تبیین رویکرد اروپا در جنگ رژیم صهیونیستی علیه ایران و بررسی علل و عوامل اتخاذ این رویکرد
تحولات اخیر در غرب آسیا، به خصوص رویارویی مستقیم میان جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی به وضوح به عنوان یک پدیده پیچیده و چندبعدی قابل تحلیل است. این رویدادها نه تنها نشان دهنده تنش های دوجانبه هستند بلکه به تغییرات عمیق تری در نظام امنیتی منطقه ای اشاره دارند. این رویدادها ممکن است به عنوان نشانه ای از دگرگونی های جاری در ساختار امنیت جمعی در اروپا و پیرامون آن نیز تعبیر شوند. به نظر می رسد که هر یک از این کنش ها و واکنش ها می تواند تبعات عمیقی در توازن قوا، الگوهای بازدارندگی و مسئولیت پذیری بازیگران دیگر منطقه ای و فرامنطقه ای در پی داشته باشد.
ضرورت و اهداف پژوهش
جنگ ۱۲ روزه بین رژیم صهیونیستی و ایران، نقطه عطفی در پویایی های امنیتی غرب آسیا به شمار می رود. در بحبوحه این بحران، رویکرد اروپا به این جنگ، از جمله مواضع اتحادیه اروپا و سه قدرت اصلی اروپایی- بریتانیا، فرانسه و آلمان- پیچیدگی ها و تناقضات قابل توجهی را به نمایش گذاشت. این رویکرد دوگانه که بین حمایت قاطع از امنیت رژیم صهیونیستی و نگرانی از گسترش بی ثباتی منطقه ای در نوسان بود، تحت تاثیر عوامل متعددی شکل گرفت و پیام های مهمی برای دستگاه دیپلماسی ایران در تعاملات آینده با اروپا دارد. در چنین بستری، فهم ریشه های رویکرد دوگانه اروپا و پیام های آن برای آینده تعاملات ایران با اروپا، برای دستگاه دیپلماسی ایران یک ضرورت حیاتی است. از این رو در این پژوهش به تبیین رویکرد اروپا در جنگ رژیم صهیونیستی علیه ایران و بررسی علل و عوامل اتخاذ این رویکرد پرداخته شده است.
تبیین رویکرد دوگانه اروپا به جنگ
رویکرد اروپا به جنگ رژیم صهیونیستی علیه ایران را می توان با یک دوگانگی مشخص، تعریف کرد. از یک سو، حمایت قاطع از امنیت رژیم صهیونیستی و همسویی با مهار ایران و از سوی دیگر، ابراز نگرانی شدید از گسترش بحران و فراخواندن دو طرف به خویشتن داری. این دو جنبه، همزمان و اغلب در یک بیانیه واحد، توسط کنشگران اصلی اروپا مطرح شد.
حمایت از امنیت رژیم صهیونیستی و مهار ایران
پس از حملات گسترده رژیم صهیونیستی و پاسخ تلافی جویانه ایران، کشورهای اروپایی و اتحادیه اروپا به سرعت مواضعی اتخاذ کردند که عمدتا بر حمایت از امنیت رژیم صهیونیستی و حق دفاع این رژیم از خود تاکید داشت. فردریش مرتس، صدراعظم آلمان، در ۱۳ ژوئن ۲۰۲۵ قاطعانه اعلام کرد که «اسرائیل حق دارد از موجودیت خود و امنیت شهروندانش دفاع کند». وزارت امور خارجه فرانسه نیز در ۱۳ ژوئن ۲۰۲۵، ضمن ابراز نگرانی از تشدید تنش ها، بر «تعهد خود به ثبات منطقه ای و امنیت اسرائیل» تاکید کرد. همچنین دیوید لامی، وزیر امور خارجه بریتانیا، در ۱۶ ژوئن ۲۰۲۵ تصریح کرد که بریتانیا «همواره از امنیت اسرائیل حمایت کرده است» و حق این رژیم برای دفاع از خود و شهروندانش را به رسمیت شناخت.
جدای از بحث حمایت از موجودیت رژیم صهیونیستی، دلیل اصلی دیگری که اروپایی ها را در دسته حامیان حمله این رژیم قرار می داد، هدف دیرینه آن ها در جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته ای بود. کشورهای اروپایی علاوه بر اعلام مواضع جداگانه، در بیانیه مشترک خود در ۲۲ ژوئن ۲۰۲۵ اعلام کردند که «ایران هرگز نمی تواند سلاح هسته ای داشته باشد و دیگر نمی تواند تهدیدی برای امنیت منطقه ای باشد». در واقع یک سویه قوی رویکرد اروپا در جنگ (با چارچوب بندی مداوم ایران به عنوان بازیگر اصلی بی ثبات کننده در منطقه و در معرض تسلیح هسته ای)، حمایت از اقدامات قاطع، حتی نظامی، با هدف تضعیف قابلیت های هسته ای و هدف کلان تر یعنی مهار ایران بود.
نگرانی از گسترش بحران و بی ثباتی فراگیر منطقه ای
در کنار حمایت از رژیم صهیونیستی، قدرت های اروپایی همزمان خواستار کاهش تنش و خویشتن داری فوری شدند که ناشی از ترس از گسترش درگیری به سطح منطقه ای بود. در همین راستا وزیر امور خارجه بریتانیا صراحتا اظهار داشت که «گسترش جنگ، پیامدهای وخیم و غیرقابل پیش بینی خواهد داشت» و «اولویت کنونی بریتانیا کاهش تنش است». او از اسرائیل و ایران خواست که «عقب نشینی کرده، خویشتن داری نشان دهند و عمیق تر در یک درگیری فاجعه بار که هیچ کس نمی تواند پیامدهای آن را کنترل کند، فرو نروند». همچنبن رئیس جمهور آلمان و فرانسه نیز «نگرانی عمیق خود را پرتو تشدید تنش های جاری» ابراز کردند و از طرفین خواستند «از هر گونه اقدامی که می تواند منطقه وسیع تر را بی ثبات کند، خودداری کنند».
تناقضی آشکار
رویکرد دوگانه اروپایی هم در تناقضی جدی بین حمایت از رژیم صهیونیستی و نگرانی از گسترش بی ثباتی منطقه ای گرفتار بوده و هم با یک فرآیند صلح واقعا بی طرفانه و جامع که به نگرانی های امنیتی دو طرف درگیری به طور متقارن می پرداخت و پیش زمینه جلوگیری از گسترش بحران بود، در تضاد بود.
بررسی علل و عوامل اتخاذ این رویکرد
رویکرد دوگانه اروپا به جنگ رژیم صهیونیستی علیه ایران، نتیجه مجموعه ای از عوامل درهم تنیده است که ریشه های عمیقی در ساختار سیاست خارجی اروپا و پویایی هایی ژئوپلیتیکی منطقه دارد. این عوامل را می توان به شرح زیر برشمرد:
وابستگی استراتژیک اروپا به ایالات متحده و تعهد به امنیت رژیم صهیونیستی
کشورهای اروپایی از یک سو وابستگی ساختاری امنیتی به ایالات متحده دارند و از سو، حمایت از امنیت و موجودیت رژیم صهیونیستی بخشی از این تعهد راهبردی آنان محسوب می شود. با این حال، این وابستگی راهبردی مانع از ابزار نگرانی اروپا درباره تبعات انسانی و منطقه ای این جنگ نشد؛ اروپا در تلاش بود ضمن حفظ هم راستایی با آمریکا و رژیم صهیونیستی، خود را در چشم افکار عمومی و کشورهای منطقه به عنوان بازیگری متعادل نشان دهد.
منافع استراتژیک متضاد اروپایی
اروپایی ها به خوبی می داند که برخلاف ایالات متحده، در تیررس مستقیم اثرات ژئوپلیتیکی بحران در غرب آسیا قرار دارند. ینابراین در عین همدلی با اقدام نظامی رژیم صهیونیستی برای تضعیف ایران، نسیت به شعله ور شدن یک جنگ منطقه ای، یا حتی احتمال ورود دیگر بازیگران (مانند حزب الله، حوثی ها یا حتی روسیه) به صحنه، بیم عمیق دارند.
تشتت درونی کشورهای اروپایی در اتخاذ رویکردی واحد و منسجم
یکی از پویاترین متغیرهای تاثیرگذار در سیاست خارجی اروپا، شکاف های داخلی و تفاوت در منافع و رویکردهای سیاست خارجی کشورهای عضو اتحادیه به ویژه در مواقع بحرانی و بحران های فوری است. این تشتت نه تنها در قبال ایران، بلکه در برخورد با رژیم صهیونیستی نیز به شدت محسوس است.
ملاحظات اقتصادی و انرژی
هرگونه تشدید درگیری در خاورمیانه، یه ویژه خلیج فارس، تهدیدی مستقیم علیه واردات نفت و گاز از کشورهای این حوزه تلقی می شود. در عین حال، برخی دولت های اروپایی با شرکایی از کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی، قراردادهای انرژی، فناوری یا نظامی دارند و نمی خواهند این شراکت ها را به خطر بیندازند.
پیام های اتخاذ این رویکرد برای دستگاه دیپلماتیک ایران در روابط آتی با اروپا
رویکرد اروپا در قبال جنگ رژیم صهیونیستی علیه ایران، پیام های روشنی برای دستگاه دیپلماسی ایران در روابط آتی با اروپا دارد. این پیام ها را می توان به شرح زیر برشمرد:
رویکرد اروپا به وضوح نشان داد که این قاره در مسائل مرتبط با ایران، به ویژه برنامه هسته ای و فعالیت های منطقه ای، نقش میانجی بی طرف را ایفا نمی کند. بنابراین، ایران نباید انتظار داشته باشد که اروپا به عنوان یک میانجی بی طرف در مذاکرات یا حل و فصل اختلافات عمل کند.
اروپا همچنان در مسائل دفاعی و امنیتی جهانی پیرو آمریکاست. از این رو هر گونه تعامل دیپلماتیک ایران با اروپا در مسائل امنیتی، باید با درک این محدودیت اساسی و این واقعیت که مواضع اروپا اغلب تحت تاثیر و هماهنگی با واشنگتن خواهد بود، انجام شود.
اروپا در صورت لزوم امنیت رژیم صهیونیستی را بی ثباتی منطقه ای ارجحیت می دهد. این امر نشان می دهد که هر گونه تلاش ایران برای استفاده از اهرم های منطقه ای برای تاثیرگذاری بر اروپا، ممکن است با مقاومت قاطعی مواجه شود که ریشه در این اولویت استراتژیک دارد.
جمع بندی
تحلیل رویکرد اروپا در قبال جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی علیه ایران نشان می دهد که سیاست خارجی این قاره در مواجهه با بحران های امنیتی منطقه ای، دچار نوعی دوگانگی ساختاری و کارکردی است. این دوگانگی ای صرفا ناشی از ملاحظات اخلاقی یا فشارهای افکار عمومی نیست؛ بلکه برآمده از تضاد درونی منافع امنیتی، اقتصادی و هویتی اروپا به عنوان بخش مهمی از جهان غرب است. اروپا در موضع گیری های خود کوشید به عنوان متحد استراتژیک رژیم صهیونیستی و تابع سیاست های کلان آتلانتیکی ظاهر شود. از سوی دیگر، اروپا خود را نگران صلح و ثبات منطقه ای و مدافع حقوق و قواعد بین المللی نشان دهد اما در بزنگاه های امنیتی، سیاست رسمی اروپا در مدار پیگیری فشار حداکثری جهت مهار منطقه ای ایران عمل کرد. از این رو، تصویر اروپا به عنوان یک میانجی متعادل در نظم غرب آسیا، در عمل فاقد پشتوانه رفتاری است.
این مطالعه در موسسه مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر تهران توسط یاسر نورعلی وند در سال ۱۴۰۴ انجام شده است.