مسئله نوجوان در سازمان صداوسیما سند دارد اما موضوعیت ندارد

یکی از اولویت‌ها در سندهای بالادستی سازمان صداوسیما، کودک و نوجوان است. به طور واضح و مشخص مصوبه مجلس در سال ۱۳۶۱ در مورد کودک و نوجوان این است که کودک و نوجوان، جزء هویت‌های صداوسیما هستند؛ یعنی در برنامه‌ریزی، سیاست‌گذاری، پشتیبانی منابع نیروی انسانی و بودجه‌نویسی، اولویت با نوجوانان است، اما امروز متأسفانه این مسئله بر روی میز مسئولان سازمان نیست.

 دوره نوجوانی یکی از دوره‌های مهمی است که در آن شخصیت انسان شکل می‌گیرد. زیرا نوجوانی آغاز هویت‌یابی و شکل‌گیری شخصیت یک فرد است. با بررسی ویژگی‌های نوجوانان یک نسل، می‌توان آینده یک کشور و حتی جهان را پیش‌بینی کرد. نوجوانان نسل فعلی که با برچسب‌های مختلفی چون جمله نسل z شناخته می‌شوند، معمولاً با رسانه‌ها انس زیادی دارند و بستر اصلی تربیت آن‌ها همان فضای مجازی است. در این بین، نوجوان ایرانی ویژگی‌های خاصی دارد که با توجه به بوم فرهنگی کشور ایران، کم‌وبیش عیان است. به همبن بهانه، درباره ویژگی‌های نوجوان ایرانی و نقش مؤثر سازمان‌های رسانه‌ای در تربیت و ساخت شخصیت آینده‌سازان کشور با دکتر اسدالله علایی به گفت‌وگو نشسته است.

علایی از مدیران تأثیرگذار و پر تجربه در صداوسیما به‌ویژه در حوزه برنامه‌سازی کودکان و نوجوانان بوده و بعد از انقلاب اسلامی ایران در مراکزی مانند کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، مؤسسه مطبوعاتی کیهان، سینمای جوان و به‌ویژه در صداوسیما مسئولیت‌هایی داشته و سوابق مدیریتی برنامه‌سازی کودک و نوجوان در شبکه اول سیمای جمهوری اسلامی ایران را دارا است. علاوه‌برآن به‌عنوان داور و عضو هیات انتخاب در جشنواره‌های مختلف از جمله جشنواره برنامه‌های تلویزیونی صداوسیما، جشنواره سینمائی و بین‌المللی کودکان و نوجوانان، جشنواره فیلم کوتاه، جشنواره حجاب و عفاف، جشنواره پویانمائی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و… همکاری داشته است. در ادامه، گفت‌وگو با دکتر علایی را بخوانید.

 

آیا می‌توانیم نوجوان ایرانی را با وجود ویژگی‌های جهان‌شمول او، در برخی اوصاف، منحصراً ایرانی بدانیم؟

علایی: دوره نوجوانی در بین همه انسان‌ها همچون دوره خردسالی، نوزادی و جوانی ثابت است. به نظر من به تعداد نوجوان‌های ایرانی، نوجوان منحصربه‌فرد وجود دارد؛ یعنی اگر ۱۰ میلیون نوجوان داشته باشیم، اینها با هم متفاوت هستند. تفاوت نوجوان‌ها به دلیل شرایط فرهنگی، محیط رشد، ژنتیک، نوع تربیت و اطلاعاتی که در اختیار دارند برمی‌گردد. امروز در حوزه آموزشی برای یک کلاس ۲۵ نفره متشکل از تعدادی نوجوان نمی‌توانیم نسخه آموزشی و برنامه‌ای واحد تعیین کنیم. سال‌هاست که می‌دانیم اثر انگشت هر فردی با دیگری متفاوت است. با توجه به محیطی که نوجوان‌ها در آن رشد می‌کنند، شرایط فرهنگی و اقتصادی آن‌ها نیز با یکدیگر متفاوت است. علی‌رغم این که در دوران اینترنت هستیم، اما عوامل دیگری هم این تفاوت‌ها را ایجاد می‌کنند؛ نیازها و علایق نوجوانی که در روستا زندگی می‌کند با نوجوانی که در شهر زندگی می‌کند، متفاوت است. زندگی نوجوانی که در خانواده مرفه و ثروتمند زندگی می‌کند با نوجوانی که در یک خانواده فقیر زندگی می‌کند نیز متفاوت است. نوجوان خانواده نخبه و تحصیل‌کرده با نوجوان برآمده از یک خانواده بی‌سواد تفاوت دارند. حتی در یک خانواده نیز نوجوانان از نظر رفتاری و جنسیتی متفاوت هستند. نوجوانان ایرانی، علی‌رغم وجود تفاوت‌ها، هویت ایرانی بودن، حس مشترکی بین نوجوانان ایجاد می‌کند که بتوانند زیر یک پرچم زندگی کنند. مثلاً ۹۰ درصد مردم کشور ما مسلمان هستند و از اعتقادات و عواطف دینی مشترکی برخوردارند. به‌عنوان‌مثال افراد با تربیت‌های مختلف در زیارت امام حسین (ع) مشترک هستند. اعتقاد به توحید و موحد بودن ریشه عقیدتی مشترک بین همه ایرانی‌ها است. پیشنهاد ما برای حل اعتراضات سال ۱۴۰۱ هم تکیه بر همین اشتراکات نوجوان ایرانی بود.

در بین نوجوانان ما، خرده‌فرهنگ‌های مشترکی نیز وجود دارد. نوجوانان هیئتی، نوجوان حزب‌اللهی، نوجوان انقلابی و جهادی همه خرده‌فرهنگ‌هایی است که در یک طبقه‌بندی قرار می‌گیرند. یکی از فعالیت‌های سازمان مجاهدین خلق، تمرکز بر نوجوان‌ها بود. از جمله ویژگی‌های نوجوان این است که علاقه به تعلق داشتن دارد. یکی از اقداماتی که در حوزه کودک و نوجوان می‌توان انجام داد، این است که با روش‌هایی، این قشر از جامعه، احساس تعلق و ارزشمندی داشته باشند و شاید این اولین نکته مهم در تربیت نوجوان باشد.

 

نسل امروز نسبت به نسل قبل، گزینه‌های بیشتری برای انتخاب دارد

آیا این مسئله را قبول دارید که انتخابگری نسل نوجوان امروز، برخلاف نسل گذشته، الگوپذیر بوده است؟ اگر پاسخ مثبت باشد، چطور برای این نسلِ انتخابگر می‌توان در راستای سیاست‌گذاری و آموزش برنامه‌ریزی کرد؟

علایی: انتخاب‌گری، ویژگی جنس نوجوان است و مربوط به نسل خاصی نمی‌شود؛ اما نوجوانِ ۴۰ سال پیش گزینه‌های کمتری برای انتخاب داشت و نوجوان امروز گزینه‌های بیشتری دارد؛ به‌عبارت‌دیگر، نوجوان امروز با انبوه اطلاعات مواجه است که این حجم از اطلاعات در ۴۰ سال گذشته مخصوصاً در یک روستای کوچک وجود نداشت. امروز، نوجوان روستایی می‌تواند از طریق اینترنت با سراسر دنیا ارتباط پیدا کند؛ اما ۵۰ سال پیش، یک نوجوان روستایی به کوچک‌ترین شهر نزدیک محل زندگی‌اش هم شاید نمی‌رفت. یک مثال دیگر این است که بخشی از نوجوانان به سمت انرژی‌درمانی و قانون جذب می‌روند یا اینکه در مورد مسائل دینی اطلاعات کمی دارند.

فکر می‌کنم که ما در مورد شناخت نوجوانان، دچار عقب‌ماندگی هستیم و فکر می‌کنم به افرادی که در این باره مطالعه و تحقیق کنند، نیاز داریم

امروز صحبت از نسل z می‌شود؛ این نسل، تقسیم‌بندی شده است و همه مثل هم نیستند. از آنجا که شیوه‌های ارتباطات بر زندگی ما بسیار تأثیر می‌گذارند، تقسیم‌بندی نسل‌ها بیشتر بر همین مبنا صورت می‌گیرد؛ مثلاً یک زمانی شیوه ارتباطات به‌صورت مکتوب بود و طبعاً سبک زندگی هم با امروز فرق داشت. در حال حاضر گزینه‌های بیشتری در پیش روی نوجوان امروزی قرار گرفته و این گزینه‌ها قابل‌تأمل است و ما هم باید راجع به این گزینه‌های متنوع، شناخت لازم را داشته باشیم. در مجموع فکر می‌کنم که ما در مورد شناخت نوجوانان، دچار عقب‌ماندگی هستیم و فکر می‌کنم به افرادی که در این باره مطالعه و تحقیق کنند، نیاز داریم.

 

آیا می‌شود گفت که در نتیجه میلِ شدید برای رسیدن به رؤیاها، تفکرات، آرزوهای این نسل دچار اختلال شده است؟

علایی: دانسته‌ها و مهارت‌ها در گذشته و حال متفاوت هستند؛ مثلاً در گذشته مهارت، شامل جنگاوری، مسئولیت خانواده و کسب درآمد بود و در حال حاضر «مهارت» بیشتر شامل تسلط بر اینترنت و شناخت IT است. در گذشته متناسب با شرایط آن زمان، مهارتی کسب می‌شد که این مهارت را نوجوان امروزی نیاز ندارد. طبیعی است که مجموعه شرایط فرهنگی، اجتماعی و دانشی در زمان‌های مختلف، بر آرزوها و آینده‌نگری افراد تأثیر دارد و همچنین از امکانات موجود است که مهارت‌ها کسب می‌شوند. گاهی این تفاوت‌ها را ارزش‌گذاری کرده و مثبت و منفی می‌نامیم. نسل حاضر رو به پیشرفت در حوزه تکنولوژی است؛ اما در معنویات و مسائل اخلاقی این سرعت دیده نمی‌شود.

 

فقدان ادبیات ارتباطی متناسب؛ یکی از علل اختلاف نسلی

چرا دو نسل گذشته و امروز، نمی‌توانند همدیگر را درک کنند و احساس می‌کنند که نقطه مشترکی ندارند؟ آیا این همان گسست نسلی نیست؟

باید از ادبیاتی استفاده کنیم که متناسب همین نسل باشد. کلمه «جهادی» و برخی دیگر از کلمات هم همین مشکل را دارند که نسل جدید چون با ادبیات آنها ارتباط برقرار نمی‌کند، مفهوم را هم درک نمی‌کند

علایی: به نظر من، تفاوت در شیوه‌ها و رفتارها است وگرنه اصول ارزشی در جای خود پابرجا هستند. یکی از اشتباهات ما این است که زبان گفت‌وگو با دهه نودی‌ها همان زبان گفت‌وگو با دهه شصتی‌هاست. مثلاً وقتی می‌گوییم جوان انقلابی، همه نوجوانان متوجه منظور ما از این تعبیر نمی‌شوند. پس باید از ادبیاتی استفاده کنیم که متناسب همین نسل باشد. کلمه «جهادی» و برخی دیگر از کلمات هم همین مشکل را دارند که نسل جدید چون با ادبیات آنها ارتباط برقرار نمی‌کند، مفهوم را هم درک نمی‌کند. نوجوان امروز درگیر ادبیات خاص فضای مجازی است و پسند او چیز دیگری است. اگر نوجوان نسل گذشته به موسیقی آقایان افتخاری و اصفهانی گوش می‌داد و لذت می‌برد، نوجوان امروز هیچ لذتی از گوش‌دادن به این موسیقی‌ها نمی‌برد. ما باید پیوند نوجوان امروز را با گذشته تقویت کنیم و زبان امروز آنها را نیز درک کنیم. چون نسلی که امروز آمده، بر دوش نسل قبلی ایستاده و اگر این مسیر را طی نمی‌شد، به اینجا نمی‌رسیدیم.

 

جایگاه سواد رسانه در تربیت نسل جدید

به نظر شما، مباحث سواد رسانه‌ای تا چه حد می‌تواند به نوجوان آگاهی داده و او را برای کنش صحیح در فضای مجازی اقناع کند؟

متأسفانه در کشور ما در مورد «سواد رسانه‌ای» بیشتر صحبت می‌شود تا اینکه عمل شود. سواد رسانه‌ای در نظر اندیشمندان و جمهوری اسلامی دو معنای متفاوت دارد

علایی: سواد رسانه‌ای از ۴۰ سال قبل در غرب مطرح بوده است و گاهی به‌جای سواد رسانه‌ای، از آموزش رسانه‌ای صحبت شده است. متأسفانه در کشور ما در مورد «سواد رسانه‌ای» بیشتر صحبت می‌شود تا اینکه عمل شود. سواد رسانه‌ای در نظر اندیشمندان و جمهوری اسلامی دو معنای متفاوت دارد. برخی فکر می‌کنند باید از صداوسیما تأثیرپذیری مثبت داشته باشند و برخی دیگر بالعکس. در گذشته سواد رسانه‌ای در عمل انجام می‌شد. یکی از بهترین روش‌هایی که باید آموزش‌وپرورش در حوزه کودک و نوجوان انجام دهد، فراهم‌آوردن بستری است که نوجوان در آن کسب تجربه کند. همه نوجوانان به دنبال انتخاب، استقلال و هویت هستند. به نظر من یکی از فعالیت‌هایی که فراهم‌آوردن فرصت برای نوجوانان است، فرایند شکل‌گیری تفکر آن‌هاست. وقتی فکر خام است، بر اثر تجربه شکل می‌گیرد و ما باید اجازه دهیم تا نوجوان افکار خودش را بیان کند. یکی از اقدامات لازم در حوزه سواد رسانه، ایجاد فرصت برای تجربه و نقدکردن است. اما متأسفانه این مسئله در عصر حاضر مدیریت نشده و فکر نمی‌کنم که اتاق فکری برای پایش وضعیت نوجوانان کشور وجود داشته باشد.

 

کاری کنیم نوجوانان احساس مفیدبودن داشته باشند

درباره نقش‌آفرینی و مسئولیت‌پذیری نوجوانان توضیح دهید. صداوسیما تا چه میزان می‌تواند به این مسئله کمک کند؟

علایی: ابتدا باید فرصتی را فراهم کنیم تا افکار نوجوان شکل بگیرد و نوجوان بتواند افکار و عقاید خود را بیان کند. باید اجازه دهیم تا نوجوان تأثیرگذار باشد؛ یعنی فکر کند و شرایطی را فراهم آوریم تا نوجوان نقش داشته باشد. وقتی اجازه می‌دهیم که نوجوان ما به‌طورجدی با رئیس‌جمهور صحبت کند و حرف دلش را بزند، حتماً تأثیرگذار است و در این شرایط، احساس مفیدبودن خواهد داشت. ما باید کاری کنیم که نوجوانان احساس مفیدبودن داشته باشند. باید در جامعه فرصت‌های علمی، ورزشی و…که مناسب با سلایق نوجوانان باشد، ایجاد کنیم تا او وارد جامعه شود. در مشاهدات میدانی دیده می‌شود که نوعی سردرگمی در بین نوجوانان وجود دارد. بخشی مهمی از امید در کشور را نوجوانان تشکیل می‌دهند. نوجوانان باید در زمینه سیاسی نقش ایفا کنند. یکی از نهادهای مهم در ایفای نقش نوجوانان، صداوسیما است. یکی از اولویت‌ها در سندهای بالادستی سازمان صداوسیما، کودک و نوجوان است. به طور واضح و مشخص مصوبه مجلس در سال ۱۳۶۱ در مورد کودک و نوجوان این است که کودک و نوجوان، جزء اولویت‌های صداوسیما هستند؛ یعنی در برنامه‌ریزی، سیاست‌گذاری، پشتیبانی منابع نیروی انسانی و بودجه‌نویسی، اولویت با نوجوانان است، اما امروز متأسفانه این مسئله بر روی میز مسئولان سازمان نیست.

دانشکده صداوسیما دوره تهیه‌کنندگی را در مقطع کارشناسی ارشد رشته ارتباطات برگزار کرد؛ اما دریغ از وجود دو واحد درسی در دانشگاه صداوسیما که مرتبط با موضوع کودک و نوجوان باشد؛ آن هم در حالی که بخش اعظم مخاطبین تلویزیون، کودک و نوجوان هستند.

 

کودک و نوجوان، جزءِ اولویت‌های صداوسیما نیست

این عقب افتادن در وضعیت سیاست‌گذاری برای کودک و نوجوان در مدیران و مسئولان کشور به‌ویژه در صداوسیما چه علتی دارد؟

علایی: بخشی از این عقب‌ماندگی به مدیریت کلان سازمان صداوسیما گرفته و افرادی که به‌عنوان مدیر شبکه و مدیرگروه، مأموریت مستقیم دارند، برمی‌گردد که راجع به کودک و نوجوان نگاه‌های بسته و محدودی دارند. عمده شیوه‌های برنامه‌سازی صداوسیما مربوط به بزرگسالان است. عمدتاً در برنامه‌های کودکان بجای تولید برنامه‌هایی با فرم‌های خلاقانه از برنامه‌هایی با حضور یک روحانی، کارشناس معارف اسلامی و یا روانشناس کودک به شیوه مستقیم گویی استفاده می‌شود که موردعلاقه مخاطبان کودک نیست. این روش از لحاظ حرفه‌ای صحیح نیست و ضمن اینکه موضوع کودک و نوجوان در سازمان صداوسیما موضوعیت ندارد.

 

در مورد سیستم آموزش‌وپرورش توضیح دهید که نسبت آن با مسئله تربیت به چه صورت است و آیا در تربیت نوجوان امروز موفق بوده است؟

علایی: شش سال از عمر نوجوانان ما در اختیار آموزش‌وپرورش قرار می‌گیرد و ساعاتی که مدرسه با نوجوان می‌گذراند، کم نیست. احساس می‌کنم مهم‌ترین مسئله‌ای که آموزش‌وپرورش باید به آن توجه کند، این است که وقتی نوجوان از دبیرستان خارج می‌شود، تقریباً سبک زندگی متعادل و قابل‌قبولی داشته و از نظر سیاسی هم دچار شبهه نباشد یا حداقل افکار و اندیشه‌هایش مخالف با اصول ارزشی جمهوری اسلامی نباشد. بسیاری از نوجوانان ما این آگاهی را ندارند که یک نظام سیاسی باید متکی به رهبر باشد. بسیاری از نوجوانان ما از سیستم انتخابات کشور شناختی ندارند. آموزش‌وپرورش سال‌هاست که سندی را بنام سند تحول مصوب کرده و تلاش می‌کند که این سند اجرایی شود؛ اما احتمالاً در مسیر اجرای آن، موانعی وجود داشته که دارای جنبه سیاسی بوده و تا الآن اهداف آن محقق نشده است.

 

سهم صداوسیما در به‌وجودآمدن شرایط کنونی چه میزان است؟

علایی: صداوسیما در به‌وجودآمدن شرایط کنونی بسیار تأثیرگذار بوده و می‌تواند در بسیاری از حوزه‌ها از جمله فضای مجازی مؤثرتر باشد. در دوران ریاست آقای لاریجانی در سازمان صداوسیما، در زمینه انیمیشن مرکزی ایجاد شد به نام شرکت فرهنگی صبا که به تولید انیمیشن بپردازد؛ اما این مسئله در سال‌های گذشته سیر نزولی پیدا کرد و از شرکت به مرکز تبدیل شد. وقتی شرکت فرهنگی صبا ایجاد شد، تحولی در حوزه انیمیشن ایجاد کرد و به دنبال آن بازار کار هم ایجاد شد و می‌توانست فضای انیمیشن کشور را مدیریت کند. بخشی از سهم تقصیرِ صداوسیما به بیرون از سازمان مرتبط می‌شود. جناح‌های مختلف سیاسی، برخی افراد قدرتمند و پرنفوذ و… در داخل صداوسیما تأثیرگذار هستند. از شروع دوره دوم ریاست آقای ضرغامی در صداوسیما، سیر نزولی سازمان آغاز شد و این سازمان به سمت غیرحرفه‌ای بودن حرکت کرد. در مجموع برای رادیو و تلویزیون نیز باید تعریفی داشته باشیم که متناسب با این تعریف، مأموریت مهمی را که مدیریت افکار عمومی است با موفقیت به انجام برسد.

 

اگر بخواهید در طرح تحول صداوسیما، بدون موانع بیرونی فرایندی را در حوزه نوجوان پیش ببرید، دست به چه اقدامی خواهید زد؟

علایی: من در سند تحول صداوسیما سخنی یا برنامه‌ای درباره برنامه‌سازی کودک و نوجوان ندیدم. ظاهرا در عمل مخاطبان کودک و نوجوان برای صداوسیما جدی نیستند. من کودک و نوجوان را جزء اولویت‌های صداوسیما می‌دانم. برای همین اولین کار این است که در سطح کلانِ سیاست‌گذاری، تکلیفمان را مشخص کنیم و بعد در چهارچوب آن برنامه‌ریزی کنیم. این سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی برای کل رادیو تلویزیون در حوزه کودک و نوجوان وجود ندارد.

باید پازلی طراحی کنیم که هریک از واحدها و نهادهای مرتبط با کودک و نوجوان در سازمان صداوسیما وظایف خود را بدانند. الآن نوعی بلبشو وجود دارد.

این پازل در مورد سایر نهادهای کشور هم باید باشد. اما در داخل سازمان با توجه به امکاناتی که وجود دارد باید ابتدا ازنظر محتوای و شکلی برنامه‌ریزی کلان داشته باشیم. مثلاً اگر در ۳۰ استان کشور از ۳۰ گروه کودک و نوجوان برخوردار هستیم که از طریق آن‌ها همه جمعیت کشور تحت پوشش محتوایی و شکلی قرارمی گیرند، باید مأموریت خود را در این پازل بدانند. در حوزه کودک و نوجوان باید به ماده ۷ قانون خط‌مشی صداوسیما عمل شود.

دیدگاهتان را بنویسید