استعمار پدیدهای اروپایی است که از آغاز سده دهم هجری قمری به تدریج وارد سرزمینهای اسلامی شد و با تحمیل خود به کشورهای میزبان و در جهت منافع دولت های اروپایی، غارت ثروت ملتهای غرب آسیا، شمال آفریقا، بخشهای مسلماننشین هند و مسلمانان جنوب شرق آسیا را آغاز کرد.
استعمار انگلیس پس از فروپاشی سلسله صفویه، به تدریج در خلیج فارس و سواحل جنوبی ایران نفوذ کرد و در دوره قاجار، به طور غیر مستقیم ایران را مورد استعمار و چپاول قرار داد. نفوذ و گسترش استعمار خارجی در ایران باعث شد تا شخصیت هایی بزرگ و سازش ناپذیر در کشورمان ظهور کنند و پیشگام حرکت های انقلابی برای مبارزه اساسی با این پدیده شوم شوند. از جمله این مبارزین میتوان به «رئیسعلی دلواری» اشاره کرد که ۱۲ شهریور ۱۲۹۴ خورشیدی در مبارزه با نیروهای انگلیسی به شهادت رسید. تاریخ مبارزه ملت ایران با استعمار انگلیس دارای نقاط عطف مهمی است که مقابله با قرارداد رژی، نهضت جنوب، نهضت فارس، مخالفت با قرارداد ۱۹۱۹ و مبارزه در جهت ملی کردن صنعت نفت از مهمترین آنهاست.
مبارزات علیه نفوذ انگلیس در ایران
-
نهضت تنباکو
سابقه حضور استعمار انگلیس در منطقه به اوایل قرن ۱۹ بازمیگردد. در سال های دهه ۱۸۲۰ در بحبوحه جنگهای ایران با روسیه، دولت انگلستان به بهانه مبارزه با دزدان دریایی، سواحل جنوبی خلیج فارس را اشغال نمود و با حکام محلی قرارداد تحتالحمایگی امضا کرد. اگرچه در دوران صفویه، انگلیسیها در ایران حضور داشتند، اما در آن زمان به دلیل اقتدار دولت مرکزی فقط به کار تجارت اشتغال داشتند. در زمان قاجار و تضعیف ایران به خاطر جنگ با روسیه، انگلستان از فرصت پیش آمده برای اشغال نظامی برخی مناطق خلیج فارس که تحت نفوذ ایران بودند، استفاده کرد. در واقع دوران قاجار را باید نقطه آغاز حضور استعمار انگلیس در ایران دانست. در پی سفر سوم ناصرالدین شاه به فرنگستان در سال ۱۳۰۶ هجری قمری و مذاکره با «ماژور تالبوت» رئیس کمپانی رژی در لندن، امتیاز انحصار دخانیات کل ایران در ۲۸ رجب سال ۱۳۰۸ به کمپانی رژی اعطا شد. قرارداد «رژی» یا انحصار نامه توتون و تنباکو به عنوان قراردادی استعماری، خشم ایرانیان را برانگیخت و طولی نکشید که مردم را به مبارزهای فراگیر کشاند. مردم که از این پیش آمد به شدت رنجیده خاطر بودند از فتوای «میرزای شیرازی» مجتهد و مرجع تقلید، مبنی بر تحریم استعمال توتون و تنباکو استقبال کردند. با بالا گرفتن قیام، ایرانیانِ مخالف استعمار، مورد سرکوب مسلحانه قرار گرفتند و عدهای کشته و زخمی شدند. این قیام بیش از ۳۰۰ روز به طول انجامید و دولت استبدادی قاجار و استعمار انگلیس را ناچار به عقبنشینی ساخت. با لغو امتیاز استعماری توتون و تنباکو، شکست بزرگی برای استعمار انگلیس به ثبت رسید.
شکست ایران از روسیه در اوایل حکومت قاجاریه و تحمیل دو قرارداد «گلستان» و «ترکمنچای» که براساس آن مناطق زیادی به روس ها واگذار شد، موجب نگرانی انگلیسیها درباره تحقق هدف روس ها در دستیابی به آبهای گرم شد. این نگرانی باعث شد انگلیسی ها در پی گسترش نفوذ در ایران باشند. به تدریج با تحولاتی که در عرصه بینالملل به وقوع پیوست، این دو قدرت جهانی با انعقاد قرارداد ۱۹۰۷ ایران را میان خود تقسیم کردند: شمال تحت نفوذ روسیه، جنوب تحت نفوذ انگلیس؛ مرکز هم بیطرف ماند. انگلیس و روسیه قرار گذاشتند هیچکدام در حوزۀ نفوذ دیگری امتیاز نگیرند؛ ولی شهروندانشان میتوانستند در منطقه بیطرف امتیاز بگیرند.
-
انگلیس در منطقه خلیج فارس و دریای عمان (سواحل ایران) تا پایان دوره قاجار اهداف زیر را دنبال میکرد:
۱- حفاظت از هندوستان به عنوان سیاست راهبردی و نقطه ثقل تکاپوهای دولت لندن در مشرق زمین
۲- استمرار پروژه ایران زدایی در منطقه با محدود نمودن روزافزون قدرت مانور سیاسی، اقتصادی و نظامی عناصر ایرانی
۳- استفاده از ابزار نظامی و سیاست قایق های توپدار به منظور سرکوب هرگونه تقابل با سیاست انگلیس
۴- حمایت از ادعاهای شیوخ خلیج فارس در مورد جزایر ایرانی
۵- ایجاد بحران های مصنوعی غذایی، محاصره اقتصادی و فشار بر گروه های مبارز
۶- جلوگیری از نفوذ آلمان و عثمانی
۷- سرکوب قبایل عشایر جنوب
پس از قرارداد ۱۹۰۷ و در پی تجاوز انگلیس به جنوب ایران و تصرف قسمت بزرگی از بنادر و منطقه نفتخیز و در اثر ناتوانی دولت مشروطه، قیام محلی علیه نیروهای تجاوزگر شکل گرفت. اعلام جهاد مراجع عتبات عالیات و پیشتازی مجتهدین محلی، موجب قیامی ملی ـ مذهبی و افتخارآفرین علیه نیروهای اشغالگر انگلیسی شد.
-
قیام تنگستان
هدایت قیام جنوب در تنگستان و بوشهر علیه نیروهای متجاوز انگلیس را مبارزی مشروطهخواه و استعمارستیز به نام «رئیسعلی دلواری
-
برعهده داشت. با شروع نهضت مشروطیت، رئیسعلی در حالی که ۲۵ سال بیشتر نداشت از جمله پیشگامان مشروطهخواه در جنوب ایران شد. رئیسعلی، علیه دیکتاتوری محمدعلی شاه قاجار دست به اسلحه برد و در ۱۲۸۷ خورشیدی به درخواست «ملاعلی تنگستانی» و «سیدمرتضی مجتهد اهرمی» بوشهر را از سلطه عمال شاه قاجار آزاد کرد. پس از تصرف گمرک بوشهر که در اجاره انگلیسیها بود، نیروهای انگلیسی به دخالت نظامی در منطقه پرداختند و جنگ و گریزی آغاز شد که تا سال های جنگ اول جهانی ادامه یافت. در کشاکش جنگ، با وقوع انقلاب بلشویکی و خروج نظامیان روسی از ایران، انگلیسیها تعرضات خود را به سمت شمال گسترش دادند. در همین حال تنگستانیها به حملات خود علیه انگلیسیها شدت بخشیدند. ۲۱ تیر ۱۲۹۴ در یکی از شبیخونها دو ژنرال بلندپایه انگلیسی همراه با دهها سرباز انگلیسی و هندی جان خود را از دست دادند. پس از این حادثه نیروهای انگلیسی بوشهر را اشغال کردند. تنگستانیها پس از این رویداد، روزها آرامش خود را حفظ میکردند و شب ها به نیروهای انگلیسی شبیخون میزدند. در یکی از این حملات، رئیسعلی دلواری ۱۲ شهریور ۱۲۹۴ از پشت سر هدف گلوله یکی از همراهان خائنش قرار گرفت و به شهادت رسید، اما نهضتی که او در جنوب ایران به راه انداخت تا سال ها مایه وحشت انگلیسیها بود.
-
نهضت فارس
انگلیس، پس از درگیری با تنگستانیها، شیراز را مقر فرماندهی و تحرکات نظامی خود در جنوب ایران قرار داد. در چنین فضایی، شخصی به نام «ناصر دیوان کازرونی» علیه نیروهای انگلیس قیام کرد. ناصر دیوان به همراه نیروهای خود به پادگان تفنگداران انگلیس حمله کرد و سلاحهای آنها را به غنیمت گرفت. آنها تا مدتها جاده کوهستانی بوشهر ـ شیراز را بستند. قوای انگلیسی مستقر در بوشهر هرچه تلاش کردند نتوانستند این جاده کوهستانی را بازگشایی کنند. نیروهای انگلیس و پلیس جنوب برای سرکوبی ناصر دیوان عازم کازرون شدند، اما نیروهای ناصر دیوان در «دشت ارژن» به آنها حمله بردند و شکستی سخت بر آنها وارد کردند. در جنگ بعدی نیز پلیس جنوب شکستی سخت خورد و فرار کرد. نیروهای اشغالگر انگلیسی تصمیم گرفتند سپاهی را از بوشهر برای سرکوب مجاهدان کازرونی اعزام کنند، اما باز هم شکست خوردند. اتفاقی مهم توازن قوا را در فارس به هم زد؛ عدهای از نیروهای انگلیسی به یکی از قبایل قشقایی به نام «دره شوری» حمله کردند. در حالیکه مردان ایل برای خرید لوازم زندگی به شیراز رفته بودند، زنان و کودکانشان مورد هجوم وحشیانه انگلیسیها قرار گرفتند. خبر خباثت انگلیسیها، ایل قشقایی را به هیجان آورد و «آیتالله سیدعبدالحسین لاری» اعلم مجتهدین فارس حکم جهاد داد. صولتالدوله قشقایی و ناصر دیوان کازرونی همپیمان شدند و جنگ را علیه نیروهای انگلیس آغاز کردند. نیروهای مجاهد عشایری پس از شکستهای پیدرپی که به نیروهای انگلیس وارد کردند، شیراز را برای پاکسازی به محاصره درآوردند. با درنگ طولانی در اطراف شیراز و با نیرنگ نیروهای انگلیسی، از پشت سر نیروهای مجاهد مورد حمله قرار گرفتند و، چون کازرون هم در خطر سقوط قرار گرفت، ناصر دیوان نیروهای خود را به کازرون برد و سرانجام سردار عشایر با نیرویی کم، تاب مقاومت نیاورد و عقبنشینی کرد. گرچه نهضت فارس به پیروزی نرسید، اما تلفات فراوانی به دشمن وارد ساخت و از گسترش تجاوز آنها جلوگیری کرد؛ مهمتر اینکه چراغ جهاد و مبارزه را به موازات حضور بیگانگان در ایران اسلامی روشن نگه داشت.
-
مخالفت آیت الله مدرس با استعمار انگلیس
دوره قاجاریه دوره نفوذ گسترده کشورهای استعماری و انعقاد قراردادهای تحمیلی است. برخی از این قراردادها، جنجالیتر از سایر قراردادها بود؛ قرارداد ۱۹۱۹ وثوقالدوله و کاکس از جمله این قراردادهاست که انتشار خبر آن واکنش متفاوت و البته وسیع مردم را به همراه داشت. به موجب این قرارداد: «نظارت بر تشکیلات نظامی و مالی ایران منحصرا در دست مستشاران انگلیسی قرار گرفت و در مقابل، دولت انگلستان متعهد شد قرضهای به ایران بدهد و خسارت وارد به کشور در زمان جنگ را جبران و برای احداث راه آهن و تجدیدنظر در تعرفههای گمرکی اقدام نماید.»
مخالفت آیتالله مدرس با قرارداد استعماری ۱۹۱۹ از دیگر نمونههای مقاومت علمای دین و مردم در برابر سیاستهای استعماری انگلیس است. هنگام بررسى قرارداد وثوقالدوله در مجلس، آیت الله مدرس خاطر نشان ساخت: «آن چیزى که در این قرارداد بد است، همان ماده اولش است که مىگوید ما (انگلیسىها) استقلال ایران را به رسمیت مىشناسیم. این حرف مثل این است که یکى بیاید و به من بگوید، من سید بودن تو را به رسمیت مى-شناسم. این قرارداد استقلال مالى و نظامى ایران را از بین مىبرد؛ چون اگر بخواهیم ایران، مستقل بماند باید همه چیزش
-
در دست ایرانى باشد. همه چیزش متعلق به ایران باشد، اما این قرارداد یک دولت خارجى (انگلیس) را در دو چیز مهم مملکت ما شریک مى کند: در پولش و در قوه نظامى اش؛ این دلیل اصلى مخالفت من با این قرارداد است.» آیت الله مدرس سهم بزرگى در تصویب نشدن این قرارداد داشت. ایشان با رهبرى مبارزات مجلس، بزرگ ترین قدرت استعمارگر عصر خود، انگلیس را به زانو درآورد؛ با این حال افتخار این پیروزى را از آن ملت دانست و نقش خود را کم و کوچک تلقى کرد.
-
نهضت ملی شدن صنعت نفت
تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ از نقاط عطف تاریخ مبارزاتی ملت ایران برای کسب حق خود و بریدن دست استعمارگران از منابع و سرمایههای ملی است. انگلیسیها که از سال ۱۳۱۲ (۱۹۳۳) طی قراردادی با رضاخان، به مدت ۶۰ سال نفت ایران را تصاحب کرده بودند، از اواخر دهه ۲۰ با مقاومت عمومی مردم مواجه شدند. آنها کوشیدند سهم خود را از نفت ایران افزایش دهند، اما اتمام عمر مجلس پانزدهم مانع نهایی شدن قرارداد «گس-گلشائیان» شد. تا اینکه با ورود روحانیت و گروهی از نخبگان سیاسی به صحنه، بحث ملی کردن صنعت نفت و خلع ید شرکت انگلیسی از نفت ایران به صورت جدی پیگیری شد. آیتالله کاشانی نقش مهم و برجستهای در ملی شدن صنعت نفت و تبدیل کردن این خواسته به نهضت داشت. او با برگزاری اجتماعات و هدایت گروههای مبارز، شاه و دولت را مجبور به پذیرش خواسته نمایندگان مجلس و ملی شدن صنعت نفت کرد. دکتر مصدق نیز در پی رهائی مالکیت اجنبی از منابع زیرزمینی ایران چه در شمال و چه در جنوب کشور بود؛ همین دیدگاهها موجب نزدیک شدن رهبران نهضت به یکدیگر و اتحاد آنان شد. شعار آیتالله کاشانی «نفت ایران متعلق به ملت ایران است» مکمل گفتار جبهه ملی یعنی «صنعت نفت ایران باید ملی شود» بود. اگر چه در مسیر ملی شدن صنعت نفت، نیروهای مختلفی اعم از ملیگراها، روشنفکران، روحانیون، مذهبیها، بازار و … نقش داشتند، اما موتور محرکه نهضت که عامل به صحنه آوردن مردم بود، حضور آیتالله کاشانی بود.
-
نکته آخر
تعرضات و دخالت قدرتهای بزرگ بهویژه انگلیس در امور داخلی ایران و غارت منابع اقتصادی، روی کارآمدن حکومتهای ناکارآمد و دستنشانده را در پی داشت. با این حال ملت آگاه ایران مبارزاتی را علیه استعمار انگلیس آغاز کردند و به دستاوردهای بزرگی نیز دست یافتند. حماسه مردم جنوب، نقطه عطفی در مقابله با متجاوزین و استعمارگران انگلیسی است. بر اساس مستندات تاریخی انگلیس چهار بار به بوشهر تجاوز کرد که هر بار با شکست مواجه شد. «رئیسعلی دلواری» به عنوان نماد مقاومت و ایستادگی مقابل استعمارگران، با حکم مجتهدین و علمای دین، به مقابله با انگلیسیها پرداخت و شکست سنگینی به آنان تحمیل کرد. در واقع، میبایست روحانیون را پرچمدار مبارزه با استعمارگران دانست؛ در جریان نهضت تنباکو، ناکامی قرارداد استعماری ۱۹۱۹ و نهضت ملی شدن صنعت نفت، این روحانیون بودند که با آگاهی بخشی به مردم، فضای اجتماعی را برای مقابله با استعمار انگلیس آماده کردند.
پژوهشگر: علی ظریف
-
-