تیم مذاکره کننده ایران یک بازیگر مهم یعنی آمریکا را از حضور مستقیم در دور میز مذاکره دور نگه داشته است. آیا این اقدام به اصل مذاکرات کمکی کرده؟ آیا ایران از این طریق تاکنون توانسته امتیازی کسب کند؟
یک: کشورهای اروپایی حاضر در مذاکرات وین هفت برای اینکه همزمان بتوانند هم منافع خود را دنبال کنند و هم خواسته های آمریکا را مطالبه کنند، مجبور به کاهش نقش و تاکتیک های مذاکراتی خود در برابر ایران شدند و در حال حاضر پیش بردن همزمان چند نقش برایشان سخت تر از دوره های شده که آمریکا هم حضور مستقیم در مذاکرات داشت. ضمن اینکه به هر حال این کشورها ولو اندک، تفاوت هایی برای اولویت های مذاکراتی خود به نسبت آمریکا قائل هستند و گاهی باید حواسشان باشد که نقش دوگانه به برخی منافع اختصاصی آنها خللی وارد نکند. بدین ترتیب در چنین شرایطی ایران با کم کردن حضور یک بازیگر مستقیم، میزان نقش آفرینی اختصاصی کشورهای اروپایی را نیز به نوعی کاهش داده و برخی روندهای مذاکره را برای خود در مواردی ساده تر هم کرده است.
دو: حضور مستقیم در مذاکرات، تاثیرگذاری یک کشور را به مراتب از حضور غیرمستقیم بالاتر می برد. مثال ساده غیرآمریکایی ولی قابل فهم آن این است که چرا عربستان و اسرائیل سالهاست دوست دارند حتی بخش جانبی از میز مذاکره مستقیم گفتگوهای هسته ای با ایران باشند و بارها تلاش کردند حضور واسطه ای خود را به حضور مستقیم تغییر بدهند؟ چون اثر حضور مستقیم به مراتب از حضور واسطه ای برای مذاکرات هسته ای با ایران برایشان مفیدتر و با منافع اختصاصی تر همراه خواهد بود.
سه: برای آمریکا مذاکره مستقیم با ایران به یک مساله سیاسی داخلی و تبلیغاتی تبدیل شده است؛ در ایران جریان غرب گرا علی رغم تلاش زیاد نتوانست موضوع مذاکره مستقیم فوری با آمریکا را در افکار عمومی را تبدیل به یک اهرام فشار سیاسی فراگیر داخلی علیه تیم مذاکره کننده کند. در آمریکا این موضوع برعکس است و دموکرات ها برای اینکه نشان بدهند در سیاست خارجه موفق تر از جمهوریخواهان هستند باید تصویر مذاکره مستقیم با ایران و وادار کردن ایران به یک توافق جدید را هرچه زودتر به عنوان یک دستاورد در افکار عمومی خود به نمایش بگذارند. به این ترتیب وقتی ایران فعلا مذاکره مستقیم با آمریکا را از دستور خارج کرده عملا در حال تولید فشار سیاسی به تیم مذاکره کننده دولت بایدن در آمریکا هست.
چهار: از سوی دیگر تاکنون به دست گرفتن اجاره صدور مجوز ورود آمریکا به میز مذاکره مستقیم توسط ایران جنبه اقتدار تیم دیپلماسی ایران را نیز تقویت کرده و این اقتدار بر فضای مذاکرات تا این لحظه نیز تاثیر مستقیم داشته است. ایران با استفاده از این اقتدار و همچنین پیش نویس ابتکاری خود، در گام اول، چارچوب جدید مذاکرات را تعیین کرده است. به نظر می رسد که یکی از جدی ترین دلایل این موفقیت مهم آنهم در یک بازه کوتاه، دور نگه داشتن آمریکا از میز مذاکرات به صورت مستقیم بوده است؛ تجربه اول نشان میدهد که در مرحله دوم یعنی کار کردن بر روی متن توافق نیز همچنان دور نگه داشتن آمریکا از میز مذاکره مستقیم، برایمان امتیازات خوبی همراه خواهد داشت.
پنج: اگر روند مذاکرات طبق خواسته ایران پیش برود و آمریکا حاضر به دادن امتیازات واقعی و با قابلیت راستی آزمایی شود، تیم مذاکره کننده مجوز بازگشت آمریکا به دور میز ایران و 1+5 را خواهد داد. اما تا رسیدن به آن نقطه، باید این اهرم فشار را تا جایی که امکانش فرآهم هست، حفظ و تبدیل به امتیازات بیشتر کرد نه اینکه این اهرم را خیلی زود و ارازن بفروشیم.