یادداشت اقتصادی| آیا رونق به بازار سرمایه برمی‌گردد؟

بازار سرمایه در حوصله‌سربرترین روزهای ممکن بسر می‌برد. بازار پرحاشیه بورس در دو سال گذشته، پس از موج صعودی سنگین که با استقبال بخش قابل توجهی از مردم همراه شد، شاهد ریزشی عجیب و غریب بود و سقوطی جدی را پشت سرگذاشت و سیل مردمی را که روی اقبال به آن نشان داده بودند در ناامیدی شدیدی فرو برد و سرمایه‌هایی را که همچون کوه یخ تا شاخص 2 میلیون واحدی بزرگ شده بودند را در شاخص حدود یک میلیون و 100 هزار واحدی آب کرد، پس از موج صعودی و نزولی بازار سرمایه، التهابات بازار روز به روز کاسته شد و بازار پا به فضای رکودی گذاشت.

ارزش معاملات از 20 هزار میلیارد تومان به نحوی کاسته شد که این روزها حتی در برهه‌هایی به زیر 2 هزار میلیارد تومان هم رسیده است که این موضوع حاکی از فضای سرد بازار بورس تهران در روزهای گرم مرداد ماه دارد.

آیا رونق به بازار سرمایه باز می‌گردد؟

کارشناسان و صاحبنظران زیادی در خصوص دلایل رفتارهای عجیب و شاید کم سابقه بازار سرمایه صحبت کرده‌اند، از تخلفاتی که در نهادهای نظارتی مختلف مرتبط با بازار شکل گرفت تا عدم تعهد صندوق‌های بازارگردان به انجام تکالیف خود، از تصمیمات خلق‌الساعه مسئولین در خصوص بازار سرمایه تا عدم آگاهی تازه‌واردان به بازار سرمایه و هزار و یک دلیل دیگر که علت حال و هوای این روزهای بورس هستند.

نرخ بهره بین بانکی

در ادبیات اقتصادی چند سال اخیر کشور، که شاید تعداد افراد فعال در بازارهای مالی بویژه بازار سرمایه رشد چشمگیری کرده است، سوژه پرحاشیه و پرحرف و حدیثی تحت عنوان نرخ بهره بین بانکی، شکل گرفته است.

شاید کمتر فعال بورسی این روزها اخبار نرخ بهره بین بانکی را دنبال نکند، گرچه به اعتقاد اکثر کارشناسان نمی‌توان به صراحت گفت که نرخ بهره بین بانکی بطور مستقیم روی بازار سرمایه اثرگذار است و تغییرات جزئی و هفته‌ای آن تاثیر خاصی روی بازار می‌گذارد، اما هم زمانی ریزش بازار سرمایه در سال‌های اخیر و تقارن آن با رشد نرخ بهره بین بانکی بطوریکه وقتی بازار در روزهای رو به رشد خود در سال‌های قبل بود این نرخ حدود 10 درصد و امروز که بازار پس نزول در شرایط رکودی فرو  رفته بالای 20 درصد است، چشم و گوش فعالان و سرمایه‌گذاران بورس را به کوچکترین تغییرات نرخ بهره بین بانکی حساس کرده است بطوریکه با کوچکترین تغییری که در این نرخ چه در جهت افزایش و چه در جهت کاهش رخ می‌دهد، واکنش نشان می‌دهند.

افت قیمت‌های جهانی کامودیتی‌ها

اقتصاد جهانی پساکرونایی، تمام قد برای رویارویی با تورمی که حاصل از سیاست‌های انبساط پولی دولت‌ها برای عبور از وضعیت همه‌گیری ویروس کرونا اتخاذ شده بود، آماده می‌شود. در همین راستا بانک‌های مرکزی اقتصادهای بزرگ و پیشرو جهانی همگی به واسطه ابزارهای مالی و پولی که در اختیار دارند به دنبال لگام زدن بر اسب افسارگسیخته تورم هستند.

فدرال رزرو به عنوان بانک مرکزی بزرگترین اقتصاد دنیا و به تبع آن بانک های مرکزی سایر کشورها اکثرا با متوسل شدن به ابزار پولی نرخ بهره، سعی در انقباضی کردن اقتصاد خود دارند، به دنبال این رویکردهای انقباضی و کم شدن تقاضا در بازار کالا قیمت کامودیتی‌ها افت قابل توجهی را تجربه کردند.

شرکت‌های کامودیتی محور در بورس تهران، که اغلبا از ارزش بازار بالایی برخوردار هستند به تبعیت از کاهش قیمت کامودیتی‌ها جهانی، با کاهش قیمت مواجه شدند و در همین راستا طی چند روز گذشته شاخص کل بورس پس از کشمکش‌های بی‌حاصل در نهایت سطح یک‌میلیون و 500‌ هزار واحدی را هم از دست داد و به یاس و ناامیدی فعالان بازار سهام برای حرکت قیمت‌ها در روزهای بعدی افزود.

بازار سرمایه در دو راهی

اقتصاد و متغیرهای کلان اقتصادی کشور در این روزها چشم به مذاکرات دوخته‌اند و تا شرایط اقتصادی کشور شفاف‌تر نشود، نمی‌شود انتظار حرکت خاصی چه در جهت صعود و چه در جهت نزول را از بازار سرمایه داشت. حجم بسیار پایین معاملات روزانه، رکود و عدم تحرک شاخص کل به طور واضح مهر تاییدی بر این استدلال می زند. ارزش معاملات سهام هم در این روزها کف‌های جدیدتری می‌سازد بطوریکه در بعضی روزها، ارزش معاملات سهام خرد به کمتر از 3 هزار میلیارد تومان هم می‌رسید که شاید ناامید کننده‌ترین اتفاق ممکن برای سهامداران بحساب بیاید.

در توضیح شرایط رکودی بازار سرمایه همین بس که برخلاف سال‌های گذشته که انتشار گزارش‌های خوب توسط شرکت‌ها استقبال خریداران را به خرید سهام افزایش می‌داد این بار شاهد چنین امری نبودیم و قرمزی تابلوی بورس حتی با انتشار گزارش‌های خیلی خوب  فصل بهار شرکت‌ها هم جای خود را با رنگ سبز عوض نکرد.

‎طبق اکثر تحلیل‌ها شرکت‌های بورسی و بخصوص شرکت‌های بزرگ و اصطلاحا بنیادی بازار سرمایه در شرایط ارزنده‌ای قرار دارند، همان سهم‌هایی که در قیمت‌های چندین برابری صف‌های خرید میلیونی و حتی میلیاردی داشتند و سر خریدن آنها در گذشته دعوا بود، این روزها برخلاف آن روزها سر نخریدن آنها دعواست و بازار میلی به آنها نشان نمی‌دهد.

به نظر می‌رسد بازار سرمایه فعلا چشم انتظار مذاکرات برجامی است. به هر حال باید گفت که توافق یا عدم توافق می‌تواند مسیرهای مختلفی باشند که بورس با ورود به آنها شرایط متفاوتی خواهد داشت.

طبق نظر کارشناسان طبیعتا اگر توافقی صورت گیرد با کاهش انتظارات تورمی و باز شدن مجراهای تجاری کشور، همچنین فروش بیشتر نفت و افزایش ارز تحت اختیار دولت و به دنبال آن کاهش تورم، تاثیر مثبتی حداقل در کوتاه‌مدت روی بازار سرمایه ندارد چرا که بازار سرمایه به عنوان بازاری که چشم و گوش بسته از تورم دنباله روی می‌کند حداقل در سهم‌هایی که سهم‌های دلاری به حساب می‌آیند احتمالا اگر ریزش خاصی را تجربه نکنیم  نمی‌توان انتظار رشدی هم به دنبال کاهش نرخ ارز داشته باشیم. به نظر می‌رسد در این صورت گروهی از سهامی که به اصطلاح ریالی هستند، شرایط جذاب‌تری برای سرمایه‌گذاری نسبت به سایر گروه‌های سهام داشته باشند. البته باید این نکته را هم متذکر شد که اگر توافق پایدار و بلند مدتی صورت بگیرد و به دنبال آن سرمایه‌گذاری خارجی در کشور صورت گیرد شرایط شرکت‌ها به مراتب بهتر از امروز می‌شود و می‌توان انتظار بهبود عملکرد و افزایش سودسازی از شرکت‌های بورسی داشت که در بلندمدت می‌تواند وضعیت کلی بازار سرمایه را بهبود ببخشد.

اما از طرف دیگر، در صورتیکه توافق صورت نگیرد با توجه به رشد نقدینگی و جا ماندن بازار سرمایه از سایر بازارها، احتمالا سهامی که به اصطلاح سهام دلاری تلقی می‌شوند شرایط جذاب‌تری برای سرمایه‌گذاری نسبت به باقی سهام داشته باشند و می‌توان از بازار سرمایه انتظار صعود داشت چرا که در صورت عدم توافق انتظارات تورمی شکل گرفته موتور محرکی برای بورس خواهد بود.

دیدگاهتان را بنویسید