با استفاده از روشهای زیر میتوانید این صفحه را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
ایالت فلوریدا، پالمبیچ؛ در روزی آفتابی چند مرد مشغول بازی گلف هستند. رباتی کوچک و چهارچرخ از دوربینهای امنیتی و لابلای بوتهها میگذرد و خود را به نزدیکی مردان میرساند و دو نفر را شناسایی میکند. ربات به یک مرکز کنترل متصل است. کاربری که از پشت مانیتور، ربات را پیش میراند، در حین کار کاغذی را از روی میز کار خود برداشته و نگاهی به تک جمله روی آن که به عربی نوشته شده، میاندازد؛ «یجب علی من قتل سلیمانی و من امر بقتله ان یدفع الثمن. الامام السید علی الخامنئی» گوشی یکی از مردان در زمین گلف هک شده و پیامی روی صفحه آن نمایش داده میشود که همین جمله به زبان انگلیسی است؛ «قاتل سلیمانی و آمر به قتل سلیمانی باید انتقامشان را پس بدهند.» سایه پهپاد بر سر آنها ظاهر میشود. کاربر در اتاق کنترل که در پسزمینه تصویر شهید سلیمانی و ابومهدی مهندس قرار دارد و پرچمهای گروههای مقاومت نیز در کنار هم ردیف شدهاند، دکمه شلیک را فشار میدهد.
این ماجرای یک انیمیشن کمتر از دو دقیقهای است که با عنوان «انتقام حتمی است» در پویش مردمی «قهرمان» به سایت دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب ارسال شده و به عنوان یکی از آثار برگزیده منتشر شده است. این اثر واکنشهای فراوانی در رسانههای آمریکایی داشته و حتی مقامات رسمی این کشور نیز نسبت به آن موضعگیری کردهاند. برای نمونه جان کربی، سنگوی پنتاگون با اشاره به این ویدئو گفته است؛ «این بخشی از فعالیتهای مخربی است که ایران در منطقه مرتکب میشود و از همان تهدیدهایی است که علیه امنیت ملی ما انجام میدهد. ما در وزارت دفاع بر روی این تهدید متمرکز خواهیم ماند تا اطمینان حاصل کنیم در منطقه تواناییهای لازم را برای دفاع از خود داریم. ما شاهد ادامه حمایت ایران از تروریسم در منطقه شام و خاورمیانه و حمایت آن از گروههای شبهنظامی در عراق و سوریه هستیم که حمله به نیروهای ما را ادامه میدهند.»
آمریکاییها با همین بهانههای مزخرف، سردار سلیمانی و همراهانش را ترور کردند. آنها بهطور سیستماتیک و روزانه مشغول جنایت جنگی در منطقه غرب آسیا هستند و هر کس مقابل آنها بایستد برچسب تروریست میخورد و باید حذف شود. همان جمله مشهور جرج بوش پس از حادثه مشکوک ۱۱ سپتامبر؛ یا با مائید یا با آنها. نسلکشی و جنایت علیه بشریت در آمریکا مربوط به امروز و دیروز نیست. ۵ قرن پیش اجداد آمریکاییهای امروز با نسلکشی بیرحمانه میلیونها بومی، سنگ بنای آمریکا را گذاشتند. آدمکشی در خون آنهاست و این ژن را نسل به نسل منتقل کردهاند. اگر چند قرن پیش فقط بومیان و سرخپوستان قربانی سفیدپوستان مهاجر اروپا بودند، امروزه نوادگان آنها این کسب و کار خونین و البته پرسود را حسابی گسترش دادهاند. البته کشتار بومیان تا اواخر قرن نوزدهم نیز ادامه داشت. برای نمونه میتوان به جنایت مشهور به «زخم زانو» در سال ۱۸۹۰ اشاره کرد که طی آن ۳۰۰ سرخپوست زن و مرد به دست ارتش آمریکا قتل عام شدند و بیست نفر از سربازان ارتش آمریکا برای این جنایت مدال افتخار هم دریافت کردند.
با اطمینان میتوان گفت کمتر جایی در کره خاکی یافت میشود که ردپایی از جنایت و تروریسم آمریکایی در آن پیدا نشود؛ از آمریکای لاتین گرفته تا آسیا و آفریقا و حتی اروپا. عراق، افغانستان و سوریه سه کشور اصلی مورد تجاوز و تهاجم آمریکا طی سالهای اخیر بودهاند. باراک اوباما، رئیسجمهور اسبق آمریکا در سال ۲۰۱۶ گفت: «با فناوری خارقالعادهمان دقیقترین عملیات هوایی تاریخ را انجام میدهیم.» این کشور فقط بین سال ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۹ پنجاه هزار عملیات هوایی انجام داد که طی آن دهها هزار تن از شهروندان عادی کشورهای هدف کشته شدند. بسیاری از این جنایتها سانسور و آنچه گزارش شده است نیز تلاشی برای لاپوشانی حقیقت و کاستن از عمق و گستره جنایات بوده است.
برای نمونه در سال ۲۰۱۶ هواپیماهای آمریکایی روستایی در شمال سوریه را بمباران کردند. پنتاگون در گزارش رسمی خود مدعی شد در این حمله ۸۵ تروریست کشته شدند اما تحقیقات میدانی نشان داد در روستای مذکور هیچ تروریستی نبوده و ۱۲۰ شهروند سوری در این حمله قربانی شدهاند. چهار ماه پیش و در جریان فرار آمریکا از افغانستان پهپادهای آمریکایی به یک خودروی ون حمله کرده و آن را منفجر کردند. پنتاگون مدعی بود این خودرو حامل مواد انفجاری بوده است. چند روز بعد معلوم شد در این حمله ۱۰ شهروند افغانستانی از جمله هفت کودک کشته شدهاند. اینها فقط دو نمونه از صدها جنایت تروریستی ارتش آمریکاست. آشکار شدن نوک کوه یخی که حداقل در کوتاهمدت، اندازه آن روشن نخواهد شد.
برخی منابع میگویند؛ آمریکا طی ۲۰ سال گذشته بیش از ۹۳ هزار عملیات هوایی در افغانستان، عراق، لیبی، پاکستان، سومالی، سوریه و یمن انجام داده است. بر اساس پروژه هزینههای جنگ دانشگاه براون، تعداد کل غیرنظامیانی که از خشونت مستقیم در جنگهای آمریکا از ۱۱ سپتامبر تاکنون جان خود را از دست دادهاند، به ۳۶۴۰۰۰ تا ۳۸۷۰۰۰ نفر میرسد. هر کس بخواهد بر این سلاخخانه نوری بتاباند با هزینههای فراوانی روبهرو میشود. جولیان آسانژ یکی از آنهاست. چلسی منینگ، تحلیلگر اطلاعاتی سابق ارتش ایالات متحده، هفت سال را در یک زندان نظامی گذراند. دانیل هیل، تحلیلگر سابق نیروی هوایی ایالات متحده، که اثرات مرگبار جنگ هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا را فاش کرد، در حال حاضر در حال گذراندن حکم ۴۵ ماه زندان است. افشاگریهای منینگ و هیل نشان میداد کشتار غیرنظامیان، حاصل اشتباه نبوده و الگوهایی از جنایت جنگی هستند.
بودجه جنگی امسال آمریکا ۷۶۸ میلیارد دلار در نظر گرفته شده است. این یعنی حدود نیمی از بودجه فدرال آمریکا برای نظامیگری هزینه میشود. این بودجه با هزینههای جانبی به یک تریلیون دلار میرسد. بودجهای که جیب شرکتهای بزرگ ساخت تسلیحات را پرتر از پیش کرده و ادامه کشتار شهروندان غیرنظامی را در اقصی نقاط جهان – بهخصوص در غرب آسیا – تضمین میکند. دموکراتها و جمهوریخواهان در هر موضوعی اختلافنظر داشته باشند، در افزایش بودجه نظامی اختلافنظر ندارند.
در این سیاهبازی خونین که به نام مبارزه با تروریسم و تامین امنیت آمریکا در جریان است، رسانههای بزرگ این کشور نیز البته نقش و سهم خود را دارند. شاید امروز ما به عنوان تماشاچیان این تراژدی، نتوانیم ابعاد آن را به خوبی درک کنیم اما این موضوع چیزی از هولناک بودن آن کم نمیکند. تروریستها به اسم مقابله با تروریسم آدم میکشند، به آدمکشی خود افتخار میکنند و کسی هم اجازه ندارد از قربانیان این تروریسم یادی کند. حتی اگر این یاد به گستره یک ملت و درباره مردی مانند شهید سلیمانی باشد. برخورد اینستاگرام و توئیتر با پستهای مربوط به شهید سلیمانی از این نوع است و نشان میدهد در دنیای امروز ادعای آزادی بیان و اطلاعات تا کجاست.
فعلا بربرهای شیکپوش در کاخ سفید، کنگره، پنتاگون و شرکتهای پیمانکاری آن نشستهاند و از کیکی که با خون بیگناهان پخته شده لذت میبرند. میان اتاقهای مجلل آنها تا محلهایی که بمبها فرومیریزند فاصله بسیاری است اما دیر نیست زمانی که سایهای را که از دیدنش در یک انیمیشن اینچنین به وحشت افتادند، بالای سر خود ببینند. این فقط سایه انتقام سردار سلیمانی و صدها هزار قربانی جنگافروزیهای آنان نخواهد بود بلکه حرکتی انسانی برای متوقف کردن این ماشین کشتار و نجات قربانیان آینده آن است.
نویسنده: محمد صرفی
اشتراک گذاری
با استفاده از روشهای زیر میتوانید این صفحه را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.