تغییر گفتمانی کشور در یک سال گذشته خود را در ابعاد گوناگون نشان داده است. این تغییر منتج به آن شده تا از وابستگی بازار و اقتصاد ایران نسبت به اخبار مذاکراتی مربوط به برجام به طرز محسوسی کاسته شود و تمرکز دستگاه حکمرانی کشور به سمت ظرفیتهایی باشد که تا پیش از این مغفول مانده است. از همینرو نگاهی به گشایشهای حاصل شده نشان میدهد که آینده سیاست خارجی ایران با عبور از نگاه متعصبانه به سرنوشت توافق برجام آیندهای به مراتب روشنتر را نوید میدهد.
بازپسگیری جایگاه ترانزیتی ایران
جغرافیای سیاسی کشورمان به توجهات جهانی کارشناسان و دولتهای مختلف نسبت به چهارگوشه ایران منجر شده است. ایران با در اختیار داشتن تنگه هرمز نقشی مهم در امنیت انرژی جهان ایفا میکند. سواحل مکران و اتصال به آبهای آزاد نیز از جمله مزیتهایی بوده است که قدرتهای جهانی در دوران استعمار نیز همواره به آن چشم داشتهاند. سواحل دریای خزر و همسایگی دریایی با کشورهای پیرامون این منطقه و موقعیت ویژه در اتصال آسیای مرکزی به غرب آسیا نیز بر جایگاه ایران افزوده است. ایران در مجموع نفت و گاز به عنوان اولین کشور جهان در حوزه انرژی شناخته میشود که اهمیت کشورمان را دوچندان میکند. با وجود همه این موارد، کشورمان به دلیل بیتوجهی سیاستمداران ادوار گذشته، تا مدتها از تحولات ترانزیتی دنیا محروم بود. عدم دارا بودن اشتراک کشورهای همسایه با ایران در همین حوزه باعث شده برخی کشورهای همسایه در زمان تحریمهای یکجانبه به دلیل منافع مشترک اندک با تهران در مقابل تحریمهای امریکا ایستادگی نکنند. بازیابی جایگاه ژئوپلیتیک ایران اما با پشت سر گذاشتن خودتحریمی داخلی به سمت تحقق یافتن حرکت کرده است.
احیای قطار اکو پس از یک دهه بیتوجهی
کریدور ریلی پاکستان-ایران-ترکیه 10 سال در حالت اغما قرار داشت. این کریدور که با عنوان ITI معروف است توسط سه رام قطار در ماههای اخیر فعال شده است. همچنین عبور قطار ترانزیتی قزاقستان از ترکمنستان و ورود به ایران و سپس ادامه حرکت به سمت ترکیه به عنوان آغازی بر ترانزیت تمام ریلی به سمت اروپا در هفته پایانی خرداد ماه تحقق یافت. علاوه بر این، حرکت قطار باری بینالمللی از چین در روزهای اخیر به سمت ایران نشان از استقبال چینیها در استفاده از مسیر ترانزیتی ایران بوده است. جذابیت این مسیر تجاری برای ارتباط پکن با غرب آسیا در کنار سیاستهای مستقلانه ایران در مسائل منطقهای و جهانی باعث شده این قدرت جهانی هم نتواند از ایران چشم پوشی کند.
آیا شرقیها نگاه به غرب دارند!؟
ناگفته پیداست که این ظرفیت ایران در طول تاریخ ثابت بوده است اما کم توجهی برخی سیاسیون کشور در سالهای اخیر منجر به عدم بهره مردم کشورمان از مزایای آن شده بود. اکنون گسترش مبادلات با کشورهای شرقی باعث شده روسیه نیز به تکمیل مسیر کریدور شمال-جنوب ابراز علاقه کند و حتی پیش از تکمیل خط ریلی رشت- آستارا به انتقال محموله از سن پترزبورگ به سمت دهلی از طریق تهران مبادرت ورزد. این اتفاقات مثبت در حالی است که پیش از این وزیر امورخارجه سابق کشورمان معتقد بود که چشم کشورهای شرقی نیز به غرب دوخته شده است و به همین دلیل امکان گسترش تعاملات تا پیش از به نتیجه نرساندن برجام وجود نخواهد شد. اتفاقات اخیر نشان داد این تحلیل در شرایط گذار در نظام بینالملل اساساً با واقعیت جدید نظام بینالملل همخوانی ندارد.
از شانگهای تا بریکس
موارد بسیار بیشتری نیز در یک سال گذشته نشان داده است که دیپلماسی دولت در توجه به کشورهای همسایه و دیگر کشورهای آسیایی و قدرتهای نوظهور جهانی کارآمدی لازم را دارد. مشروط کردن پذیرش ایران در سازمان همکاریهای شانگهای و حتی واردات واکسن خود مثالی گویا از میزان صحت تحلیلهای جریان غربگرا در حوزه سیاست خارجی و دیپلماسی اقتصادی است. درحالی که گفتمان سابق در کشور همه این موفقیتها را به نتیجه مذاکرات وین و حتی FATF گره زده بود، اما در عرصه عمل مسأله دیگری رخ داد. در آخرین مورد نیز تحلیلگران سیاسی حامی گفتمان سابق مدعی شده بودند که ایران به دلیل ابهام در نتیجه مذاکرات برجامی از سوی روسیه و چین از ترکیب بریکس پلاس حذف شده است. سخنرانی رئیس جمهور کشورمان به دعوت رسمی رئیس جمهور چین و به عنوان نماینده تنها کشور منطقه در اجلاس بریکس پلاس نشان داد که افکار قدیمی و ماندن در مناسبات مربوط به دوران هژمونی ایالات متحده دیگر پاسخگوی نیازهای جدید جهانی نیست.
سبقت فروش نفت ایران از تحریمهای امریکا
پویایی سیاست خارجی ایران در یک سال گذشته منجر به آن شده تا امریکا عملاً به شکست کارزار فشار حداکثری اذعان کند. اکنون تصور در دست داشتن پلن B از سوی کاخ سفید آن هم بعد از اعتراف به شکست پروژه «فشار حداکثری» نیز از طرف کشورهای مختلف محال به نظر میرسد. تحریمهای جدید ایالات متحده در حالی که به اذعان وزیر امورخارجه این کشور نتوانسته مثمر ثمر باشد تبدیل به یک طنز سیاسی شده است. تغییر گفتمان در ایران حتی توانسته مسائل جاری کشور را که قبلاً به وضعیت ناشایستی رسیده بود بهبود بخشد. دولتمردان پیشین ایران معتقد بودند فروش 200 هزار بشکه نفت در شرایط تحریم امریکا تبدیل به یک رؤیا شده است. اما اکنون و در آخرین گزارشها که چند روز قبل اویل پرایس در گزارشی بر اساس دادههای شرکت تحلیلی تجارت نفت دریایی پترولجستیک، تخمین زده صادرات نفت خام ایران بین اول ژوئن تا ۱۹ ژوئن به طور متوسط به ۹۶۱ هزار بشکه در روز افزایش یافته است.
صادرات ۹۶۱ هزار بشکهای نفت ایران به چین در حالی در ماه جاری رقم خورده که این عدد در زمان قبل از تحریمها نیز در حدود ۷۰۰ هزار بشکه در روز بوده است. اخیراً نیز رویترز در گزارشی اعلام کرد که چین واردات نفت از روسیه، ایران و ونزوئلا را افزایش داده و در عوض واردات نفت از آفریقا، برزیل و امریکا کاهش داشته است. طبق این گزارش، صادرات نفت ایران به چین معادل ۷ درصد از کل واردات نفت چین و بیش از ۷۵۰ هزار بشکه در روز افزایش داشته است.
همه موارد فوق نشان دهنده ورود ایران به مرحلهای جدید از مناسبات است که در ابتداییترین تعبیر میتوان از آن بهعنوان پایان خودتحریمی کشورمان یاد کرد.