بندر فاو، در جنوبیترین نقطه عراق، اکنون به نمادی از جاهطلبیهای اقتصادی این کشور تبدیل شده است. با تکمیل پروژههای کلان در حوزه حملونقل و زیرساخت، عراق در حال تعریف نقش جدیدی در معادلات اقتصادی منطقه است. در همین حال، ایران با پروژههای ناتمام و سیاستهای ناکارآمد، از فرصتهای همکاری با همسایه غربی خود عقب مانده است.
بندر فاو، در جنوبیترین نقطه عراق، اکنون به نمادی از جاهطلبیهای اقتصادی این کشور تبدیل شده است. با تکمیل پروژههای کلان در حوزه حملونقل و زیرساخت، عراق در حال تعریف نقش جدیدی در معادلات اقتصادی منطقه است. در همین حال، ایران با پروژههای ناتمام و سیاستهای ناکارآمد، از فرصتهای همکاری با همسایه غربی خود عقب مانده است. این مقاله به بررسی دلایل و پیامدهای این رقابت میپردازد.
بندر فاو که با سرمایهگذاری بیش از ۶ میلیارد دلاری و مشارکت شرکتهای ایتالیایی و کرهای در حال تکمیل است، بزرگترین بندر خاورمیانه خواهد بود. ساخت موجشکن به طول ۱۶ کیلومتر و زیرساختهای حملونقل شامل راهآهن و بزرگراهها، این بندر را به مرکزی حیاتی برای اتصال خلیج فارس به اروپا تبدیل کرده است.
عراق با طرحهایی همچون راهآهن ۱۲۰۰ کیلومتری جنوب به شمال و پروژه “کانال خشک” قصد دارد وابستگی به کانال سوئز و تنگه هرمز را کاهش داده و به یکی از گرههای کلیدی در ابتکار “یک کمربند، یک راه” چین تبدیل شود.
در حالی که عراق با برنامهریزی دقیق و اجرای پروژههای کلان، چشمانداز خود را به واقعیت تبدیل میکند، ایران همچنان درگیر پروژههای نیمهتمام و عدم هماهنگی در سیاستگذاری است. پروژه راهآهن شلمچه-بصره با طول تنها ۳۲ کیلومتر، پس از ۱۳ سال هنوز در مرحله بحث و گفتگو باقی مانده است. این در حالی است که هزینه اجرای این پروژه، در مقایسه با سرمایهگذاریهای عراق، ناچیز است.
عراق با علم به اهمیت استراتژیک بندر فاو، از هرگونه اقدامی که به تضعیف موقعیت این بندر منجر شود، خودداری میکند. از جمله این اقدامات، امتناع از اتصال شبکه ریلی خود به ایران و تحمیل قوانین سختگیرانه برای کامیونهای ایرانی است.
پروژههای کلان عراق نه تنها این کشور را به هاب ترانزیتی در خاورمیانه تبدیل میکند، بلکه رقابت جدیدی در زمینه زیرساختها میان کشورهای منطقه ایجاد کرده است. ایران، ترکیه، امارات و حتی چین بهعنوان بازیگران اصلی، در تلاش برای تأمین منافع خود هستند. این رقابت، از یک سو میتواند به توسعه اقتصادی و از سوی دیگر، به تنشهای ژئوپلیتیکی منجر شود.
ایران میتوانست با راهاندازی پروژههای جایگزین، از جمله خطآهن کرمانشاه-بغداد یا سنندج-سلیمانیه، جایگاه خود را در این رقابت تقویت کند. اما به نظر میرسد نبود یک استراتژی بلندمدت و هماهنگ، فرصتهای بسیاری را از ایران گرفته است.
عراق با تعریف چشماندازی روشن و اجرای پروژههای کلان، در حال تغییر جایگاه خود در معادلات اقتصادی و ترانزیتی خاورمیانه است. در مقابل، ایران با اتکا به گذشته و غفلت از برنامهریزی آینده، از این رقابت عقب مانده است. آیا دولتمردان ایران خواهند توانست با تغییر رویکرد، جایگاه کشور را در این “جنگ کریدورها” بازتعریف کنند؟