کنار هم قرار دادن تلاشهای قطر و مصر برای آزادی گروگانها در غزه و گفتگوی کوتاه رونالدو و محمد بن سلمان در ریاض نشان میدهد که عربستان سعودی راهی طولانی در اثبات عملی این ادعا دارد که مهمترین و تاثیرگذارترین کشور در خاورمیانه است. در واقع، از زمانی که جنگ بین حماس و اسرائیل تقریبا سه هفته پیش آغاز شد سعودیهای جدید بسیار شبیه سعودیهای قدیم عمل کردهاند تحرکاتی در ریاض وجود دارد اما ما شاهد هیچ گونه اقدام واقعیای از سوی سعودیها نبوده ایم. این موردی عجیب است زیرا محمد بن سلمان و مشاوراناش با تمام ایراداتی که میتوان از آنان گرفت تغییرات مهم و مثبتی را در عربستان سعودی دنبال کرده اند.
زمانی که صحبت از سیاست خارجی و مدیریت بحران به میان میآید سعودیها «بی فایده» به نظر میرسند همان طور که یک مقام ارشد سابق دولت ایالات متحده که من به دلیل خصوصی بودن صحبتهایمان ناماش را ذکر نمیکنم هفته گذشته برایم بیان کرد. به نظر میرسد دلیل این بیفایده بودن آن است که سعودیها در تنگنا قرار دارند: آنان کماکان برای تضمین و تامین امنیتشان به واشنگتن وابستگی دارند همان کشوری که به تسهیل حمله به نوار غزه توسط اسرائیل کمک میکند همان کشوری که تا چند هفته پیش ولیعهد سعودی با آن همکاری کرده بود و به نظر میرسید که مایل به توافق با اسرائیل بدون وعده تشکیل کشور فلسطین بوده است.
یکی از راههای مقابله با این تضادها و مشکلات آن است که حکومت سعودی به بازیگری سازنده تبدیل شود تا ادعای مطرح شده درباره تاثیرگذاریاش را در عمل اثبات کند. در عوض اما سعودیها خود را مشغول صدور بیانیه و برگزاری جلسات مختلف کرده اند. تنها چند ساعت پس از حمله حماس به اسرائیل در تاریخ ۷ اکتبر آن حمله به سرعت با حملات تلافی جویانه اسرائیل علیه غزه همراه شد.
در آن زمان وزارت امور خارجه عربستان خواستار «توقف فوری تنش بین دو طرف» شد. از آن زمان به این سو سعودیها چندین بیانیه منتشر کرده اند، چندین تماس تلفنی داشتهاند و نشستهای چند جانبهای برگزار کردهاند اما نتیجه چنین اقداماتی برقراری مجدد ثبات در منطقه نبوده و به این هدف کمکی نکرده است.
برای مثال، درست پیش از دیدار محمد بن سلمان با «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه امریکا در تاریخ ۱۵ اکتبر وزارت خارجه عربستان سعودی بیانیهای منتشر کرد که در بخشی از آن آمده بود ریاض درخواست اسرائیل برای جابجایی اجباری مردم غزه را رد میکند و تداوم هدف حمله قرار دادن غیر نظامیان غیر مسلح از سوی اسرائیل را محکوم کرده بود. این موضعی اصولی است. با این وجود، اگر سعودیها سگهای بزرگ منطقه هستند البته آن گونه که ادعا میکنند نمیتوانند در ریاض بنشینند و چیزی جز اعتراض شدید به وضعیت وحشتناک غزه ارائه نکنند.
البته اگر بخواهیم منصف باشیم سعودیها کاری انجام دادند. آنان در تاریخ ۱۸ اکتبر جلسه کمیته اجرایی سازمان همکاری اسلامی را تشکیل دادند. سازمان همکاری اسلامی با ۵۷ عضو به دنبال آن است که آن چه از ناماش نشان میدهد را انجام دهد: ترویج همکاری میان کشورهای عمدتا مسلمان در زمینههای مختلف. «فیصل بن فرحان» وزیر امور خارجه عربستان سعودی در سخنان خود در جلسه کمیته اجرایی که ایران را نیز شامل میشد بیعملی و استانداردهای دوگانه جامعه بینالمللی را در واکنش به عملیات نظامی اسرائیل در غزه محکوم کرد. فیصل هم چنین حمایت عربستان از طرح صلح عربی در سال ۲۰۰۲ میلادی را تکرار کرد.
این ابتکار عمل به رهبری «عبدالله بن عبدالعزیز» ولیعهد وقت عربستان سعودی کشورهای مسلمان عرب و غیر عرب را متعهد به عادیسازی روابط با اسرائیل در ازای تشکیل کشور فلسطین میساخت. البته مدت هاست که این طرح مرده محسوب میشود. با این وجود، وزیر خارجه عربستان سعودی با استناد به آن یکی از معدود مواردی را که سعودیها چیزی ملموس در برقراری صلح میان اسرائیل و فلسطین برای ارائه داشتند برجسته ساخت و بر تعهد ریاض به عدالت برای فلسطینیان تاکید کرد.
با این وجود، این دیدار نه تلاشی واقعی از سوی ریاض برای دیپلماسی سازنده بلکه بیشتر یک تمرین روابط عمومی پس از ماهها مذاکره با ایالات متحده بر سر توافق احتمالی عادیسازی اسرائیل و عربستان سعودی بود. یک روز پیش از برگزاری آن نشست شاهزاده «ترکی بن فیصل» چهره برجسته امنیتی سابق عربستان سعودی و سفیر سابق ریاض در لندن و واشنگتن در انستیتوی سیاستگذاری عمومی بیکر در دانشگاه رایس در هیوستن در تگزاس سخنرانیای را ایراد کرد.
او در طول سخنرانی خود نه تنها اسرائیل و غرب را به خاطر خونریزی در غزه بلکه حماس را نیز به دلیل هدف قرار دادن غیر نظامیان اسرائیلی مورد انتقاد قرار داد. درست است که ترکی اکنون یک شهروند فاقد منصب دولتی محسوب میشود اما او کماکان فردی است که در انظار عمومی چیزهایی را گفته که مقامهای رسمی سعودی میخواهند بگویند اما نمیتوانند به صورت علنی بیان کنند.
نظرات ترکی بن فیصل در هیوستن مهم بود. با این وجود، در مجموع اظهارات سعودیها چیزی بیش از سر و صدای پس زمینه درگیریهای منطقهای نیست. آن چه انفعال سعودیها را عجیبتر میسازد آن است که آنان در مورد ایران تا چه اندازه محتاطانه عمل کرده اند. با بازخوانی تماس تلفنی محمد بن سلمان با «ابراهیم رئیسی» رئیس جمهور ایران درباره جنگ اسرائیل و حماس میتوان انتقاد ضمنی ولیعهد عربستان سعودی از ایران را درک کرد به خصوص در جایی که او اشاره کرده ریاض مخالف هرگونه هدف قرار شهروندان غیر نظامی است و بر تعهد خود به «صلح جامع و عادلانه» تاکید کرد که به معنای حمایت از راه حل دو دولتی است.
حماس یکی از اعضای محور مقاومت تحت رهبری تهران است و با اقدام اخیر خود کل استراتژی منطقهای محمد بن سلمان را منفجر کرد. موفقیت چشمانداز ۲۰۳۰ محمد بن سلمان نقشه راه بلندپروازانه ریاض برای «رشد و فرصتهای سرمایهگذاری جدید، مشارکت جهانی بیشتر و کیفیت زندگی بهتر برای شهروندان سعودی» تا حد زیادی به ثبات یکپارچگی اکثر اقتصادهای اصلی منطقهای از جمله اسرائیل و البته نه ایران بستگی دارد.
توافق عربستان و ایران در ماه مارس که روابط دیپلماتیک بین دو کشور را احیا کرد قرار بود تنش را در منطقه کاهش دهد. با این وجود، این توافق ناشی از ضعف سعودیها بود و تنها رویارویی عربستان سعودی و ایران را خنثی کرد. محمد بن سلمان نمیخواهد در جنگ غزه به گونهای عمل کند که خشم ایران را برانگیزد تا انصارالله دوباره مراکز جمعیتی عربستان سعودی را هدف قرار دهند.
به گفته مقامهای سعودی و امریکایی که من در گفتگوهای خصوصی با آنان صحبت کردم پس از آغاز جنگ داخلی در سودان در ماه آوریل روابط امریکا و عربستان سعودی در بهترین حالت ممکن قرار داشت بدان خاطر که سعودیها توانستند نقش موثر خود را برای مقابله با این مناقشه از طریق میانجیگری مذاکرات صلح بین طرفین درگیر، کمکهای بشردوستانه ۱۰۰ میلیون دلاری به سودان و کمک به تخلیه هزاران نفر از آن کشور نشان داده و برای ایالات متحده مفید باشند.
واشنگتن بار دیگر برای ایجاد ثبات در منطقه به کمک نیاز دارد اما به نظر میرسد سعودیها این بار نمیتوانند یا نمیخواهند کمک کنند. اگرچه محمد بن سلمان برای امنیت کشورش به واشنگتن وابسته است اما در شرایط کنونی روابط آمریکا و عربستان برای او آسیب پذیر میباشد.
ولیعهد عربستان سعودی ممکن است قدرتاش را تثبیت کرده باشد اما باید جانب احتیاط را رعایت کند. فلسطین هم چنان یک موضوع نمادین مهم در عربستان سعودی است و همکاری نزدیک با دولت بایدن برای محمد بن سلمان در حال حاضر دشوار خواهد بود زیرا حمایت مصمم این کشور از اسرائیل احتمالا تاثیری قوی و منفی بر افکار عمومی عربستان گذاشته است.
سعودیها میتوانند در انتقاد از حماس صریحتر باشند، آنان میتوانند پناهگاه امنی برای فلسطینیانی که نیاز به مراقبتهای پزشکی دارند ارائه دهند و از روابط خوب خود با اسرائیل برای شکل دهی خصوصی واکنش اسرائیل به حمله ۷ اکتبر استفاده کنند. با این وجود، ولیعهد عربستان سعودی ظاهرا به این نتیجه رسیده که بهتر است خود را این گونه و به شکل علنی در معرض دید افکار عمومی قرار ندهد. از منظر او، صدور بیانیه ها، انتقاد از جامعه بین المللی، تماس با همتایان خود و معاشرت با ستارههای فوتبال استراتژی بهتری است. شاید این طور باشد. با این وجود، چنین رویکردی باعث میشود عربستان سعودی ضعیف به نظر برسد و ضعف خود را آشکار سازد.