هرچند که سخنان رهبر معظم انقلاب انقدر روشن است که دیگر نیازی به توضیح این و آن ندارد، اما بد نیست ریشه سخنان رهبری را بررسی کنیم تا بفهمیم چگونه شد که ایشان، به عنوان دیده بان انقلاب که همیشه نسبت به مسائل و مشکلات، زودتر از موعدش هشدار میدهند به بیان این سخنان پرداخته و سعی بر آگاهی مردم و به خصوص خواص حوزه و دانشگاه داشتند. اگر دورنمای سخنان حضرت آیت الله خامنهای در دیدار با اعضای خبرگان را نگاه کنیم، در مییابیم که روی اصلی این سخنان با کسانی است که جزء خواص محسوب شده و سخنانشان در میان توده مردم میپیچد.
دلیل ما این بخش از کلام ایشان است که پس از برشمردن حربههای دشمن برای ضربه زدن به اسلام و همچنین بیان راهکارها برای پیروزی در جنگ ترکیبی فعلی، تصریح کردند: «هدف این است که تودههای مردم مورد اغوا قرار بگیرند امّا وسیلهی اغوای تودههای مردم، اغوای خواص است؛ امروز یکی از کارهای مهم، اغوای خواصّ جامعه است». زیرا اگر به این اغواشدگان فرصت و تریبون داده شود، به راحتی توده مردم را اغوا و با خود همراه خواهند کرد و به تصریح ایشان، «یکی از سنگینترین جنگهای نرم تاریخ کشور ما امروز در همین زمینه در جریان است».
حکومت اسلامی دارای دو بال مشروعیت و مقبولیت است. انقلاب اسلامی نیز با وجود ولی فقیه بُعد مشروعیتش را دارد و مقبولیت را نیز کسب کرد و دشمن در صدد حمله به همین جنبه، یعنی مقبولیت است که از سوی توده جامعه تثبیت میشود. تا زمانی که مردم پای آرمانهای انقلاب اسلامی ایستاده باشند مقبولیت این نظام اثبات شده است و اتفاقا تمام حملات نیز برای این صورت میگیرد که یا آرمانهای انقلاب تغییر کند یا مردم از این مبانی روی گردان شوند و تنها راه موفقیتشان نیز ایجاد تغییر در باورهای مردم است.
گفتمان سازی
جنگ گفتمانی
وقتی مفهوم و معرفتی در برههای از زمان در یک جامعه همهگیر شود و بتواند ترند ذهنی مردم را به آن سمت متمایل کند، گفتمان ساخته میشود. حال سؤال این است که چگونه باید گفتمانی را در اذهان کاشت؟ همانطور که از سخنرانی رهبری بر میآید، مطالبی که توسط نخبگان مطرح میشود، به لایه عوام میرسد و به تدریج ذهنیت درست کرده و ذهن مردم را جهتدهی میکند که در نتیجه به گفتمانسازی منجر میشود. نتیجه گفتمان سازی نیز تصمیم سازی است و وظیفه نخبگان در واقع رساندن مردم به تصمیم است؛ چرا که اگر تصمیمی از سوی مردم شکل بگیرد و اصطلاحاً حرکت از پایین به سمت بالا باشد، هیچ مانعی نمیتواند مقابل آن بایستد.
اصطلاحا حد وسط و رابط بین بیانات ایشان در دیدار مذکور، لزوم گفتمان سازی است. ایشان وقتی به قدرت ملی و قوت ملی اشاره میکند، اینگونه قدرت ملی را تفسیر میکند که «ملتی رأی خودش را در مسائل اساسی خودش به کار ببندد و مجبور به پیروی از رأی این و آن نباشد» و این یعنی همان گفتمان سازی. در ادامه وقتی ارکان قدرت ملی را بر میشمارند، «منطق قوی و جذاب» را یکی از لوازم آن میدانند که میتواند عمق راهبردی برای کشور دست کند؛ یعنی میتواند گفتمان ما را منتقل کند. همچنین اشارهای نیز به ابزار گفتمان سازی میکنند و تأکید میکنند که مبانی اسلامی، ادعیه، قرآن، حدیث و… «سلاحهای جدید ما است، باید از اینها استفاده کرد».
جهاد تبیین تنها راه غلبه بر گفتمان دشمن و پیروزی در این جنگ گفتمانی است. خط شکن جبهه جهاد تبیین نیز خواص جامعه اند زیرا پیغمبر در حدثی راهبردی فرمودند: «لا تصلح عوامّ امّتی إلّا بخواصّها. قيل: ما خواصّ امّتك يا رسول اللّه؟ فقال: خواصّ امّتی أربعة: الملوك، و العلماء، و العبّاد، و التجّار»؛ پرواضح است که در بین این چهار قشر، دو قشر اول، یعنی فرمانروایان و علماء ضریب نفوذ بیشتری نسبت به عباد و تجار دارند و امروز نیز همینگونه است. در ابتدا خود مسئولان باید پرده از روی مسائل بکشند و افکار عمومی را روشن کنند که اگر مسئولان، مردم را از خود بدانند، دشمن نمیتواند از ابهامات در کشور سوء استفاده کند و افکار عمومی را اغوا کند.
گفتمان سازی
خوشا چاهی که آب از خود برآرد
انتقاد سنگین رهبری از تصویب بودجه برای جهاد تبیین مصداق بارز استفاده از تجربهها است. دولتهای اعتدالی و اصلاح طلب که هیچ ولی در دولت نهم و دهم شاهد تخصیص بودجههایی نسبتا هنگفت برای کارهای فرهنگی بودیم و کسانی که در جریان امور بودند، این ریخت و پاشها را تأیید میکنند. ضربهای که پس از قطع شدن بودجه در دولت بعدی متوجه مجموعههای فرهنگی شد، کمتر از سنگ اندازیهای معاندین نبود؛ زیرا عادت کردن کارهای فرهنگی و جهادی به پول و بریز و بپاش، از اخلاص کار کم میکند و البته در خیلی از موارد اجازه نمیدهد سخن حق و انتقادات گفته شود. به اصطلاح نفتی شدن نهادهای فرهنگی یکی از ضرباتی بود که کار جهادی و فرهنگی خورد.
البته این مسأله به این معنا نیست که نباید برای کارهای فرهنگی بودجه تخصیص داد و اصلا وظیفه دولت و مجلس تخصیص بودجه برای کارهای فرهنگی و جهادی است اما نه به این صورت که بودجههای بینام و نشانی بدون نظارت وارد کارهای فرهنگی شود. بهتر از تخصیص بودجه، همراهی و برداشتن سنگ از جلوی پای فعالان فرهنگی به خصوص در عرصه جهاد تبیین است. از جمله همیاریها برای به بار نشستن جهاد تبیین، تریبون دادن به مجاهدین تبیینی و جلوگیری از انتشار بیرویه دروغهای دشمنان در فضای مجازی است که تلاشهای ما را خنثی میکند.
همانطور که بیان شد، رشد جامعه در گرو حرکتی از پایین و مردمی است که خود مردم به تصمیم برسند و حرکت کنند. طی این سالها به وضوح روشن شده بودجه ریزیها و فشارهای دولتی نتوانسته حرکتی صحیح و مردمی را به بار بیاورد بلکه این توده مردم بودند که اگر در کاری وارد شدند، به خوبی آن را جمع کردند؛ مسیر عشق، پیاده روی نجف تا کربلا خود، گویای همه چیز است. با مطالعه دوباره بیانات رهبری به این جمع بندی میرسیم که جهاد تبیین نیازی به بودجه ریزی و دولتی شدن ندارد و خواص جامعه، نقشی مؤثر در گفتمان سازی و تبیین را دارا هستند. موفقیت ما در این جنگ گفتمانی، با رجوع به اسلام ناب و ساختن کشور بر اساس منویات اسلام خواهد بود که جهان بسیار طالب تفکری نو است که بتواند جایگزین لیبرالیسم شود.