آنچه که در اثنای تبلیغات انتخاباتی خودنمایی میکند تلاش نامزدها برای مرزکشی با دولت روحانی است. یکسمت ماجرا، اصولگرایانی هستند که در نقطه مقابل اصلاحطلبان قرار گرفته و حتی از عملکرد نامطلوب دولت روحانی بهعنوان مزیتی برای خود بهره میگیرند و در سمت دیگر نامزد اصلاحطلبی است که حتی او هم سعی در بیان تفاوتهای خود با دولت روحانی دارد. در مناظرات و تبلیغات انتخابات به کرات مشاهده شد که انکار دولت روحانی و عملکرد وی، نقطه اشتراک این نامزدهاست و جالب آنکه مسعود پزشکیان که نماینده جریان اصلاحات در انتخابات است هم هیچ تمایلی به برقرارکردن پیوند بین دولت احتمالیاش با دولت روحانی ندارد و چندینبار بهصراحت تاکید داشته که او روحانی نیست و ربطی به رئیس دولت اعتدال ندارد؛ هم در مناظرات میان نامزدها و هم در میتینگهای انتخاباتی پزشکیان این مسئله نمود بیشتری داشته و مورد تاکید نامزد اصلاحات بوده است.
هر چند که غالب اعضای دولت روحانی یا در ستاد پزشکیان حضور داشته و یا حمایت علنی خود از او در انتخابات را اعلام کردهاند اما با این وجود هیچ رغبتی از سوی پزشکیان برای امتداد مسیر روحانی مشاهده نمیشود و بهعبارتی روحانی تبدیل به فردی شده که هیچکس حاضر به برقراری قرابت سیاسی با او نیست؛ حتی اصلاحطلبانی که در دهه ۹۰ توانستند با حمایت گسترده و بسیج اجتماعی حامیان خود، اویی که تنها ۷ درصد رای داشت را به پاستور رسانده و و در حالی که نارضایتیهای زیادی از عملکرد دولت نخست او وجود داشت، با رایی قاطعتر، دوران حضورش در پاستور را ۸ ساله کنند. اما حالا روحانی و دولتش به سرنوشتی دچار شده که نهتنها هیچ میل و رغبتی را از سوی حامیان گذشتهاش نمیبیند بلکه همگی در حال فرار از دولت او بوده و مرزبندی با روحانی به یکی از مزیتهای سیاسی حتی برای نامزد اصلاحطلب تبدیل شده است!
پزشکیان در پاسخ به انتقادات مطروحه پیرامون اینکه «رایآوریاش بهمثابه تکرار دولت روحانی است» میگوید که ارتباطی به روحانی نداشته و حتی سعی دارد رویکرد دولت احتمالی خود را با دولت خاتمی منطبق کند. بهعبارتی روحانی را کنار زده و خاتمی را نماد دولت خود میداند چون بهخوبی دریافته که روحانی نهتنها جایگاهی در افکار عمومی نداشته بلکه شباهتسازی میان خود و دولت اعتدال چهبسا موجب ریزش رای او شود. اگرچه که قضاوت درباره نظر مردم هیچگاه بهصورت صفر و صدی نیست و نمیتوان جایگاه دولت روحانی میان افراد و اقشار مختلف جامعه را بهصورت کاملاً سیاه تلقی کرد اما این واقعیتی غیرقابل انکار است که تلقی عمومی از کارنامه دولت یازدهم و دوازدهم منفی است و جامعه روی خوشی به تکرار آن دوران نشان نمیدهد که اگر غیر از این بود، نامزد جریان اصلاحطلب حتی با وجود بهرهگیری از چهرههای دولت اعتدال سعی نداشت که با روحانی و رویکرد دولتش خط و مرز بکشد.
روحانی و یارانش باید درنظرگیرند که چرا با وجود هشتسال زمامداری و بهپیشبردن کلانپروژه خود (توافق با غرب در مسئله هستهای و انعقاد برجام)، قدرت رسانهایشان و حتی خطاهای اقتصادی دولت سیزدهم که نارضایتیهای قابلتوجهی را رقم زد، همه از دولت آنان فرار کرده و هیچ شخص و جریانی حاضر نیست هیچ نسبتی با دولت اعتدال برقرار کند؟! آیا جز کارنامه اعتدالیون و رویکرد غلط آنان است که اینچنین افکار عمومی و سیاسیون مقابلشان گارد میگیرند؟!
یوسف مشفق