انتخابات در نظامهای سیاسی مردمسالار یا دموکراسیها، واجد ارزش و جایگاهی ویژه است و عموماً مشارکت عمومی در این رقابت، بالا است و در جمهوری اسلامی ایران نیز بهاستثنای دو انتخابات اخیر در اسفند ۹۸ و خرداد ۱۴۰۰ به همین صورت بود.
انتخابات در نظامهای سیاسی مردمسالار یا دموکراسیها، واجد ارزش و جایگاهی ویژه است و عموماً مشارکت عمومی در این رقابت، بالا است و در جمهوری اسلامی ایران نیز بهاستثنای دو انتخابات اخیر در اسفند ۹۸ و خرداد ۱۴۰۰ به همین صورت بود و آنچه که از آن با عنوان «مشارکت حداکثری» یاد میشود و همواره مورد تأکید بنیانگذار انقلاب اسلامی و پس از آن مورد توصیه و تأکید ویژه رهبر انقلاب بود، محقق میشد.
مشارکت در ادوار انتخابات
همهپرسی نظام جمهوری اسلامی که در دهم و یازدهم فروردین ۱۳۵۸ و کمتر از دوماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی با مشارکت بیش از ۹۸ درصدی مردم برگزار شد تا ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ دقیقاً ۳۹ انتخابات در کشور برگزار شد که میزان مشارکت مردم در همه آنها، بالای ۵۰ درصد مشارکت بود و گاه مانند انتخابات ریاستجمهوری دوم خرداد به ۸۰ درصد هم رسید و همین مشارکت بهخوبی گواه این حقیقت است که ذهنیّت جامعه نسبت به انتخابات و صندوق رأی، ذهنیتِ مثبت و خوشبینانه بود آن هم در شرایطی که دشمنان در همه این انتخاباتها تلاش داشتند مردم را مأیوس و حوزههای اخذ رأی را خلوت کنند.
دشمنان هرگز به نتیجه مطلوب خود نرسیدند مشخصاً به این دلیل که قاطبه مردم هنوز از تأثیر صندوق رأی، نومید نشده بودند و به اعمال اراده خود برای تغییر و بهبود شرایط کشور، نگاهی مثبت داشتند. آخرین انتخاباتی که با مشارکت بالا برگزار شد انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم بود که با مشارکت ۷۳ درصد برگزار شد که به انتخاب مجدد حسن روحانی انجامید.
دو انتخابات اخیر اما از نظر سهم مشارکت در میان همه این ۳۹ انتخابات، منحصربهفرد هستند از این نظر که نرخ مشارکت در این دو انتخابات برای نخستین بار طی چهار دههای که از عمر جمهوری اسلامی گذشت، چند درصد به زیر پنجاه درصد تنزّل کرد ضمن اینکه در فضای جامعه نیز آن شادابی و نشاط سیاسی دیده نمیشد.
ذهنیّت مردم نسبت به انتخابات
این تمایل پایین جامعه به مشارکت سیاسی البته کمترین ارتباطی به دشمنان دارد چون، دشمن همیشه بوده است و کارش نیز دشمنی است اما زمانی که ذهنیّت جامعه، نسبت به کنش سیاسی، نهاد انتخابات و تأثیر آن، مثبت باشد، دمدمههای افسونگرانه دشمن، محکوم به شکست است آنگونه که در بسیاری از انتخاباتها در جمهوری اسلامی بوده است.
نکته مهمی که برخی سیاسیون نمیبینند یا نمیخواهند که ببینند این است که ذهنیّت مردم نسبت به انتخابات طی همین چند سال اخیر تغییراتی بنیادین کرده است و برابر درکی که آنان دارند، نه مشارکت در انتخابات و نه شرکتنکردن در انتخابات، هیچ تأثیری ندارد و این برای یک نظام مردمسالار خوب نیست.
در چنین شرایطی، حتی دعوت افراد شاخص، مراجع بزرگوار، رجال سیاسی و احزاب و تشکلها نیز تأثیر چندانی بر مشارکت نخواهد داشت از این منظر که عینیت جامعه و آنچه که ذهنیّتِ مردم را شکل میدهد، دقیقاً در تعارض با نظر گروههای مرجع و رسانههای رسمی است که تأکید دارند مشارکت در انتخابات، موجب تغییر خواهد شد.
اینجا جایی است که مجلس و دولتمردان مسئول و مقصرند و سوالی که باید از آنان پرسید این است که چه اتفاقی در نظام اداری و حکمرانی افتاد که نگاه و نظر مردمی که در برخی انتخاباتها ۹۸ درصد و در برخی ۸۰ درصد و در برخی ۶۳ درصد شرکت کردند، به جایی رسیده است که احساس میکند حضور یا عدم حضور بر سر صندوق رأی، علیالسویه و یکسان است؟
تردیدی نداریم که نهاد انتخابات، متعلق به مردم است و مردم باید با اعمال اراده خود از طریق این مکانیزم، جمهوریت نظام را پررنگ کنند اما اگر مردم بارها شرکت کردند اما در عینیت جامعه، هیچ اتفاق مثبتی که بتوان نام آن را تغییر به نفع خودشان بگذارند، نیفتاد، حقیقتاً مقصر کیست؟
باور ما این است که دولتمردان به جای آنکه دشمن را مقصر بدانند، باید برای افکار عمومی توضیح دهند که در آن سوی دیوارهای قدرت چه میگذرد که مردم مشارکت حداکثری کردند، اما رییسجمهور منتخب در پاسخ به افزایش قیمت گوجه فرنگی، گفت بیایید از میوهفروشی محل ما گوجه بخرید یا دیگری درخصوص افزایش ناگهانی قیمت بنزین گفت من هم مثل مردم صبح جمعه باخبر شدم و آیا این نحوه پاسخگویی به مردمی که با مشارکت بالا، این دو رییسجمهوری را انتخاب کردند، موجب وهن مردم نیست؟