۲۴ فوریه مطابق با بامداد پنجشنبه پنجم اسفندماه بود که روسیه با فرمان ولادیمیر پوتین به همسایۀ غربی خود یعنی اوکراین حمله کرد. رئیسجمهور روسیه این تهاجم را عملیات ویژۀ نظامی خواند و اعلام کرد این عملیات بر اساس مادۀ ۵۱ منشور ملل متحد و در راستای دفع تهدیدات ناشی از اوکراین و ناتو علیه روسیه میباشد.
به دلیل اینکه روسیه و ناتو با یکدیگر روابط پیچیدهای دارند، بررسی ابعاد مختلف این جنگ ساده و آسان نمیباشد؛ اما نکتۀ واضح و حائز اهمیت، برهم خوردن نظم حاکم بر روابط بین الملل است. به معنای دیگر پس از جنگ جهانی دوم نظمی بر روابط بین الملل حاکم شده بود که حالا با این تهاجم گسترده دیگر از آن خبری نخواهد بود.
باید گفت که حملۀ روسیه به اوکراین، می تواند تبعات و آثار گستردهای را برای دنیا به همراه داشته باشد. یکی از مهمترین این تبعات، تأثیر این جنگ بر سیاست خارجی ایران است. در شرایط حاضر، واکنش، موضعگیری و کنشگری جمهوری اسلامی ایران میتواند فصل جدیدی را در عرصۀ سیاست خارجی کشور رقم بزند.
فضای روابط بین الملل پس از حمله روسیه به اوکراین
به زعم برخی کارشناسان پس از حملۀ روسیه به اوکراین دیگر فضای روابط بین الملل فضای سابق نخواهد بود و شرایط جدیدی پدید خواهد آمد. در این فضای جدید پیشبینی از آینده نیز دشوار است. باید گفت که صحبتهای پوتین نشاندهندۀ جدیت اوست و روسیه در رسیدن به اهدافش مصمم است. رئیسجمهور روسیه در پیام تلویزیونی اعلان حملۀ خود، تهدید کرد که هرکس بخواهد مانع این حرکت روسیه شود و به مقابله برخیزد، روسیه فوراً پاسخ داده و طرف مقابل را با پیامدهایی که هرگز در تاریخش تجربه نکرده است، مواجه خواهد کرد. پوتین همچنین گفت روسیه برای هر نتیجهای آماده است.
همین جدیت و آمادگی پوتین، غرب و ایالات متحد آمریکا را غافلگیر کرد؛ به گونهای که غرب تا اینجا بیشتر بر روی تحریمهای سنگین مانور داده است. در چنین شرایطی به نظر میرسد که واکنش آمریکا و ناتو بسیار حساس و تعیینکننده باشد. اگر آنها وارد نبرد تمامعیار با روسیه شوند، متحمل هزینهای گزاف و سقوط اقتصادی بی سابقهای خواهند شد و شاید این موضوع به جنگ جهانی سوم ختم شود. جنگی که به هیچ عنوان بازیگران مهم نظام بین الملل آمادگی آن را ندارند. همچنین اگر پاسخ جدی از سوی آمریکا داده نشود، قطعاً اعتبار همپیمانیش بیش از پیش زیر سؤال خواهد رفت و افول هژمونی و سلطۀ آمریکا جدیتر از همیشه میشود. اتفاقی که ایالات متحد آمریکا رخ دادن آن را اصلاً دوست ندارد. لذا تصمیمگیری برای غرب و آمریکا بسیار دشوار خواهد بود و در چنین شرایطی امکان نقشآفرینی مؤثر برای جمهوری اسلامی ایران بیش از پیش فراهم است.
ایران، غرب و مذاکرات
یکی از مهمترین تأثیرات این جنگ برای سیاست خارجی کشورمان، نمود آن در مذاکرات هستهای می باشد. در حال حاضر اروپا بیش از هر زمان دیگری به استفاده از منابع انرژی ایران نیازمند است. جنگ میان روسیه و اوکراین، قیمت نفت و گاز را صعودی کرده است. همچنین عمدۀ گاز مورد استفاده اروپا از سوی روسیه تأمین میشود و تداوم این اختلافات، اروپا را درگیر مشکلات زیادی خواهد کرد. حضور و نقشآفرینی ایران در چنین برههای می تواند قدرت چانهزنی کشورمان در جهان را بالا برده و برجستهکنندۀ نقش ایران به عنوان تأمینکننده انرژی اروپا باشد.
در حال حاضر غرب بیش از هر زمان دیگری به توافق با ایران تمایل دارد. همین موضوع سبب میشود ایران بتواند نقش مؤثرتری در صحنۀ نظام بینالملل ایفا کند. گواه این مسئله صحبتهای تلفنی حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجۀ کشورمان با جوزپ بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیۀ اروپاست که در آن به عجله غربیها اشاره می شود و امیرعبداللهیان میگوید: «شتاب و عجلۀ طرف غربی نمیتواند مانع رعایت خطوط قرمز ایران شود».
ایران و روسیه
اما از سوی دیگر روسیه احتمالاً تمایلی به شکلگیری توافق ایران و غرب ندارد. این کشور برای ایجاد موازنۀ قوا در برابر غرب به همپیمانانی همچون ایران و چین نیاز دارد و توافق ایران با ۱+۴ احتمالاً برایش ناخوشایند خواهد بود. همچنین باید دقت نمود که با توجه به اینکه ایران باید از این فرصت حداکثر استفاده را نماید، نمیتواند در مقابل روسیه قرار گیرد. ایران و روسیه منافع مشترک زیادی دارند و همین موضوع باعث شده است همکاریهایی داشته باشند و شاید در آینده این همکاریها جدیتر نیز بشوند.
لذا قرار گرفتن در مقابل روسیه، دشمنتراشی بزرگ و بیهودهای است که میتواند هزینۀ زیادی در بر داشته باشد. در حال حاضر نیز غرب در پاسخ به حملۀ روسیه به اوکراین، تحریم را در پیش گرفته است و به نظر میرسد شدت تحریمها علیه روسیه به بالاترین حد ممکن افزایش یابد. در این حوزه هم رابطه تهران و مسکو میتواند بازارهای روسیه را تا حدی در اختیار تولیدکنندگان ایرانی قرار دهد.
موضع ایران در مورد بحران اوکراین
رهبر معظم انقلاب اسلامی در اولین سخنرانیشان در رابطه با موضوع حمله روسیه به اوکراین فرمودند: «ما با جنگ در هر کجای دنیا مخالفیم. ما مثل غربیها نیستیم که اگرچه بمب را بر روی کاروان عروسی در افغانستان بریزند، آن را مبارزه با تروریسم عنوان کنند».
همچنین وزیر امور خارجۀ کشورمان نیز در صفحۀ توییترش به اقدامات تحریکآمیز ناتو و مخالفت با جنگ تأکید کرد و نوشت: «بحران اوکراین ریشه در اقدامات تحریکآمیز ناتو دارد. ما توسل به جنگ را راه حل نمیدانیم؛ برقراری آتشبس و تمرکز بر راه حل سیاسی و دموکراتیک یک ضرورت است».
موضعگیری ایران در مورد تهاجم روسیه به اوکراین به یقین بر مبنای سخنان مقام معظم رهبری و مخالفت با جنگ خواهد بود. اگرچه باید توجه داشت که جمهوری اسلامی ایران سیاست های آمریکا و غرب را عامل ایجاد این بحران میداند.
لازم به ذکر است که در جریان تصویب قطعنامۀ مجمع عمومی سازمان ملل متحد علیه تجاوز روسیه به اوکراین نیز ایران در کنار سی و چهار کشور دیگر رأی ممتنع داد. هیئت نمایندگی ایران در دفاع از رأی ممتنع خود اعلام کرد که جمهوری اسلامی ایران خواستار توقف فوری خشونتها و کاهش تنش در منازعۀ جاری است؛ اما قطعنامۀ ارائهشده به مجمع عمومی فاقد عنصر بیطرفی و مکانیسمهای واقع بینانه برای حل و فصل موضوع از طریق ابزارهای صلحآمیز است.
به طورکلی میتوان گفت که در جریان جنگ روسیه و اوکراین، ایران با وجود حفظ موضع مستقل خود، از یک سو توسعهطلبی های ناتو و آمریکا در شرق اروپا را به عنوان محرک آغاز جنگ ارزیابی میکند و از سوی دیگر، جنگ را راهحل هیچ بحرانی نمیداند و همین دو نکته، موضع اصلی جمهوری اسلامی ایران را شکل میدهد.
و در نتیجه…
واضح است که در شرایط کنونی جمهوری اسلامی ایران ابتدا باید از تأثیر مخرب این جنگ بر منافع خود در بخشهای مختلف پیشگیری کند و از سوی دیگر در پی اثرگذاری حداکثری باشد. لحظۀ کنونی، لحظۀ شکلگیری نظم جدید بینالمللی است. جایگاه ایران در منطقه، همزمانی این جنگ با مذاکرات هستهای و نیز تغییر موازنۀ قوا در نظام بینالملل همگی از متغیرهایی هستند که میتوانند در این حرکت اثرگذار باشند. بر همین اساس، موضعگیری دولت باید به دور از هیجانات، رصد صبورانۀ تحولات و تصمیمگیری قاطع در واکنش به آن صورت گیرد.
بدین ترتیب موقعیت فعلی یک آزمون بزرگ برای جمهوری اسلامی ایران است که در صورت قبولی در آن، ایران میتواند به بازیگر مهمی تبدیل شود که نه تنها غرب و روسیه منافع خود را در مقابله با آن نبینند؛ بلکه مجبور به همکاری با ایران به سبب تأمین منافع خود باشند.