نقش دلار در ماجراجویی نظامی آمریکا

کشورهایی که برای پشتیبانی نظامی و فروش تسلیحات به ایالات‌متحده وابسته هستند و بخشی از ائتلاف‌های دیپلماتیک و نظامی ایالات‌متحده هستند، احتمالاً دلار آمریکا را به‌عنوان ذخایر ارزی نگهداری می‌کنند. این موضوع در مورد آلمان غربی در دهه ۱۹۶۰ که کاملاً به لحاظ دفاعی به آمریکا وابسته بود، بسیار واضح بود، اما امروز به روش‌های ظریف‌تری در داده‌ها نشان داده می‌شود. بازهم، علیّت در جهات مختلف اجرا می‌شود.

از زمان حمله روسیه به اوکراین و به‌ویژه پس از اعمال تحریم‌های گسترده واشنگتن علیه مسکو، شماری از کشورهای جهان ازجمله برزیل، چین، هند، ایران، عربستان سعودی و آفریقای جنوبی علیه هژمونی دلار آمریکا در اقتصاد جهانی اقدام کرده‌اند. همان‌طور که این جنبش دلار زدایی در حال افزایش است، ما مجبوریم به این پرسش پاسخ دهیم که آیا سلطه دلار آمریکا در معرض تهدید است؟ و آیا پایان دادن به هژمونی دلار آمریکا به نفع جهان خواهد بود؟ اقتصاددان پیشرو، «جرالد اپستین» [۱] در مصاحبه اختصاصی با وب‌سایت «Truthout» بحث دلار زدایی را روشن می‌کند. او نقش دلار به‌عنوان یک ارز بین‌المللی را در حفظ هژمونی جهانی آمریکا توضیح می‌دهد، درباره چگونگی کمک امپریالیسم به تقویت نقش ارزی دلار بحث می‌کند و تحلیل می‌کند که آیا واقعاً دلار زدایی در حال رخ دادن است و چگونه از دست دادن وضعیت ذخیره ارزی دلار می‌تواند هم بر آمریکا و هم بر اقتصاد جهانی تأثیر بگذارد. «اپستین» استاد و یکی از مدیران مؤسسه تحقیقاتی اقتصاد سیاسی (PERI) در دانشگاه «ماساچوست آمهرست» [۲] و نویسنده کتابی از انتشارات دانشگاه کالیفرنیا با عنوان «شکستن باشگاه بانکداران: امور مالی برای بقیه ما» [۳] است.

 

دلار آمریکا از زمان پایان جنگ جهانی دوم به لطف توافق آمریکا و متحدانش در «برتون وودز» [۴] در سال ۱۹۴۴ برای ایجاد یک رژیم تبادل ارز بین المللی که در آن دلار به طلا تبدیل می‌شد، ارز ذخیره اصلی جهان بوده است. آمریکا در سال ۱۹۷۱ به طور یک جانبه ارتباط بین دلار و طلا را قطع کرد و به طور موثر به سیستم «برتون وودز» پایان داد، اما دلار هنوز هم به عنوان ارز ذخیره بین المللی باقی مانده است، اگرچه ارز‌های ذخیره غیردلاری در طول ۱۰ تا ۱۵ سال گذشته به طور قابل توجهی افزایش یافته اند. نقش واقعی دلار به عنوان ارز ذخیره اولیه برای اقتصاد جهانی چیست؟

جرالد اپستین: دلار آمریکا «پول بین المللی» غالب و رایجی است که در بیشتر نقاط جهان استفاده می‌شود. دلار حداقل از پایان جنگ جهانی دوم و احتمالاً کمی قبل از آن، قدرت خود را حفظ کرده است. ابتدا باید نقش‌هایی را که «پول بین المللی» ایفا می‌کند توضیح دهم. مانند «پول داخلی» – دلار آمریکا که در آمریکا استفاده می‌شود – پول بین المللی نیز در چندین نقش مختلف عمل می‌کند. پول داخلی به عنوان «وسیله مبادله» در معاملات روزمره عمل می‌کند. یعنی زمانی که یک تکه پیتزا یا یک ماشین جدید می‌خرید از آن استفاده می‌کنید. نقش دوم به‌عنوان «ذخیره‌ای از ارزش» برای نگه‌داشتن مقداری از پس‌اندازتان است. برای مثال، اگر قلک دارید، به احتمال زیاد اسکناس‌های دلاری یا سکه‌هایی در آن دارید. سوم، به عنوان «واحد حساب» استفاده می‌شود. یعنی واحد‌هایی که قیمت‌ها در آن‌ها اعلام می‌شود. به عنوان مثال وقتی می‌گوییم «این موز یک دلار و ۷۵ سنت قیمت دارد» یا «این خانه یک میلیون و ۷۵۰ هزار دلارن قیمت دارد» یا «من ۲۵ هزار دلار وام دانشجویی بدهکارم» از دلار به عنوان واحد حساب استفاده می‌کنیم. پول بین المللی نیز به عنوان «ابزار پرداخت» استفاده می‌شود؛ یعنی برای خدمات و بازپرداخت بدهی‌ها استفاده می‌شود.

پول بین‌المللی نقش‌های مهم دیگری نیز دارد که پول داخلی به آن عمل نمی‌کند. مهمترین آن‌ها عبارتند از: به عنوان یک «ارز مداخله ای» [۵]، زمانی است که توسط بانک‌های مرکزی برای خرید و فروش ارز‌های بین المللی به منظور تأثیر بر نرخ مبادله بین المللی آن‌ها استفاده می‌شود (به عنوان مثال، زمانی که بانک مرکزی مکزیک پزو مکزیک را با دلار آمریکا خریداری می‌کند، به منظور تقویت ارزش پزو نسبت به دلار). نقش دیگرپول بین المللی استفاده از آن به عنوان یک «ارز لنگر» [۶] است که زمانی است که یک کشور می‌خواهد ارزش پول خود را به ارزش یک ارز دیگر گره بزند (برای مثال، زمانی که نامیبیا می‌خواهد ارزش پول خود را برابر با راند آفریقای جنوبی نگه دارد). به طور نسبی، بیشتر دولت‌ها در بانک‌های مرکزی خود ذخایر ارز‌های خارجی و در برخی موارد طلا، به منظور مداخله در بازار‌های ارز و پرداخت برای واردات و ارائه وام‌های خارجی، در صورت نیاز نگهداری می‌کنند. دلار آمریکا در بسیاری از این استفاده‌ها به عنوان پول بین المللی در بسیاری از نقاط جهان نقش مسلط را ایفا می‌کند.

تا سال ۲۰۲۲، آمریکا کم‌تر از ۲۰ درصد از تولید ناخالص داخلی جهان را به خود اختصاص داده است که حدود ۲۲ درصد از تولید ناخالص داخلی جهان است. اما ۶۰ درصد از ذخایر رسمی بین المللی جهان هنوز به دلار آمریکا نگهداری می‌شود

میزان ایفای این نقش‌ها بر اساس منطقه جغرافیایی و در طول زمان متفاوت است. اما، به طور کلی، هیچ ارز دیگری وجود ندارد که به اندازه دلار آمریکا در مکان‌های مختلف نقش داشته باشد. به دلیل این تسلط، دلار آمریکا اغلب به عنوان «ارز کلیدی» بین المللی شناخته می‌شود. اما دلار آمریکا تنها ارزی نیست که این نقش‌ها را ایفا می‌کند. از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به یورو، پوند انگلیس، ین ژاپن، فرانک سوئیس و در برخی نقاط جهان «رنمینبی» [۷] چین اشاره کرد. توجه داشته باشید که تنها چند ارز این نقش را بازی می‌کنند. ارز‌های اکثر کشور‌ها تقریباً هیچ نقشی به عنوان ارز بین المللی ندارند. به عنوان مثال، اکثر کشور‌ها حتی نمی‌توانند در بازار‌های سرمایه بین المللی با ارز‌های خود وام بگیرند. هنگامی که «اکوادور» از بانک‌های خارجی وام می‌گیرد، وام‌ها به عنوان مثال به دلار یا یورو است. وقتی اکوادور باید وام خود را بازپرداخت کند، باید دلار کافی برای این کار داشته باشد. وقتی ایالات متحده از عربستان سعودی وام می‌گیرد، فقط باید به دلار بازپرداخت کند یعنی ارزی که ایالات متحده چاپ می‌کند. به همین سادگی.

بنابراین، در حالی که تفاوت زیادی بین «ارز کلیدی» (دلار آمریکا) و سایرین مطرح شده است، شاید مرزبندی مهمتر نابرابری و سلسله مراتب در جهان، بین ارز‌های به اصطلاح سخت (ارز‌هایی که به عنوان بین‌المللی نیز عمل می‌کنند) و پول و ارز‌های نرم) ارز‌هایی که به عنوان پول بین المللی عمل نمی‌کنند (باشد. کشور‌های دارای ارز نرم در نقطه ضعف بزرگی قرار دارند، زیرا برای بقا در اقتصاد جهانی باید ارز‌های سخت را به دست آورند.

حالا من می‌توانم دیدگاه تاریخی کمّی در این مورد بدهم. در سال ۱۹۵۰ میلادی ۶۲ درصد از تولیدات تولیدی جهان متعلق به ایالات متحده آمریکا بود. در سال ۱۹۷۵، تقریبا ۸۰ درصد از ذخایر ارزی رسمی در جهان به دلار نگهداری می‌شد و ایالات متحده ۴۳ درصد از تولید جهانی را تشکیل می‌داد. تا سال ۲۰۲۲، آمریکا کم‌تر از ۲۰ درصد از تولید ناخالص داخلی جهان را به خود اختصاص داده که حدود ۲۲ درصد از تولید ناخالص داخلی جهان است. اما ۶۰ درصد از ذخایر رسمی بین المللی جهان هنوز به دلار آمریکا نگهداری می‌شود.

 

نقش برجسته دلار آمریکا در اقتصاد جهانی تا چه حد به اندازه و قدرت اقتصاد آمریکا مرتبط است؟

جرالد اپستین: همانطور که اعدادی که در بالا ارائه کردم نشان می‌دهد، در زمانی که ایالات متحده در دوران جنگ جهانی اول از پوند انگلیس پیشی گرفت، اندازه و قدرت اقتصادی ایالات متحده در تعیین نقش بین المللی دلار بسیار مهم بود. اما در آغاز قرن بیست و یکم، اندازه و قدرت نسبی اقتصاد ایالات متحده به شدت کاهش یافته بود (در واقع، اقتصاد چین اکنون بزرگترین اقتصاد جهان است یا به زودی خواهد بود)، با این حال نقش کلی دلار آمریکا در پول بین المللی مسلط باقی مانده است.

 

آیا ارتباطی بین انعطاف پذیری نقش دلار به عنوان ارز جهانی و پویایی مالی شدن و یا مکانیسم‌های هژمونی امپریالیستی ایالات متحده وجود دارد؟

جرالد اپستین: پاسخ به هر دوسوال بلی است.. در حالی که ایالات متحده از نظر تولید و حتی در تولید خدمات غیرمالی در جهان بسیار کوچکتر شده است، از نظر مالی یک قدرت بزرگ جهانی باقی مانده است. دلار آمریکا در ۶۰ درصد وام‌ها و سپرده‌های بانکی جهان استفاده می‌شود. تقریباً ۷۰ درصد از بدهی جهانی صادر شده به ارز‌های خارجی را تشکیل می‌دهد؛ و دلار آمریکا تقریباً در ۹۰ درصد از کل مبادلات ارزی جهانی که بیشتر آن‌ها برای انواع مختلف معاملات مالی و سفته بازی است، دخیل است. به طور خلاصه، آمریکا به یکی از «مالی ترین» کشور‌های روی کره زمین تبدیل شده است و این تسلط مالی نقش بین المللی دلار را تقویت می‌کند.

در حالی که آمریکا از نظر تولید و حتی در تولید خدمات غیرمالی در جهان بسیار کوچکتر شده است، از نظر مالی به کمک دلار یک قدرت بزرگ جهانی باقی مانده است

نکته مهم این است که علیت به شکل دیگری نیز عمل می‌کند: داشتن دلار به عنوان ارز کلیدی بین المللی نقش، سود و قدرت مالی ایالات متحده را در جهان افزایش می‌دهد. به همین ترتیب، امپریالیسم به تقویت نقش کلیدی ارزی دلار آمریکا کمک می‌کند و این نقش کلیدی ارزی، قدرت سیاسی و نظامی جهانی آمریکا را تسهیل می‌کند یعنی استفاده از قدرت بین المللی برای استخراج منابع از کشور‌های دیگر به نفع سرمایه داران آمریکایی و ۱ درصد.

شواهد زیادی وجود دارد، که با کار دانشجوی فارغ التحصیل سابق من، «روهی پرم» [۸] شروع می‌شود، که اهمیت قدرت نظامی و دیپلماتیک را به عنوان زیربنای پوند استرلینگ و سپس نقش ارز کلیدی دلار آمریکا مشخص می‌کند. کشور‌هایی که برای پشتیبانی نظامی و فروش تسلیحات به ایالات متحده وابسته هستند و بخشی از ائتلاف‌های دیپلماتیک و نظامی ایالات متحده هستند، احتمالاً دلار آمریکا را به عنوان ذخایر ارزی نگهداری می‌کنند. این موضوع در مورد آلمان غربی در دهه ۱۹۶۰ که کاملاً به لحاظ دفاعی به آمریکا وابسته بود، بسیار واضح بود، اما امروز به روش‌های ظریف تری در داده‌ها نشان داده می‌شود. باز هم، علیّت در جهات مختلف اجرا می‌شود. کشور‌ها از دارایی‌های دلاری خود به عنوان سیگنالی استفاده می‌کنند که آن‌ها بخشی از «اردوگاه» ایالات متحده هستند و ایالات متحده نگه داشتن دلار را به عنوان نشانه‌ای از حمایت می‌بیند.

 

آمریکا چه بهره‌ای از این مسئله می‌برد؟

سلطه مالی آمریکا و ماجراجویی نظامی جهانی آمریکا که با کمک دلار انجام می‌شود، برای جهان ناسالم است

جرالد اپستین: در این باره بین اقتصاددانان و دانشمندان علوم سیاسی بحث وجود دارد. برخی از اقتصاددانان، مانند «رابرت مک کاولی» [۹]، عضو سابق بانک تسویه حساب‌های بین المللی (BIS) و «پل کروگمن» [۱۰] از «کالج شهری نیویورک» [۱۱]، می‌گویند که پاسخ این است: زیاد نیست. اما اگر این موضوع صحت داشته باشد، چگونه می‌توان تلاش‌های زیاد دولت آمریکا را برای حفظ و افزایش نقش دلار توضیح داد. به عنوان مثال، فدرال رزرو و خزانه داری آمریکا در زمان‌های بحرانی مانند بحران مالی سال ۲۰۰۸ و بحران کووید -۱۹ در عملیات‌های نجات مالی گسترده شرکت کردند تا به بانک‌های مرکزی خارجی دلار ارائه دهند تا بتوانند استفاده از دلار را در بانک‌های این کشور‌ها و دیگر موسسات مالی تثبیت کنند. آن‌ها از سرمایه دیپلماتیک استفاده می‌کنند تا مطمئن شوند که شبکه سیگنال دهی تراکنش‌های جهانی کلیدی (SWIFT) با دلار سازگار است، برخی استدلال کرده اند که ایالات متحده تمام تلاش خود را کرده است تا اطمینان حاصل کند که قیمت نفت همچنان به دلار است. واقعیت این است که داشتن دلار به عنوان ارز اصلی جهان به دولت آمریکا این قدرت را می‌دهد که از نظر مالی در اقتصاد جهانی تاثیرگذار باشد. این امر به موسسات مالی آمریکا در اقتصاد جهانی به دلیل دسترسی آسان به دلار آمریکا از سوی فدرال رزرو کمک می‌کند؛ و تامین کسری بودجه عظیم آمریکا و استقراض خارجی را آسان‌تر می‌کند.

 

دلار آمریکا در سال‌های اخیر با چالش‌هایی از سوی «رنمینبی» چین و «یورو» مواجه بوده است، تا جایی که درخواست‌های فزاینده‌ای از سوی کشور‌هایی مانند برزیل و کشور‌های آسیای جنوب شرقی برای انجام تجارت به ارز‌هایی غیر از دلار آمریکا وجود دارد. درواقع، روسیه و چین درگاه پرداخت خود را توسعه داده اند و روزبه روز کشور‌های بیشتری به دنبال جایگزین‌هایی برای دلار آمریکا هستند. آیا شما می‌گویید که دلار زدایی واقعی است؟ و آیا این دلار زدایی اتفاق خوبی است؟

کشور‌هایی که برای پشتیبانی نظامی و فروش تسلیحات به آمریکا وابسته هستند و بخشی از ائتلاف‌های دیپلماتیک و نظامی واشنگتن محسوب می‌شوند، دلار آمریکا را به عنوان ذخایر ارزی نگهداری می‌کنند

جرالد اپستین: همانطور که شما می‌گویید، تلاش‌هایی برای کاهش اتکای جهان به دلار آمریکا وجود دارد. مناطقی وجود دارد، به ویژه در آسیا، که در آن «رنمینبی» بیشتر در حوزه تجارت استفاده می‌شود. در اروپا نیز تجارت بیشتر به یورو و کمتر به دلار صورت می‌گیرد. بنابراین، در برخی زمینه‌ها فشاری برای دلارزدایی وجود دارد. با این وجود، همانطور که قبلاً اشاره کردم، قدرت کلی دلار بسیار بالا باقی مانده است. بخشی از دلیل آن قدرت مالی و نظامی-سیاسی ایالات متحده است و بخشی از دلیل صرفاً اینرسی است. هنگامی که بسیاری از مردم در جهان به انگلیسی صحبت می‌کنند، انگلیسی زبان بین المللی باقی می‌ماند. زمانی که بسیاری از کشور‌ها از دلار استفاده می‌کنند، به استفاده از دلار ادامه می‌دهند. آیا دلارزدایی چیز خوبی خواهد بود؟ تا حدودی بستگی به این دارد که چه چیزی جایگزین آن شود. اگر همانطور که «جان مینارد کینز» [۱۲] اقتصاددان پیش بینی کرده بود، یک ارز جهانی که توسط یک بانک مرکزی جهانی اداره می‌شود و منافع و نیاز‌های مردم جهان را بهتر منعکس می‌کند، جایگزین دلار شود، بله: این احتمالاً چیز بسیار خوبی خواهد بود. اگر «رنمینبی» جایگزین آن شود یا اگر به‌عنوان محتمل‌ترین تحول، اشتراک‌گذاری چند ارزی گسترده‌تری وجود داشت؛ بلهاین تقریباً مطمئناً بهتر خواهد بود. سلطه مالی آمریکا و ماجراجویی نظامی جهانی آمریکا که با کمک دلار انجام می‌شود، برای جهان ناسالم است. به نظر من، نقش مشترک‌تر برای دفاع جهانی، نتیجه‌ای بسیار عادلانه‌تر و امیدوارکننده‌تر خواهد بود. البته نقش دلار به خودی خود منشا تمام بدی‌ها نیست و رام کردن آن راه حلی برای تمام بدی‌ها نخواهد بود؛ اما می‌تواند کمک کند.

 

رایج‌ترین استدلالی که فرد در برابر دلار زدایی می‌شنود این است که در واقع هیچ جایگزین معتبری وجود ندارد، در حالی که اغلب گفته می‌شود که اگر کشور‌ها تجارت با یکدیگر را با ارز‌های خود آغاز کنند، ریسک ارز افزایش یافته و نوسانات بالقوه شدید غیر قابل کنترل در نرخ ارز رخ خواهد داد. آیا این‌ها استدلال‌های درستی علیه دلارزدایی نیستند؟

واقعیت این است که داشتن دلار به عنوان ارز اصلی جهان به دولت آمریکا این قدرت را می‌دهد که از نظر مالی در اقتصاد جهانی تاثیرگذار باشد

جرالد اپستین: شاید حقیقتی در این زمینه وجود داشته باشد اما، از طرف دیگر، این مشکل در حال حاضر برای کشور‌های در حال توسعه ادامه دارد: سرمایه سوداگرانه کوتاه مدت وارد می‌شود و حتی سریع‌تر خارج می‌شود. مشکل اصلی در اینجا جریان‌های سوداگرانه کنترل نشده سرمایه بین المللی است، نه وجود یک سیستم چند ارزی.

 

اگر دلار آمریکا به عنوان اولین ارز ذخیره جهان حذف شود چه اتفاقی خواهد افتاد؟ چگونه بر اقتصاد جهانی و همچنین اقتصاد آمریکا و طبقات کارگر تاثیر خواهد گذاشت؟

جرالد اپستین: همان طور که گفتم، ممکن است ماجراجویی نظامی آمریکا را کاهش دهد. با این حال، ممکن است توانایی آمریکا در اداره کسری بودجه بزرگ و کسری حساب جاری را نیز کاهش دهد. اولی به این معنی است که طبقه کارگر باید قدرت سیاسی بیشتری ایجاد کند و از آن استفاده کند تا اولویت‌های دولت آمریکا را به جای اقلیت یک درصد ثروتمند، بانک‌ها، پیمانکاران نظامی و شرکت‌های سوخت فسیلی در خدمت نیاز‌های مردم بخواهد. کسری حساب جاری همچنین ممکن است تولید محلی را در ایالات متحده افزایش دهد که در شرایط مناسب، می‌تواند برای اشتغال داخلی مفید باشد. در مورد بقیه جهان، ممکن است بخشی از قدرت مالی و سیاسی جهانی را به جا‌های دیگر متمایل کند. اینکه آیا کارگران جهان یا سرمایه داران جهان خارج از آمریکا این قدرت را به دست می‌گیرند، سوال بزرگی است که نمی‌توانم در اینجا به آن پاسخ دهم.

دیدگاهتان را بنویسید