شاختر با بیان این که این مفهوم پاسخ به تهدیدی است که موشکها و پهپادهای ایرانی برای کشورهای منطقه ایجاد میکنند مینویسد برخی از کشورهای حاشیه خلیج فارس این داستان را تکذیب کرده یا کماهمیت جلوه دادهاند، زیرا نمیخواهند با ایران دشمنی کنند یا میخواهند در ظاهر نشان دهند که با اسرائیل دشمنی میکنند.
او همچنین با بیان این که به دلیل رشد تهدید موشکی و پهپادی ایران؛ بازشدن راه همکاری اسرائیل و کشورهای عربی با پیمان ابراهیم و قرارگرفتن اخیر اسرائیل در حوزه سنتکام ایده تشکیل یک ائتلاف دفاع هوایی در منطقه منطقی است مینویسد دولت بایدن این ابتکار را در شرایطی مطرح کرد که ممکن است باعث شود اتحاد پیشنهادی در بهترین حالت صرفاٌ به عنوان یک ژست نمادین باقی بماند و در بدترین حالت ممکن است امنیت منطقه را تضعیف کند.
نخست این ابتکار کاملاً دفاعی به نظر میرسد. بدون بحثهای موازی در مورد بازدارندگی در برابر حملات موشکی و پهپادی ایران، تهران دلیل کمی برای کاهش سرمایهگذاری در این زمینه دارد. برعکس تمرکز بر دفاع میتواند ایران را تشویق کند تا توسعه این سلاحها را افزایش دهد تا بر این دفاع تقویتشده غلبه کند.
دوم و مهمتر، فشار برای ایجاد یک همکاری دفاع هوایی منطقهای در حالی صورت میگیرد که ایالات متحده مشتاقانه بازگشت به توافق هستهای ایران را دنبال میکند. بازگشت به توافق، امکان دسترسی ایران را به صدها میلیارد دلار فراهم میکند که بدون شک بخشی از آن به سمت موشکها و پهپادهای توانمندتر خواهد رفت. بهعبارتی ایالاتمتحده مانند یک فروشنده مواد مخدر به نظر میرسد که پیشنهاد افتتاح یک مرکز توانبخشی را دارد.
نویسنده در پایان میگوید بایدن هنوز فرصت دارد سیاست ضعف و مماشات را به سیاست قدرت و بازدارندگی تغییر دهد و در این صورت ائتلافی از متحدان توانمند و متعهد خاورمیانهای پیدا میکند که مشتاق همکاری با ایالاتمتحده هستند.