این جشن باستانی که سبقه تاریخی آن به سه هزار سال قبل باز میگردد ریشه در تاریخ و فرهنگ ملل مختلفی دارد که همه آنها زمانی ذیل یک حکومت واحد، به شکلی متحد و با حداکثر همزیستی، مترقی ترین تمدن بشری زمانه خود را شکل داده بودند، به همین دلیل در بطن نوروز و تمام آیینهای مربوط به آن میتوان نمادهایی از همبستگی، صلح و امید به آیندهای روشن را مشاهده کرد.
نوروز، جشن باستانی آغاز بهار، فراتر از یک سنت تاریخی در حوزه تمدنی ایران، فرصتی مغتنم برای ترویج گفت وگوی بین فرهنگی و توسعه صلح و ثبات در منطقه همواره ملتهب خاورمیانه است. این جشن باستانی که سبقه تاریخی آن به سه هزار سال قبل باز میگردد ریشه در تاریخ و فرهنگ ملل مختلفی دارد که همه آنها زمانی ذیل یک حکومت واحد، به شکلی متحد و با حداکثر همزیستی، مترقی ترین تمدن بشری زمانه خود را شکل داده بودند، به همین دلیل در بطن نوروز و تمام آیینهای مربوط به آن میتوان نمادهایی از همبستگی، صلح و امید به آیندهای روشن را مشاهده کرد.
برای درک بهتر و دقیقتر این ادعا بایستی به این نکته تاریخی اشاره کرد که در دوران باستان، امپراتوری هخامنشیان که بیش از 200 سال مقتدرانه بر بخش بزرگی از جهان تسلط داشت، تنوع گستردهای از ملتها و فرهنگها را در خود جای داده بود. بر اساس پژوهشهای مختلف تخمین زده میشود که بیش از 100 ملت با زبانها، آداب و رسوم و ادیان مختلف در قلمرو این امپراتوری پهناور به شکلی مسالمتآمیز زندگی میکردهاند.
به گواه اسناد تاریخی هخامنشیان با اتخاذ سیاستی مبتنی بر مدارا و احترام نسبت به جوامع و فرهنگهای متنوع قرار گرفته در جغرافیای پهناور تحت تسلط و نفوذشان، توانستند به شکلی موثر یکی از باثباتترین دورههای تاریخی خاورمیانه را رقم بزنند. آنها در این راستا به اقوام مختلف اجازه میدادند که به زبان خود صحبت و به دین خود عمل نمایند و همچنین از آداب و رسوم خود پیروی کنند.
باید به این نکته توجه داشت که منطقه خاورمیانه از ابتدای تاریخ، مهد شکل گیری تمدنهای مختلفی بوده و به همین دلیل این منطقه شاهد تنوع بینظیری در حوزه قومی، مذهبی و فرهنگی است لذا این تنوع در سایه فقدان سیاستهای مروج همزیستی زمینه و بستر مساعدی را برای بروز چالشهای امنیتی فراهم کرده و میکند. در نتیجه هخامنشیان در چارچوب سیاست راهبردی امنیت ملی خود مبنی بر حفظ و ترویج صلح و ثبات در سطح امپراتوری و پیشگیری از شکلگیری تهدیدات پر هزینه امنیتی داخلی، جشنها و آیینهای را بنیان نهادند که در بین تمام جوامع و فرهنگهای ساکن در جغرافیای تحت تسلط هخامنشیان از جذابیت و احترام برخوردار بودند چرا که در طراحی این جشنها و آیینها بر ارزشهای مشترک بین تمامی جوامع و فرهنگها تاکید شده بود، در نتیجه عملاً هیچ فرهنگ و جامعهای در طول صدها سال گذشته در مواجهه با این جشنها و آیینها به تقابل با آنها بر نخواسته بلکه با آغوشی باز پذیرای آنها بوده است. بدون شک یکی از مهمترین نمونههای این جشنهای میتوان به «نوروز» اشاره کرد، این عید باستانی با وجود اینکه مبنای اسلامی نداشته اما با ورود اسلامی به سرزمین ایران مورد احترام و تکریم قرار گرفت چرا که دین مبین اسلام آداب و رسوم درست و خداپسندانه محترم میشمارد. به طور مثال در کتاب شریف نهجالبلاغه آمده امام علی(ع) در بخشی از نامه معروف خود به مالک اشتر، درباره رعایت رسوم و آیینهای مردم تأکید کرده و فرمودهاند: «آداب پسندیدهای را که بندگان این ملت به آن عمل کرده و ملت اسلام با آن پیوند خورده و رعیت با آن اصلاح شده است، بر هم نزن.»
علامه محمدباقر مجلسی، عالم شهیر اسلامی نیز روایتی به نقل از پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله نوشته است با این مضمون که: «گروهی از مردم ایران که به تازگی مسلمان شده بودند، در یکی از جشنهای نوروز، جامی از جنس نقره و پر از حلوا به عنوان هدیه برای رسول خدا صلیالله علیه و آله آوردند. آن حضرت پرسیدند: این چیست؟ جواب دادند که: امروز نوروز، عید بزرگ ایرانیهاست. حضرت فرمودند: کاش هر روز بر ما نوروز بود.»؛ در نتیجه دین مبین اسلام را میتوان
جشن باستانی نوروز که آن را میتوان یکی از زنده و ماناترین جشنهای باستانی جهان در نظر گرفت امروزه در گسترهای از مغولستان در آسیای مرکزی تا آلبانی در شرق اروپا و از هند تا تاتارستان در روسیه برگزار شده و گرامی داشته میشود.
از مطالعه و تامل در تجربه مدیریت فرهنگی هخامنشیان میتوان به این نکته دست یافت که مدیریت هوشمندانه تنوع فرهنگی و تمرکز بر دیپلماسی فرهنگی در حوزه تمدتی ایران باستان میتواند نقشی کلیدی در پیشگیری از تنشهای منطقهای و بینالمللی آنهم در منطقهای پر تنش خاورمیانه که دهههاست از آن با الفاضی مانند بشکه باروت یاد میشود ایفا نماید چرا که نوروز جشنی مشترک بین تمام اقوام زیسته در سایه تمدن ایرانی است لذا میتواند همبستگی هویتی و منطقهای را بین این جوامع تقویت کند، یا حتی به دلیل کارکردهای فرهنگی نظیر توجه به طبیعت، احترام به بزرگتر، رفع کدورت و بخشش موجب شکلگیری منطقهای صلح آمیز، آرام، امن، شاد و همبسته شود.
پر واضح است که احیا و توسعه این تجربه باستانی در عصر امروز آنهم در قالبهای نوینی مانند دیپلماسی فرهنگی و عمومی میتواند کلید پیشگیری و رفع بسیاری از تعارضات و تنشهای منطقه خاورمیانه باشد. به عبارت بهتر نوروز به عنوان یک سنت مشترک بین ملل مختلف، بستری مناسب برای تبادل فرهنگی و ایجاد تفاهم بین فرهنگها فراهم میکند. اشتراک در آداب و رسوم، غذاها، موسیقی و دیگر عناصر فرهنگی مرتبط با نوروز، میتواند به درک عمیقتر فرهنگها از یکدیگر و ایجاد پلهای ارتباطی بین جوامع مختلف کمک کند.
از این رو در پایان امید است که نوروز و ظرفیتهای متنوع نهفته در آن را بیش از پیش مورد توجه و فهم صاحب نظران و سیاستگذاران و خاصه نخبگان کشورهای حوزه تمدنی ایران باستان قرار گیرد و در پی آن شاهد بهره برداری موثرتر این کشورها از ظرفیتهای بینظیر نوروز در مسیر توسعه صلح و ثبات در منطقه خاورمیانه باشیم.
نوید کمالی