دلبستگی‌های روان رنجورانه سیاست خارجی آمریکا

تحریم‌ها معمولا بسیار کُند عمل می‌کنند و در نتیجه باعث نمی‌شوند دشمنان مصمم رفتارشان را تغییر دهند با این وجود، سیاستگذاران امریکایی هنوز در اعمال ان اصرار می‌ورزند بدون آن که به این فکر کنند که آیا این تحریم‌ها جواب می‌دهند و کارآمد بوده اند یا خیر. ما هنوز منتظر فروپاشی رژیم کمونیستی کوبا پس از ۶۵ سال تحریم هستیم که همه آن چه را که باید در مورد اثربخشی تحریم‌ها به عنوان یک ابزار مجبور سازنده بدانید به شما می‌گوید!

استفن والت؛ پژوهشگری برجسته در مکتب رئالیسم (واقع گرایی) در روابط بین الملل است. او در سال ۲۰۱۸ میلادی کتابی را با عنوان «جهنم نیات خوب» منتشر کرد که در آن استدلال کرده بود ظرف سه دهه گذشته «هژمونی لیبرال» که در آن امریکا سیاست استقرار اقتصاد بازار آزاد، لیبرال دموکراسی و حقوق بشر را در سراسر جهان دنبال کرده باید با استراتژی «خارج از مرز» جایگزین شود.

به نقل از فارین پالسی، کشور‌های ثروتمند و قدرتمند مانند ایالات متحده می‌توانند کار‌های مشابه را بار‌ها  انجام دهند حتی زمانی که آن تصمیمات کارآمدی‌ای ندارند و در این باره با پیامد‌های فوری شدید نیز مواجه نمی‌شوند. کرسی کاخ سفید می‌تواند دست به دست شود، منصوبان ریاست جمهوری می‌توانند بیایند و بروند و بحران‌های جدید می‌توانند بدون اخطار بروز کنند و همان پاسخ‌های فرسوده از کشو بیرون کشیده شوند و گرد و غبار از روی آن پاک شده و بار دیگر عملی شوند. افراد صاحب قدرت به ندرت آن رویکرد‌ها را  زیر سوال می‌برند و مخالفان ان رویکرد اگر بخواهند مافوق را متقاعد کنند که کاری متفاوت انجام دهند با یک نبرد دشوار روبرو می‌شوند. در موارد شدید هیچ کس حتی آن‌ها را زیر سوال نمی‌برد. در واقع، این وضعیت سیاست خارجی در حالت اتوپایلوت (خلبان خودکار) است.

من به دنبال کسب منصب سیاسی در واشنگتن نیستم در نتیجه می‌توانم در اینجا چهار پرسش را مطرح کنم:

۱- چرا ما (امریکایی ها) به طور مداوم فکر می‌کنیم که می‌توانیم راه خود را به سوی پیروزی از طریق بمباران هوایی هموار کنیم؟

برای بیش از یک قرن طرفداران استفاده از قوه قهریه هوایی مدعی شده اند که می‌توان از آن قوا برای تنبیه مخالفان و وادار کردن آنان به گفتن آن چه ما می‌خواهیم بهره برداری کرد. از آنجایی که ایالات متحده، اسرائیل، روسیه و چند کشور دیگر می‌توانند از نیروی هوایی تقریبا بی بدیل و بی رقیب در برخی نقاط برای مثال، در غزه، اوکراین و یمن استفاده کنند آنان به طور مداوم فکر می‌کنند که پرتاب بمب، انجام حملات پهپادی یا شلیک موشک‌های کروز به سوی اهداف دشمن دشمنان را متقاعد می‌کند که پرچم سفید را به اهتزاز درآورده و هر کاری که از آنان خواسته می‌شود را انجام دهند. با این وجود، شواهد نشان داده که استفاده از نیروی هوایی به ندرت یا هرگز یک ابزار موثر مجبور سازنده طرف مقابل برای پیروی از خواسته‌های ما بوده است.

بمباران آلمان و ژاپن باعث تسلیم شدن رهبران آن دو کشور نشد و بمباران گسترده‌ای که ایالات متحده علیه ویتنام شمالی انجام داد، هانوی را متقاعد نکرد که از کارزار خود برای متحد کردن  ویتنام شمالی و جنوبی دست بردارد. حملات هوایی مکرر اسرائیل به لبنان و غزه حزب‌الله یا حماس را متقاعد نکرده  که سلاح‌های خود را زمین بگذارند یا تمایل فلسطینیان به تشکیل کشورشان را کاهش نداده اند. در هر صورت، چنین اقداماتی صرفا عزم دشمنان را تقویت کرده است. کارزار بمباران سعودی‌ها در یمن انصارالله را متقاعد نکرد که دست از اقدامات اش بردارد و حملات روسیه به شهر‌های اوکراین نیز کی یف را متقاعد به تسلیم شدن نکرده است.

نیروی هوایی به دو دلیل اصلی یک ابزار مجبور سازنده ضعیف است نخست آن که علیرغم بهبود در عملکرد، دقت و نظارت نیروی هوایی متعارف نمی‌تواند جامعه را به زانو درآورد و آن را مجبور به تبعیت کند. به غزه نگاه کنید: منطقه کوچک و پرجمعیتی است که اسرائیل می‌تواند آزادانه هر طور که می‌خواهد آن را بمباران کند، اما اسرائیل هنوز نمی‌تواند حماس را به این طریق از بین ببرد و تلاش هایش برای انجام این کار آسیب‌های بی شماری به وجهه جهانی اسرائیل وارد ساخته است. دوم آن که انداختن بمب بر روی مردم نه میل به تبعیت بلکه روحیه مقاومت و میل به انتقام را در آنان ایجاد می‌کند.

۲- چند بار باید “بازدارندگی” را احیا کنیم؟

هنگامی که کشور‌های قدرتمند علیه دشمنی که کاری را انجام داده که دوست ندارند از زور استفاده می‌کنند مقام‌های دولتی اغلب ادعا می‌کنند که هدف شان “احیای بازدارندگی” بوده است. مقام‌های اسرائیلی  طی سال‌ها بار‌ها هدف خود را بازگرداندن بازدارندگی اعلام کرده اند که آخرین مورد آن پس از حمله حماس در ۷ اکتبر بوده است. به همین ترتیب، سیاستمداران آمریکایی که به دنبال توجیه استفاده از زور هستند معمولا احیای بازدارندگی علیه ایران، روسیه و انصارالله و هر بازیگری که ممکن است کاری انجام دهد که ما به ان اعتراض داریم را امری ضروری می‌دانند.

اگر کشوری متوجه شود که مجبور است بازدارندگی را به طور منظم بازگرداند باید این احتمال را در نظر بگیرد که پاسخ هایش اثر مورد نظر را نداشته باشد. ادامه مجازات بازیگری با هدف احیای بازدارندگی به شما می‌گوید که ضربه زدن به او در گذشته محاسبه هزینه‌ها و منافع آن را آن طور که می‌خواهید تغییر نداده است. حتی ممکن است مشکل را بدتر کرده باشد یا با تقویت میل حریف برای انتقام جویی یا با افزایش نیاز آن بازیگر به نشان دادن این که نمی‌توان آن را ترساند همراه بوده باشد.

سرکشی در مقابل تنبیه مکرر نشان می‌دهد که حریف انگیزه بالایی دارد و کشور‌هایی که تلاش شان برای احیای بازدارندگی با شکست مواجه می‌شود باید از خود بپرسند که آیا راه دیگری برای کاهش انگیزه حریف به منظور به چالش کشیدن وضع موجود وجود دارد یا خیر.  آیا نمی‌توان تصور کرد که نوعی سازش بهتر از دور دیگری از خشونت بیهوده و بی اثر خواهد بود و اولی بهتر می‌تواند مشکل را خنثی کند؟

۳- آیا ایالات متحده در نهایت می‌تواند بپذیرد که کره شمالی از سلاح‌های هسته‌ای خود دست نخواهد کشید؟

کره شمالی یک مشکل خاردار برای کره جنوبی، ایالات متحده و گاهی حتی حامی چینی آن است. دولت‌های مکرر ایالات متحده مجبور شده اند بیش از آن چه که احتمالا می‌خواستند به پیونگ یانگ توجه کنند و بخش بزرگی از نگرانی آنان بر روی برنامه هسته‌ای آن کشور متمرکز بوده است. دولت کلینتون تلاش کرد تا کیم جونگ ایل رهبر سابق کره شمالی را از طریق  چارچوب توافق شده در سال ۱۹۹۴ متقاعد کند که از تسلیحات هسته‌ای چشم پوشی کند، اما هیچ یک از طرفین به پایان معامله خود ادامه ندادند و توافق در نهایت به هم ریخت. کره شمالی اولین آزمایش تسلیحاتی خود را در سال ۲۰۰۶ انجام داد و گمان می‌رود امروز زرادخانه‌ای متشکل از ۴۰ تا ۵۰ کلاهک هسته‌ای در اختیار داشته باشد. کره شمالی خواهان تسلیحات هسته‌ای است، زیرا این سلاح‌ها تضمین نهایی در برابر تلاش‌های خارجی برای سرنگونی خانواده کیم است. به سختی می‌توان ترکیبی از چماق و هویج را تصور کرد که بتواند رهبران پیونگ یانگ را متقاعد کند از تسلیحات هسته‌ای خود دست بردارند.

با این وجود،  “خلع سلاح هسته ای” کره شمالی هدف اصلی سیاست آمریکاست. به عبارت دیگر، ایالات متحده رسما به یک هدف دست نیافتنی متعهد است که نم‌تواند تلاش‌ها را برای ایجاد رویکردی موثرتر برای این مشکل تکراری محدود کند. اگرچه کارشناسان معتبر از ایالات متحده و شرکای منطقه‌ای آن خواسته اند که واقعیت زرادخانه هسته‌ای کره شمالی را بپذیرند سیاست ایالات متحده هم چنان گرفتار هدف گذاری پیش‌تر انجام شده است. آیا زمان آن نرسیده که واقعیت را بپذیریم و سیاست ایالات متحده را بر این باور قرار دهیم که کره شمالی به احتمال زیاد از در اختیار داشتن زرادخانه هسته‌ای خود منصرف نخواهد شد؟

۴- آیا ایالات متحده هرگز استفاده بیش از حد از تحریم‌های اقتصادی را متوقف خواهد کرد؟

هر زمان که سیاستگذاران ایالات متحده از کسی عصبانی هستند و می‌خواهند کاری انجام دهند اولین راه حل شان مسدود کردن برخی از دارایی‌های خارجی، محدود کردن تجارت، محروم کردن دشمن از دسترسی به بازار‌های مالی جهانی یا محدود کردن توانایی برخی مقام‌های خارجی است. امریکا از ابزار تحریم استفاده می‌کند در حالی که همگان متوجه شده اند که تحریم در رفتار هدف کوچک‌ترین تغییری ایجاد نکرده است.

همانند مورد استفاده از نیروی هوایی تحریم‌ها با طراحی مناسب می‌توانند به یک کشور در دستیابی به برخی از اهداف سیاست خارجی خود کمک کنند. برای مثال، در زمان جنگ  تحریم‌ها می‌توانند دشمن را تضعیف کرده و توانایی او را برای مبارزه کاهش دهند اگرچه به ندرت تاثیرات تعیین کننده‌ای دارند و مطمئنا به سرعت عمل نمی‌کنند. همان طور که مطالعات علمی دقیق نشان داده اند ترس از تحریم‌های آینده ممکن است برخی از اهداف را متقاعد کند که کاری انجام ندهند، اما اگر آنان پیشروی کنند و تهدید ناشی از تحریم‌ها را نادیده بگیرند به این معنی است که آنان فشار را پیش بینی کرده و حاضر شده اند بهای آن را بپردازند.

تحریم‌ها معمولا بسیار کُند عمل می‌کنند در نتیجه باعث نمی‌شوند دشمنان مصمم رفتارشان را تغییر دهند. با این وجود، سیاستگذاران امریکایی هنوز در اعمال آن اصرار می‌ورزند بدون آن که به این فکر کنند که آیا این تحریم‌ها جواب می‌دهند و کارآمد بوده اند یا خیر. ما هنوز منتظر فروپاشی رژیم کمونیستی کوبا پس از ۶۵ سال تحریم هستیم که همه آن چه را که باید در مورد اثربخشی تحریم به عنوان یک ابزار مجبور سازنده بدانید به شما می‌گوید!

همان طور که احتمالا متوجه شده اید یک موضوع مشترک در فهرست پرسش هایم وجود دارد. از آنجایی که ایالات متحده ابزار‌های زیادی دارد که می‌تواند از آن برای تحت فشار قرار دادن دیگران استفاده کند تمایل قدرتمندی برای دستیابی به یک یا چند مورد از آن‌ها در اولین نشانه مشکل وجود دارد. ما تصمیم می‌گیریم که می‌خواهیم دیگران چه کاری انجام دهند (یا انجام ندهند)، خواسته‌های خود را به آنان اطلاع می‌دهیم و سپس شروع به افزایش فشار یا مجازات می‌کنیم به این امید که طرف مقابل تسلیم شود. با این وجود، این رویکرد به ندرت جواب می‌دهد، زیرا ما معمولا از دیگران می‌خواهیم امتیازات اساسی بدهند، اما در عمل اعمال فشار به دشمنان دلیل بیش تری برای مقاومت در برابر ما می‌دهد. اگر یک دولت خارجی یا گروه شورشی به محض این که واشنگتن چند بمب پرتاب می‌کند یا جریمه‌های مالی اعمال می‌کند تسلیم شود چه چیزی می‌تواند جلوی مقام‌های امریکایی را بگیرد که درخواست‌های بیش تری را از طرف مقابل مطرح نکنند؟ اتکای بیش از حد ما (امریکایی ها) به ابزار‌های قهرآمیز و و دلبستگی سرسختانه مان به اهداف دست نیافتنی موانع مهمی بر سر راه سیاست خارجی موثرتر ایالات متحده هستند.

واشنگتن به جای متقاعد کردن دیگران برای انجام آن چه می‌خواهیم با حداقل توسل به تهدید‌ها و فشار‌ها که وظیفه اصلی دیپلماسی است امیدوار است که جعبه ابزار متشکل از ابزار‌های مجبور سازنده به آن کشور اجازه دهد بدون نیاز به مصالحه زیاد و یا بدون هیچ گونه مصالحه‌ای راه خود را طی کند. درک دیگران و تلاش برای یافتن راه حل‌های قابل قبول متقابل دشوار و زمان بر است در حالی که اعمال تحریم‌های بیش‌تر یا ارسال یک جنگنده سریع کاری آسان است و باعث می‌شود افراد مسئول مصمم به نظر برسند. بااین وجود، متاسفانه این رویکرد “بگیر یا رها کن” دلیل کمی برای متقاعد شدن به طرف مقابل به منظور انعقاد یک معامله با امریکا می‌دهد و حتی دلیل کم تری برای پایبندی به هر معامله‌ای که ممکن است بتوانیم بر آنان تحمیل کنیم می‌دهد.

دیدگاهتان را بنویسید