاه و تاریکی بر ایران خواهد گذشت و چه جنایتهایی که این اوباش علیه مردم انجام خواهند داد. آنچه در روزهای اخیر چه در داخل کشور و چه به صورت گسترده در اروپا شاهد آن بودیم، تصویر واضحی است از آنچه برخیها به بهانه فوت مرحومه مهسا امینی در دستور کار خود دارند. آشوب، اغتشاش، تجزیهطلبی و چند پاره شدن ایران و در نهایت نابودی کشوری به نام ایران اهدافی است که با اسم رمز مهسا امینی دنبال میشود؛ چنانکه «ایدی کوهن» خبرنگار رژیم صهیونیستی نیز در حساب توئیتری خود با عبارت «بای بای ایران» این خواسته را عریانتر و شفافتر از بقیه ضدانقلاب به نمایش گذاشت.
با توجه به اتفاقاتی که همزمان در داخل کشور و اروپا رخ داد، به صراحت باید گفت «سکس و خشونت» آمال خواسته جریان ضدانقلاب است. گروهکهای ضدانقلاب و تجزیهطلب نیز که همواره به دنبال فرصتی برای عرض اندام هستند، با سوءاستفاده از شرایط پیش آمده و به بهانه فوت مرحومه امینی، با اقدامات خود فریاد تجزیه و پاره پاره شدن ایران را سر دادند. گروهکهای تروریستی دموکرات و کومله از جمله گروههایی بودند که با موجسواری بر آشوبهای اخیر، اهداف ضدایرانی خود را دنبال کردند. این گروهکها اگرچه نتوانستند در داخل کشور کاری از پیش ببرند اما تجمعات پراکنده آنها در برخی کشورهای اروپایی و اهتزاز پرچمهای منحوسشان نشان داد هدف اصلیشان تجزیه ایران بوده و موضوع فوت مرحومه امینی صرفا ابزاری در دست این گروهکهای ضدانقلاب است. از رضا ربع پهلوی و سلطنتطلبان گرفته تا مسیح علینژادها و گروهکهای تروریستی یک فصل مشترک دارند و آن هم بیوطنی است. این بیوطنان تنها یک هدف را دنبال میکنند و آن هم پاره پاره کردن نقشه ایران و در نهایت محو این نام مقدس از تاریخ است.