پیروزی حزب “برادران ایتالیا” به رهبری ” جورجیاملونی “در انتخابات سراسری ایتالیا، بیانگر حضور دولتی افراطی و ملی گرا در راس معادلات سیاسی و اجرایی رم می باشد. به این ترتیب هدایت و مدیریت تحولات داخلی ایتالیا به دست کسی خواهد افتاد که موجودیت اتحادیه اروپا و منطقه یورو را بارها به چالش کشیده است. ملونی توانست در ائتلاف با “برلوسکونی”و ” سالوینی” دو سیاستمدار باسابقه ایتالیایی ، بر ائتلاف چپگرایان در رم پیروز شود. ملونی شدیدا مهاجرستیز است و از سیاستهای محدودکننده ورود خارجیها به ایتالیا حمایت میکند. در خصوص مسائلی مانند جنگ اوکراین نیز ملونی معتقد است که منافع جمعی اتحادیه اروپا در چنین شرایطی معنا و مفهومی ندارد و ایتالیا باید بر اساس منافع خود به این پرونده ورود کند. بر اساس منافع ایتالیا نیز دشمنی و تقابل با مسکو توجیهی ندارد.
اقبال به جریان ملی گرای افراطی
در آخرین انتخاباتی که در ایتالیا برگزار شد حزب ملونی تنها حدود ۴ درصد آرا را به دست آورد اما از آن زمان تاکنون چندین دولت و ائتلاف مختلف بر سر کار آمده و سقوط کردند تا در نهایت دیگر راهی جز برگزاری مجدد انتخابات پارلمانی سراسری در این کشور باقی نماند. حزب خانم ملونی اکنون بیش از ۲۵ درصد آرا را به خود اختصاص داده است اما ائتلاف دست راستی که از همراهی برادران ایتالیا، فورتزا ایتالیا و حزب لگا تشکیل شده نیز حدود ۲۵۰ کرسی را که نزدیک به دو سوم کرسیهای کل پارلمان خواهد بود، کسب خواهد کرد. در این صورت کار برای تشکیل دولت دست راستی به رهبری ملونی کاملا هموار خواهد است. در انتخابات سراسری ۲۵ سپتامبر مردم ایتالیا هم برای تعیین ۴۰۰ کرسی مجلس و هم انتخاب ۲۰۰ سناتور مجلس سنا پای صندوقهای رای رفتند. برای تشکیل دولت حزب یا ائتلاف پیروز باید به دو سوم که به معنای ۲۶۷ نماینده در مجلس و ۱۳۴ سناتور در مجلس سنا است، دست یابد.این اتفاق هم اکنون در ایتالیا رخ داده است.
قدرت نمایی بازماندگان موسولینی
در این میان، شاهد قدرت نمایی مطلق بازماندگان موسولینی هستیم! تحلیلگران در غرب حزب “برادران ایتالیا” را ترجمان و نمادی از “فاشیسم نوین” می دانند.حضور دو تن از نوادگان موسولینی در جمع اعضای اصلی تشکیل دهند این حزب، بیانگر همین حقیقت است. گرایش رسمی ایتالیا به فاشیسم نوین در حالی صورت می گیرد که احزاب سنتی در این کشور مدعی بودند مدتهاست از فاشیسم عبور کرده اند! جورجا ملونی که حزبش در انتخابات پارلمانی روز یکشنبه ۲۵ سپتامبر در ایتالیا در صدر قرار گرفت، رسما حضور خود به عنوان نخست وزیر این کشور در مسند قدرت تایید کرده و می گوید ایتالیاییها پیام روشنی در حمایت از دولت دست راستی به رهبری حزب «برادران ایتالیا» ارسال کردهاند.
یکی از موضوعاتی که در حال حاضر اهمیت فراوانی دارد، مربوط به عدم مشارکت بیش از یک سوم شهروندان ایتالیایی در انتخابات می باشد. ایتالیا همیشه از مشارکت سیاسی بالایی در میدانهای رای گیری برخوردار بوده است به طوری که اغلب مشارکت رای دهندگان نسبت به برخی از همسایگان اروپایی بالاتر بوده است. بیش از ۹۰ درصد رای دهندگان در سال ۱۹۷۹ به پای صندوقهای رای رفتند و این ارقام در دهه ۱۹۹۰ در بالاترین سطح دهه ۸۰ باقی ماندند. با این حال در این انتخابات تنها ۶۴ درصد از جمعیت واجد شرایط، رای خود را به صندوق انداختند. مشارکت در انتخابات عمومی سال ۲۰۱۸ نیز ۷۳ درصد بود. به نظر میرسد طبق آمار، مشارکت رای دهندگان در بیش از یک دهه اخیر روند نزولی داشته است. همین مسئله نشان دهنده رویگردانی ایتالیایی ها از احزاب سنتی ( سوسیالیست و راست میانه) می باشد.
نمایش ضعیف برای چپ میانه
در ماههای منتهی به انتخابات، حزب دموکرات به رهبری انریکو لتا بهعنوان اصلیترین نیروی چپ میانه ایتالیا رقیب اصلی جورجا ملونی شناخته شد. پیش از انتخابات گفته میشد این حزب میتواند به راحتی بیش از ۲۰ درصد آرا را کسب کند اما طبق اولین برآوردهای خروجی از صندوقهای رای، این حزب تنها ۱۹ درصد آرا را کسب کرده است.تخمین زده میشود جنبش پوپولیستی «پنج ستاره» به رهبری جوزپه کونته، نخست وزیر سابق بین ۱۳.۵ تا ۱۷.۵ درصد آرا را به دست آورد. با این حال آنها در سال ۲۰۱۸ توانستند ۳۲.۷ درصد آرا را کسب کند بنابراین رقم فعلی به طور قابل توجهی کمتر از انتخابات قبلی خواهد بود. این حزب در سالهای قبل تحت تاثیر انشعابات داخلی قرار گرفت بهطوریکه لوئیجی دی مایو، رهبر پیشین حزب از آن جدا شد و به نیروهای ائتلاف چپ میانه پیوست و حزب خود با نام «تعهد مدنی» را شکل داد.سیلویو برلوسکونی، نخست وزیر اسبق ایتالیا ممکن است دیگر چهره مستقل مهمی در انتخابات نباشد. حزبی که زمانی بزرگترین نیروی سیاسی ایتالیا بود. اما حمایت برلوسکونی از ائتلاف جناح راست برای اطمینان از داشتن اکثریت کرسیهای ضروری است و به این ترتیب نخست وزیر جنجالی سابق همچنان میتواند نفوذ قابل توجهی داشته باشد.اما فراموش نکنیم که بازگشت برلوسکنی به قدرت ( آن هم نه به عنواننخست وزیر) در سایه ائتلاف با دو حزب افراطی یعنی “برادران ایتالیا” و ” لیگ شمال” رخ داده است.
بحران جدید در اروپا
اکنون در سال ۲۰۲۲ میلادی، اروپای واحد کاملا آشفته است! انگلیس رسما از اتحادیه اروپایی خارج شده و مناقشات حقوقی، مرزی، امنیتی و شهروندی میان انگلیس و اعضای باقیمانده در اروپای واحد ادامه دارد. برگزیت، نقطه آشکارساز تجزیه اتحادیه اروپایی محسوب میشود. رشد ملیگرایی افراطی در سرتاسر اروپا نیز این روند را تسریع کرده و پیروزی “ملونی”در انتخابات سراسری ایتالیا نیز منجر به تقویت این روند شده است. اکنون آلمان و فرانسه، ۲ نقطه ثقل دیگری هستند که به ترتیب حکم گرانیگاه «اقتصادی و سیاسی اروپای واحد ( چه در اتحادیه اروپا و چه در منطقه یورو) را دارند اما وضعیت این ۲ کشور اکنون نابسامانتر از چیزی است که تصور میشود! در چنین شرایطی سومین قدرت اقتصادی اروپا یعنی ایتالیا نه تنها در مسیر عبور از بحران به کمک برلین و پاریس نخواهد آمد، بلکه خود به مانعی جدی درمسیر استمرار سیاستهای قبلی در اروپای واحد تبدیل خواهد شد. به راستی سران اتحادیه اروپا با این بحران جدید و ابعاد گسترده آن چگونه برخورد خواهند کرد؟