یهودستیزی عمیق اروپا

اگر کسی مکتوبات یهودی‌ستیزان اروپا را بشناسد و خوانده باشد، برایش جای هیچ تردیدی نمی‌ماند که در صورت به قدرت رسیدن یهودی‌ستیزان متعصب حذف اجتماعی و احتمالاً مرگ در انتظار یهودیان خواهد بود.

برای بسیاری یکی از بزرگ‌ترین پرسش‌ها این است که مگر می‌شود یهودی‌کُشی در آن ابعادی که می‌گویند در اردوگاه‌های مرگ آلمان رخ داده باشد! نفس این رخداد چنان نامعقول است که عقل سلیم آن را پس می‌زند. تا کنون چند کتاب داشته‌ام که دربارۀ «یهودی‌کشی» و «یهودی‌ستیزی» بوده و به همین دلیل بسیار از من می‌پرسند: «ما آخر نفهمیدیم هیتلر چرا یهودی‌ها را کشت؟ اصلاً مگر می‌شود چنین چیزی رخ داده باشد؟!» مسئله این است که نامعقول بودنِ نفس چنین رخدادی باعث می‌شود ذهن با آن کنار نیاید.

اما از آنجا که خیلی زود به زعم خودم فهمیدم ریشۀ مشکل کجاست، همواره جواب یکسانی به این پرسش می‌دادم. البته بگویم که من روی «کمیّت» یهودی‌کشی، یعنی در اینکه چه تعداد یهودی کشته شده است، بحثی ندارم و هیچ‌گاه هم دربارۀ کمیت آن مطالعات درخوری نکردم. من از منظر ایدئولوژی‌پژوهی به مسئله می‌نگرم و تا این حد را یقین دارم که ناسیونال‌سوسیالیست‌ها (نازی‌ها) علاوه بر جمع کردن یهودیان اروپا در اردوگاه‌ها، چه در اردوگاه‌ها و چه در مناطق اشغالی مرتکب کشتارهای جمعی وسیعی شدند. اما جوابم به این پرسش که مگر می‌شود یهودی‌کشی رخ داده باشد این است که دلیل حیرت ما از یهودی‌کشی، ناآشنایی ما با ادبیات یهودی‌ستیزی است. اگر کسی مکتوبات یهودی‌ستیزان اروپا را بشناسد و خوانده باشد، برایش جای هیچ تردیدی نمی‌ماند که در صورت به قدرت رسیدن یهودی‌ستیزان متعصب حذف اجتماعی و احتمالاً مرگ در انتظار یهودیان خواهد بود.

مشکل اینجاست که به دلیل فجایعی که رخ داد، انتشار مکتوبات یهودی‌ستیزانه در جهان ممنوع شد. همین باعث شد کمتر کسی متون یهودی‌ستیزان را بخواند. در نتیجه، آن ادبیاتی که بستر یهودی‌کشی بود از اذهان پاک شد، ولی رخداد یهودی‌کشی دائم یادآوری می‌شد. همین باعث می‌شد کلیت قضیه هم نامعقول جلوه کند! گویی ناگهان و بی‌مقدمه عده‌ای آمده‌اند و یهودیان را کشته‌اند.

مخلص کلام این‌که برای فهم آنچه در دوران هیتلر رخ داد، باید ادبیات یهودی‌ستیزی را خواند. ریشه‌های یهودی‌ستیزی غربی به صدر مسیحیت می‌رسد. فقط برای اینکه شما را با یک چشمۀ آن آشنا کنم، از مارتین لوتر نام می‌برم؛ همان بنیانگذار آیین پروتستان. لوتر در سال‌های پایانی عمر نوشته‌های ضدیهودی تندی نوشت که خوانندۀ امروزی را بهت‌زده، و پروتستان‌ها را شرمنده می‌کند.

یکی از این متون متأخر لوتر رسالۀ «از یهودیان و دروغ‌هایشان» نام دارد که آن را در ژانویۀ ۱۵۴۳ نوشت. لوتر در این رساله بارها یهودیان را شیطان‌صفت می‌خواند و آنها را متهم می‌کند به اینکه چاه‌ها را مسموم می‌کنند و بچه‌ها را می‌دزدند و مثله می‌کنند. او انبوهی از بدترین نسبت‌های اخلاقی را به قوم یهود می‌دهد. محض نمونه در ابتدای این متن چنین می‌خوانیم:

«آن‌ها [= یهودیان] چنان نفرت مسمومی علیه غیریهودیان از نوجوانی از والدین و خاخام‌های خود نوشیده‌اند و همچنان بی‌وقفه می‌نوشند که این نفرت وارد خون و گوشت و استخوانشان می‌شود؛ تماماً به طبیعت و حیات آنها بدل می‌شود. همان‌گونه که آنها نمی‌توانند خون و گوشت و استخوانشان را عوض کنند، این غرور و حسد را هم نمی‎توانند تغییر دهند. همین‌گونه می‌مانند و تباه می‌شوند، اگر خداوند معجزۀ والا و خاصی نکند.»

یا در فراز دیگری از متن می‌خوانیم:

«آری، آنها ما را در سرزمینمان به اسارت گرفته‌اند. از ما سخت بیگاری می‌کشند تا پول و طلا به دست آورند و هنگام کار کردن ما کنار اجاق نشسته‌اند، تن‌آسایی می‌کنند… می‌خورند، می‌نوشند و زندگی ملایمی دارند؛ آن هم از دسترنج ما. ما و دارایی‌مان را با رباخوای لعن‌شدۀ خود گرو گرفته‌اند و افزون بر آن به سخره می‌گیرندمان… بنابراین آنها اربابند و ما بنده‌ایم.»

او خطاب به شهریاران شدیدترین واکنش و مجازات را نسبت به یهودیان توصیه می‌کند: کنیسه‌هایشان سوزانده شود؛ خانه‌هایشان ویران شود و مانند کولیان به آنها فقط اجازه داده شود در اصطبل‌ها و آغل‌ها ساکن شوند؛ کتاب‌های دعا و تلمود از آنها گرفته شود، زیرا این کتاب‌ها تنها درس کافری می‌دهند؛ با وضع مجازات اعدام تدریس خاخام‌ها ممنوع شود؛ تاجرانشان دیگر اجازۀ رفت و آمد آزادانه نداشته باشند؛ کار مالی و ربوی آنها ممنوع شود و همۀ طلاها و جواهراتشان مصادره و نگهداری شود؛ به یهودیان جوان و نیرومند ابزار برای کار جسمی داده شود تا نانشان را به دست آورند.  پیشنهادهایی که لوتر در پایان این متن می‌دهد با آنچه حدود چهار قرن بعد در حکومت هیتلر عملاً رخ داد، چندان فرقی ندارد.

مهدی تدینی

منبع:دیپلماسی ایرانی

برچسب ها :

دیدگاهتان را بنویسید