تمایلات تروریستی در جریان «زن، زندگی، آزادی»

«زن، زندگی، آزادی» جریانی بود که نشان داد می‌توان از خون‌ریزی و خشونت، حمایت و برای قتل انسان‌ها هلهله سر داد، با تجزیه‌طلبان پیوند برقرار و تجزیه‌طلبی را ارج نهاد، با متخاصم‌ترین نیروهای برون‌مرزی همکاری و از حمله نظامی به کشور حمایت کرد، به رذائل اخلاقی نائل و به خود بالید و به ارزش‌های ملی و مذهبی توهین کرد.

«زن، زندگی، آزادی» فرصتی برای عیان‌کردن این پلیدی‌ها را فراهم و ملوث‌ترین‌ نیروها را حول رذائلی که از نظر هواخواهان آن ارزش نامیده شد، جمع‌آوری کرد و می‌بینیم هر از گاهی این جریان، پله‌های رذالت را درنوردیده و وجه دیگری از درنده‌خویی و خباثت خود را به نمایش می‌گذارد. «زن، زندگی، آزادی» که برخی سعی داشتند به رتوش چهره آن پرداخته و بزکش کنند، امروز بیش از هر زمان دیگری نشان داده که جانشین شایسته‌ای برای گروهک تروریستی مجاهدین خلق (منافقین) در فضای سیاسی و اجتماعی ایران است.

به واقعه تروریستی کرمان بنگریم تا ماهیت «زن، زندگی، آزادی» و هواخواهانش بیش از پیش مشخص گردد؛ زمانی که سمپات‌های این جریان در شبکه‌های اجتماعی به اظهار شادی و خشنودی از وقوع این حادثه تروریستی پرداخته و ریخته‌شدن خون حدود 100 نفر از هم‌وطنان را مایه خوشحالی دانسته و به‌صراحت اعلام کردند که این تعداد کشته کافی نیست و ای کاش بیشتر از این اعداد و ارقام به‌ثبت می‌رسید!

جالب اینکه همین جریانی که امروز چنین عیان، خون‌خواری خود را به نمایش می‌گذارد سال قبل و در جریان شورش پاییز 1401 و به‌دنبال کشته‌شدن چند دختر نوجوان – که قریب به‌یقین کار خود میلیشیای این جریان بود – داد مظلوم‌نمایی و انسان‌دوستی سر داده و به‌دنبال مقصر جلوه‌دادن نظام در کشته‌شدن این افراد بود و همین مسئله نشان می‌دهد که تا چه حد فرقه «زن، زندگی، آزادی» خطرناک بوده و باید آن را ریشه‌کن کرد.

نگاهی که این فرقه به خون انسان‌ها دارد، دقیقاً همان نگاهی است که داعش و گروهک‌های تروریستی دیگری واجد آن هستند که منجر به تئوریزه‌شدن قتل و کشتن دیگران خواهد شد و تنها تفاوت «زن، زندگی، آزادی» با بنیادگرایان وهابی، ظاهر بزک‌کرده این فرقه نوظهور است.

وقتی سمپات‌های این جریان، تصویر کودک سه ‌ساله‌ای را دستمایه تمسخر قرار داده و از ریخته‌شدن خونش شادمانی و بدترین فحاشی‌ها را نثار کشته‌شدگان این حادثه می‌کند، باید فهمید که چه جریان آلوده، رذل و پلیدی جوانه زده و در حال ذبح تمامی ارزش‌های دیرینه جامعه ایرانی است و اگر دستش برسد قطعاً به عملیات تروریستی و جنایت‌هایی بی‌شماری دست‌ خواهد زد؛ همان‌طوری که در بلوای 1401 و شورش پاییز سال گذشته، چندین قتل فجیع را مرتکب شد.

این واکنش‌های بروز داده شده از سوی هواخواهان این جریان، حاکی از خطری است که اطراف ما پرسه می‌زند و اگر ذره‌ای تعلل و تردید در ریشه‌کن‌ کردن و خشکاندن این جریان به خود راه دهیم، سال‌های آینده تروریسم در کشور نهادینه‌ خواهد شد. واجب است که جریان «زن، زندگی، آزادی» یک گروهک تروریستی نامیده شده و هر گونه حمایت و همکاری با آن حکم محاربه را داشته باشد. امنیت ملی شوخی‌بردار نیست و باید همان سرنوشتی را برای این فرقه رقم زد که منافقین در دهه 60 با آن مواجه شدند.

 

عبدالله ارجمند

دیدگاهتان را بنویسید