به نظر نویسنده، تمرکز آمریکا بر شرق آسیا نباید موجب غفلت از نفوذ پکن در خاورمیانه شود. در سالهای اخیر، پکن به طور فزایندهای بر دولتهایی که بر سه آبراه کلیدی سوئز، تنگه بابالمندب و تنگه هرمز اِشراف دارند، تمرکز کرده است.
گام اول استراتژی نفوذ پکن، گسترش سرمایهگذاری شرکتهای خصوصی چینی در حوزه زیرساختهاست. در گام بعدی، دولت با توسعه مناسبات دیپلماتیک و نظامی، این نفوذ را عمق میبخشد. از توسعه هوش مصنوعی در امارات تا مشارکت در ساخت پهپاد و همچنین از تأمین مالی «شهر هوشمند نئوم» عربستان تا ساخت موشک بالستیک از مثالهای بارز این استراتژی است.
طبق این یادداشت، بر خلاف کشورهای شرق آسیا که حضور پکن در آنها تحمیلی است، کشورهای خلیج فارس، همکاری داوطلبانه با پکن را انتخاب کردهاند. تجارت، توسعه فناوریهای نوظهور و صنایع نظامی، مهمترین زمینههای همکاری چین با ابوظبی و ریاض است که میتواند به دیگر کشورها نیز تعمیم یابد.
نویسنده به کشورهای غربی توصیه میکند ضمن احترام به اراده این کشورها برای تنوع روابط، از ابزارهایی مانند معافیت ویزای شینگن برای همه کشورهای شورای همکاری خلیج فارس؛ سرمایهگذاری در زیرساختهای ارتباطی و حملونقل؛ همکاری در خصوص استانداردها و مقررات حفاظت از دادههای دیجیتالی و ایجاد یک مکانیسم هماهنگی دائمی در مورد امنیت دریایی در غرب اقیانوس هند و خلیج فارس، مانع تعمیق نفوذ چین در این کشورها شود و با پکن به رقابت بپردازد.