عملیات تروریستی در مشهد را چه کسی هدایت کرد؟

انجام سه عملیات در دو جهت مختلف نشانه‌های مهم در خود دارد، قتل دو روحانی اهل‌سنت در گنبد، شهادت و مجروح شدن سه طلبه مظلوم در حریم اهل بیت در مشهد و نیز اقدام تروریستی در مسجد خشتی کابل را باید در یک امتداد قرار داده و روی اهداف آن تأمل کرد.

علائم موجود از این حوادث نشان می‌دهد سناریویی دقیق برای ایجاد یک توطئه جدید در منطقه توسط آمریکایی‌ها طراحی‌شده است. در هفته‌های اخیر میزان اخبار دسته‌بندی‌شده از یک اتاق فرمان خاص به طرز قابل‌ملاحظه‌ای افزایش پیداکرده است؛ شایعه‌سازی، بالا بردن سطح اختلافات مذهبی میان شیعیان و اهل سنت و یا اختلافات قومی به نظر یک هدف خاص را دنبال می‌کند.

بعد از پیروزی‌های درخشان جبهه مقاومت با فرماندهی شهید حاج قاسم سلیمانی در سوریه و عراق و در هم شکستن جبهه عبری- غربی؛ دشمن به این نتیجه رسید که چسب استحکام دهنده مقاومت اسلامی در منطقه فراتر از پول پاشی برخی کشورهای عربی است. ازاین‌رو دستگاه ادراکی دشمن در سویی قرار گرفت که این دژ محکم و صف متحد رزمندگان اسلام را بر هم بزند.

سال ۲۰۱۷ مرکز مطالعات استراتژیک افغانستان (تحت مدیریت آمریکایی‌ها) در گزارشی نوشت که علاقه وافر مردم افغانستان برای پیوستن به لشکر فاطمیون غیرقابل وصف است. در آن گزارش آمده بود که فاطمیون و سایر لشکرهای منطقه‌ای برای حفظ هژمونی کاخ سفید خطرناک است و باید متلاشی شود.

همان روزها بود که برخی با اشاراتی به اختلافات قومی و مذهبی دامن زده و با انجام توطئه به‌گونه‌ای صحنه‌سازی کردند که از لشکر فاطمیون یک نیروی خطرناک و تروریستی در خاک افغانستان بسازند. پس از نتیجه ندادن آن ماجرا، خط ارتباطی برای ایجاد جنگ ترکیبی تغییر کرد.

برخی نمایندگان مجلس آن روزهای افغانستان هرروز شرارتی به پا می‌کردند که میان دو کشور همسایه آتش اختلافات را روشن کنند. صف کشی تعدادی اندک در برابر کنسول گری ایران در هرات بخشی از آن ماجرا بود. تولید شایعاتی چون برخورد نامناسب مرزبانی جمهوری اسلامی ایران با مهاجران افغانستانی و یا داستان عجیب غرق شدن چند مهاجر در آب توسط مأموران ایرانی بخشی از آن پروژه دروغین بود.

بعد از شکست ارتش آمریکا و فرار دست جمعی آن‌ها از فرودگاه کابل؛ اگرچه دشمن حضور فیزیکی خود را کاهش داد، اما عملیات تحریکی‌اش به‌منظور برهم زدن معادلات جدید ژئوپلیتیکی نه‌تنها تغییر نکرد، بلکه دامنه آن به طرز قابل‌توجهی افزایش یافت.

کشورهای غربی درحالی‌که مردم افغانستان را تحت شدیدترین ترحیم‌ها قرار داده بودند، اما به‌گونه‌ای وانمود می‌کردند که مشکل اصلی همسایگان افغانستان هستند و آن‌ها و رهایی از رنج و درهای مردم آن کشور شده‌اند. انفجارهای سریالی در مناطق شیعه‌نشین توسط عناصر داعش؛ تولید محتوای دروغین از شیوه حکومت طالبان، آموزش و لجستیک مزدوران در برخی ولایت‌ها نشان می‌داد که اگرچه دشمن با بدترین شکل صحنه را ترک کرده؛ اما شبح سرگردان آن همچنان روی منطقه دست به شرارت می‌زند.

دسیسه‌ای عمیق و خطرناک در حمله به صحن متبرک رضوی و پس‌ازآن انفجار یک مسجد متعلق به اهل تسنن در شهر کابل نشان می‌دهد که نقشه توطئه دشمن برای ایجاد تفرقه میان ملت‌های منطقه چگونه طراحی‌شده است. در این ماجرا پرداختن به چند نکته اهمیت فراوان دارد:

۱- اگرچه حوادثی مانند شهادت طلبه مشهدی و بلکه بزرگ‌تر از آن، ممکن است در گوشه و کنار یک کشور پهناوری مثل ایران بارها اتفاق افتاده باشد، اما شکل‌گیری یک چنین جنایتی در امن‌ترین مکان مذهبی، به‌شدت تکان‌دهنده و سؤال‌برانگیز است و توجه‌ها را به سمت وجود دسیسه و توطئهٔ بس عمیق و خطرناک سوق می‌دهد و نشان از برنامه‌ریزی دقیق و منظم دارد تا دشمنان اسلام از این حادثه بهره اعظمی ببرد.

استفاده از یک تکفیری (تبعه افغانستان) برای اجرای عملیات از سوی دشمن قابل‌تأمل است! بررسی سوابق عبداللطیف مرادی (ضارب) در شبکه‌های اجتماعی نشان می‌دهد که او از تعادل روحی و روانی درست برخوردار نبوده و انتخاب او به‌عنوان عامل ترور با دقت نظر از جانب سرویس‌های اطلاعاتی دشمن صورت گرفته است.

۲-  انتخاب یک تبعه افغانستانی تیپولوژی عملیات را به‌خوبی نشان می‌دهد و برخلاف عملیات صورت گرفته در مجلس و نیز ماجرای رژه اهواز عامل ترور فردی انتخاب‌شده است که انجام عملیات از جانب او نشانه‌هایی داشته باشد. نشان دادن قاتل به‌عنوان تبعه افغانستان ایجاد تنش میان دو ملت ایران و افغانستان‌ را اضافه کرده و ضمن آسیب زدن به روحیه مهاجرین مظلوم افغانستانی، نقش منطقه‌ای ایران را تضعیف نموده و از سوی دیگر به ناامن کردن فضای ایران اقدام نماید و بلوایی برپا کند تا حداقل فضاحت آمریکا در افغانستان و منطقه و شکست طرفداران آمریکا در کشورهای محور مقاومت را تحت شعاع قرار دهد.

۳- اخیراً حسین امیر عبداللهیان وزیر امور خارجه در نشست اخیر وزرای امور خارجه کشورهای همسایه افغانستان در چین گفته است که ایران میزبان پنج میلیون مهاجر افغانستانی است… جمهوری اسلامی ایران پس از آغاز جنگ‌های سریالی در افغانستان به‌تنهایی میلیون‌ها پناه‌جو و پناهنده افغانستانی را در خود جای‌داده است و تنها کشور همسایه است که بدون ایجاد بحران، همواره در کنار مردم افغانستان بوده است و در بدترین شرایط از هیچ‌گونه یاری و دوستی دریغ نکرده است.

در شرایطی که ایران خود از سوی دولت‌های متجاوز خارجی، همواره آماج بی‌رحمانه‌ترین تحریم‌ها و محدودیت‌های اقتصادی قرار داشته، بااین‌حال، مرزهای ملی جمهوری اسلامی ایران همیشه به روی پناه‌جویان قانونی و حتی غیرقانونی افغانستان باز بوده و جامعه میزبان با آغوش باز و رویی گشاده از میهمانان افغانستانی‌شان پذیرایی کرده‌اند.

در حال حاضر، میلیون‌ها مهاجر افغانستانی در ایران زندگی می‌کنند و به‌جز شرکت در انتخابات‌های ایران، تقریباً از تمامی حقوق و امتیازات یک شهروند ایرانی برخوردارند و نسل‌های جدید مهاجران، کاملاً بر بنیاد ارزش‌ها و آموزه‌ها و نظام اجتماعی و فرهنگی جامعه ایرانی، پرورش می‌یابند. این شرایط پیوندهای تمدنی میان دو کشورمستحکم کرده است. ایجاد حوزه تمدنی نقطه‌ای است که دشمن آن را تحمل نکرده و علیه آن دسیسه‌چینی می‌کند.

۴- ایجاد حوزه تمدنی، عاطفی و ادیانی مشترک میان دو کشور باعث شده است که از دل آن رودخانه‌هایی عمیق چون لشکر فاطمیون و تیپ ابوذر در جنگ تحمیلی شکل‌گرفته که حافظ جان، مال و ناموس هر دو کشور باشند. از سویی در میانه هجوم دشمن خارجی (شوروی و آمریکا) این دست یاری ایرانیان است که به‌سوی مردم افغانستان دراز شده تا سلب امنیت خارجی با دفاع ملی پیرمردانی چون احمدشاه مسعود بر دشمن غلبه کند.

۵- دشمن برای ضربه زدن به حوزه تمدنی مشترک از یک تیغ دو لبه استفاده کرده است. مدل آسیب‌رسانی دشمن به‌گونه‌ای است که هم به میزبان (ایران) و هم میهمان به یک اندازه آسیب وارد شود. در چنین وضعیتی در برخورد با عوامل دشمن نیازمند صبوری، ظرافت، هوشمندی و دقت نظر فروان است!

۶- سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در چندین عملیات بازوهای عملیاتی تکفیری‌ها در دیر الزور، بوکمال، نبل و الزهرا را قطع کرده است. این وضعیت باعث شد تا دشمن قدرت عملیاتی خود را ازدست‌داده و فرمت خود را از تهاجمی به حالت ادراکی و ضربتی تغییر دهد.

به‌صورت طبیعی عملیات مویرگی دشمن نیازمند بازتعریف دوباره از مقوله تروریسم دارد. تاکنون نهادهای سیاسی، مذهبی، امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران به دشمنان اجازه نداده‌اند تا با استفاده از ابزارهای قدیمی، بحران‌های تازه‌ای بسازند و روابط برادرانه ایرانیان و مهاجران را تنش آلود سازند.

در همین راستا، ایران بارها اعلام کرده که هرگونه رویداد مرتبط با ناامنی‌های اجتماعی منسوب به مهاجرین افغانستانی و سایر اتباع خارجی، از طریق تریبون‌های رسمی منتشر و همرسانی می‌شود و جز این مجاری، هر خبر دیگری در این زمینه، کذب و بی‌پایه است.

این نکته را نیز نباید از یاد برد که در حوزه حساسیت‌های موجود و تهدیدهای بالقوه امنیتی، جامعه مهاجر نیز مسئولیت دارد تا به‌طور همه‌جانبه با نهادهای رسمی جمهوری اسلامی ایران همکاری داشته و موارد مشکوک را به اطلاع نهادهای مربوطه برسانند.

۷- سران نو دولت تشکیل‌شده در کابل وظیفه‌دارند، مسیر طی شده توسط دولت وابسته به خارجی‌ها را تصحیح کرده و نهایت همکاری را برای ایجاد امنیت به کار برند؛ دولت داری تنها عملیاتی شعاری نیست!

درنهایت آنکه درباره روابط میان دو کشور برادر و مسلمان؛ ایران و افغانستان برای جمهوری اسلامی ایران در همان کلام رهبر انقلاب اسلامی خلاصه می‌شود که جمهوری اسلامی در همه احوال طرفدار ملت مظلوم و مسلمان افغانستان است و روابط ما با دولت‌ها، به روابط و رفتار آن‌ها با ایران بستگی دارد. این طرفداری بدون قید و شرط برآمده از تعالیم ناب اسلام محمدی جمهوری اسلامی ایران را مسئول می‌سازد از تمامی مهاجرین؛ انصار و مردم افغانستان با هر نژاد، قوم و قبیله‌ای حمایت کند؛ در ایران سپر بلای مردم افغانستان شدن تعارف نیست؛ دولت ایران مانند دولت آمریکا تنها برای دست‌هایی که به سویش دراز می‌شود دعا نمی‌خواند!

دیدگاهتان را بنویسید