الگوسازی نهادی در جمهوری اسلامی ایران

انقلاب اسلامی برای رسیدن به تمدن اسلامی به نهادهایی نیاز دارد که دارای ویژگی های کارآمدی و انقلابی باشند. برای ایجاد یک نهاد باید از الگوهای ملموس استفاده کرد. اولین مرحله در اجرای فرآیند الگوسازی، الگویابی است؛ معمولاً یکی از مشکلات متولیان الگوسازی نهادی در کشور، عدم برقراری ارتباط با مجموعه های همسو است؛ درحالی که دشمن جبهه ای عمل می کند و از تمام ظرفیت های خود استفاده می کند. توجه به این نکته ضروری است که جریان انقلابی با حرکت جبهه ای می توانند میدان وسیعی را در برابر دشمن پوشش دهند. سایر مراحل فرآیند الگوسازی عبارت اند از: استانداردسازی، الگودهی، الگوبرداری، نظارت و رصد، آسیب زدایی از روش الگویی و توسعه الگو.

کلیدواژه: الگو، انقلاب، نهاد، الگوسازی

ضرورت و اهداف پژوهش

یکی از لوازمات جامعه سازی طبق دیدگاه های مقام معظم رهبری، نهادسازی است. بر همین اساس انقلاب اسلامی برای رسیدن به تمدن اسلامی به مجموعه ای از نهادهای حکومتی و مردمی نیاز دارد که دارای ویژگی های کارآمدی و انقلابی باشند. نهادها و تشکیلات مختلف درصورتی که بین آحاد آن یک پیوند اعتقادی و قلبی برقرار باشد می توانند به مثابه یک جامعه قلمداد شده و احکام آن را بر خود مشاهده نمایند ایجاد یک نهاد، مستلزم بهره گیری از الگوهای عینی و ملموس و نیازمند سپری شدن یک فرآیند برنامه ریزی شده است. یکی از روش های تربیت، تربیت به وسیله الگوست که آن را «روش الگویی» می نامند. این روش در سرتاسر زندگی و ابعاد مختلف آن کاربرد دارد. ازآنجاکه این روش محتوای تربیت را به صورت عینی و عملی ارائه می دهد، در انتقال مفاهیم و آموزش برنامه های تربیتی، بسیار مؤثر است. شاید به همین دلیل است که در منابع اسلامی، بر بهره گیری از الگو و پیروی از اسوه های حسنه تأکید شده است. طبق بیانات مقام معظم رهبری فرایند تحقق اهداف انقلاب اسلامی داری پنج مرحله اساسی است. این مراحل به ترتیب «انقلاب اسلامی»، «تشکیل نظام اسلامی»، «تشکیل دولت اسلامی»، «تشکیل کشور اسلامی» و «تشکیل دنیای اسلامی» هستند. انقلاب اسلامی با عبور از مرحله ی اول و دوم هم اکنون در مرحله سوم قرار دارد. ایشان تحقق دولت اسلامی را از وظایف آحاد مسئولین و متولیان می دانند. دولت سازی اسلامی در صورت تحقق می تواند انقلاب اسلامی را به عنوان یک الگوی نهادی و حاکمیتی به دنیا معرفی نماید.در این پژوهش، طبق تجارب ده ساله نویسنده و منابع رایج در حوزه های الگوسازی فردی، فرآیند الگوسازی نهادی در انقلاب اسلامی و توانایی های لازم برای تکامل یک الگو بررسی شده است.

فرآیند الگوسازی نهادی در انقلاب اسلامی

بخش اصلی فرآیند الگوسازی در مرحله اجرا است؛ در ادامه مراحل اجرای فرآیند الگوسازی تشریح شده است.

  • الگویابی: اولین مرحله در اجرای فرآیند الگوسازی، الگویابی است. در بسیاری از موارد می توان در حوزه فردی یا حوزه نهادی موارد عینی را یافت که با انتظارات ما از الگو هم خوانی داشته باشد که در این صورت، در زمان و توان الگوسازان صرفه جویی خواهد شد. شایان ذکر است که صرفاً پیدا کردن یک الگو که با انتظارات ما هم خوانی دارد، کفایت نمی کند و مورد یافت شده باید در ادامه مسیر رشد هم با رویکردها و انتظارات ما هم خوانی داشته باشد؛ بنابراین برای حصول اطمینان از قابلیت استفاده از ظرفیت این نهاد، باید از برچسب زنی به نهاد استفاده کرد.

معمولاً یکی از مشکلاتی که متولیان الگوسازی نهادی در کشور با آن دچار هستند، عدم برقراری ارتباط با مجموعه های همسو و عدم توان بسیج کنندگی این مجموعه ذیل اهداف مشترک است؛ درحالی که دشمن جبهه ای عمل می کند و از تمام ظرفیت های خود استفاده می کند. عملیات جبهه ای در انقلاب اسلامی بسیار مهم است. اولین نکته ای که در این زمینه باید موردتوجه قرار گیرد، این است که جریان انقلابی در یک حرکت جبهه ای نیازمند است تا به مثابه یک سیستم کلان حرکت کنند تا بتوانند با هماهنگی یک میدان وسیع را در برابر دشمن پوشش دهند.

  • استانداردسازی: در این مرحله باید بهترین بستر و نهادی که ظرفیت پیاده سازی پارادایم ذهنی الگویی ما را در عرصه عمل، مبتنی بر راهبردهای اتخاذشده و ساختار طراحی شده دارد، در نظر گرفت و اقدام به استانداردسازی آن کرد.
  • الگودهی: منظور از الگودهی، ارائه الگوهای مثبت و حقیقی به غیر است؛ برای الگودهی باید ببینیم که الگوهای مدنظر چه قدم هایی را برداشته اند و چه باورهایی داشته اند.
  • الگوبرداری: الگوبرداری فرآیندی است که در آن رفتار یک فرد یا گروه به مثابه محرکی برای افکار، نگرش ها یا رفتارهای شخصی یا جمعی دیگران قرار می گیرد. اصولاً فرآیند کار در الگوبرداری به فرهنگ و شرایط هر محیط بستگی دارد؛ اما به طورکلی در هر شرایط مراحلی حاکم اند که عبارت اند از: انگیزه سازی، برنامه ریزی، جستجو و بررسی، مشاهده، تجزیه وتحلیل و تطبیق.
  • نظارت و رصد: به کارگیری روش الگویی ممکن است آسیب هایی را به دلیل وجود محدودیت ها در ناحیه الگوها و مزاحمت ها و بهره گیری های نادرست دیگران از این روش در پی داشته باشد. همچنین از حیاتی ترین ارکان هر سیستم، وجود یک نظام دقیق نظارت و کنترل است؛ لذا در روش الگویی به نظارت و رصد نیاز است.
  • آسیب زدایی از روش الگویی: دو راه حل سلبی (الگوزدایی) و ایجابی (بحران زدایی) برای رفع آسیب های روش الگویی وجود دارد. در راه حل اول حاکمیت، الگو و نهادهای منفی را چنان ترسیم می کند تا نگرشی منفی در الگوبرداران نسبت به آن الگوها پدید می آید. همچنین در راه حل دوم حاکمیت برای رفع آسیب ها و اصلاح موانع و تصحیح فرآیند الگوپذیری تلاش می کند.

نوگرایی و توسعه الگو: توسعه الگو در جامعه با دو ابزار گفتمان سازی و مدیریت دانش صورت می گیرد. به صورت کلی از طریق ابزار گفتمان سازی، انگیزه لازم به نهادها برای تغییر و تحول داده شده و مصادیق موفق برای آن ها برجسته می شود و از طریق ابزار مدیریت دانش، نهاد الگو مدل سازی می شود و قابل بهره برداری برای سایر نهادها خواهد شد.

چه کسانی می توانند فرآیند الگوسازی را سپری کنند؟

اصولاً الگوسازی، مستلزم در اختیار گرفتن افرادی باقابلیت های فکری گوناگون است؛ بنابراین فرآیند الگوسازی به سه قسمت عمده تقسیم می شود که متناظر با وظایف این سه بخش، سه توانایی ذهنی شناسایی شده است که عبارت اند از: تفکر جامع، تفکر استراتژیک و تخصص گرایی. این سه توانایی برای تکامل هر نوع الگویی اعم از اسلامی و غیر اسلامی ضروری است.

  • تفکر جامع: لازمه ی الگوسازی در همه جوامع، آشنایی و درک هم زمان مجموعه ای از علوم (جامعیت علمی) است. ذهن الگوساز باید اولاً، قواعد حاکم بر علم پایه ی خود را بشناسد؛ ثانیاً، توانایی شناخت و کشف مؤلفه های مؤثر خارج از علم پایه ی خود را داشته باشد؛ ثالثاً، بتواند این مؤلفه ها را تفسیر و ارتباط آن ها را با علم پایه ی خود تبیین کند.
  • تفکر استراتژیک: تفکر استراتژیک عبارت است از آمیختن فرآیندها با خلاقیت و شهود، به گونه ای که حاصل آن، چشم اندازی منسجم برای سازمان باشد. تفکر استراتژیک ترکیبی از بصیرت و نوآوری است که دارای نگرش خلاق، سیستمی و انتقادی است.
  • تخصص گرایی: تخصص گرایی، مهارت ورزی در رشته ای خاص و پرهیز از تغییر مکرر شغل است. در ادبیات دینی به تخصص گرایی و حرفه ای گری اشاره شده است؛ به طور مثال امام علی (ع) ضمن توصیه به کار و تجارت و بی نیاز شدن از کمک مادی مردم، بر دو ویژگی «تعهد و تخصص» یا «حرفه مندی و امین بودن» تأکید می ورزد: «تجارت کنید که تجارت کردن موجب بی نیازی از آن چیزی است که در دست مردم است. خداوند حرفه مند امین را دوست دارد. فرد مغبون که در معاملات اقتصادی فریب می خورد، نه مورد ستایش است و نه درخور پاداش.»

در جمله حضرت علی (ع)، همراه شدن ویژگی حرفه مندی در کنار امانت داری حاوی این نکته است که در حوزه های مدیریتی، صرفاً امین و متعهد بودن و اهل دزدی و خیانت نبودن کافی نیست. علاوه برآن، برای موفقیت در فعالیت های اقتصادی باید متخصص و ماهر بود؛ در غیر این صورت، هرلحظه امکان شکست اقتصادی وجود دارد.

جمع بندی

طبق دیدگاه  مقام معظم رهبری، یکی از لوازمات جامعه سازی، نهادسازی است. برای ایجاد یک نهاد، به یک فرآیند برنامه ریزی شده و الگوهای عینی و ملموس نیاز است. برای الگوسازی، وجود افرادی باقابلیت های گوناگون ضروری است. برای تکامل هر نوع الگویی سه توانایی لازم است که عبارت اند از: تفکر جامع، تفکر استراتژیک و تخصص گرایی. ذهن الگوساز باید قواعد علم پایه ی خود را بشناسد، توانایی شناخت مؤلفه های خارج از علم پایه ی خود را داشته باشد و بتواند ارتباط این مؤلفه ها را با علم پایه ی خود تفسیر کند. فرد یا نهادی که به عنوان الگو مشخص می شود، باید تفکر استراتژیک داشته باشد؛ تفکر استراتژیک ترکیبی از بصیرت و نوآوری است که دارای نگرشی خلاق، سیستمی و انتقادی است. همچنین الگو باید در رشته ای خاص مهارت و تخصص داشته باشد و از تغییر مکرر شغل پرهیز کند.

دیدگاهتان را بنویسید