نقش بانک «سیلکون‌ولی» در استمرار قدرت نخبگان نژادپرست و استعمارگر آمریکا

نقش مهم بانک سیلکون‌ولی در تبدیل انرژی به ثروت و استمرار قدرت نخبگان سفیدپوست حاکم باید این بانک از سوی هر دو حزب آمریکا مورد حمایت قرار بگیرد. شکست این بانک، سرمایه‌گذاری خصوصی را به عنوان زیرساخت تهاجمی و ستون فقرات استعمارگرایی و سرکوب فرهنگ‌های بومی نشان می‌دهد. منابع مالی خصوصی با سرمایه‌گذاری در سوخت‌های فسیلی، تخریب محیط زیست را تسریع می‌کنند. ثروت سفید پوستان را با نهادینه سازی نژادپرستی در فرایند‌های روزمره حفظ می‌کنند. مردم را بدهکار نگه می‌دارند

 ورشکستگی بانک «سیلکون‌ولی» در آمریکا که به گفته رسانه‌های این کشور دومین ورشکستگی بزرگ بانکی در تاریخ این کشور است بحث‌ها و مجادلات تئوریک اقتصادی و سیاسی بسیاری را در محافل آکادمیک و رسانه‌ای آمریکا به دنبال داشته است. «تری فریدلاین»[۱] ،استاد دانشگاه میشیگان، اما از منظری دیگر به این موضوع نگاه می‌کند. وی در مقاله‌ای که وب سای آمریکایی «Truth out» آن را منتشر کرده است می‌گوید: ورشکستگی این بانک مثل پارگی یک خط لوله بود که جریان سرمایه را در آمریکا قطع کرد. اجماع نخبگان سیاسی هر دو حزب برای کمک به این بانک، آن هم از منابع دولتی نشان می‌دهد که این بانک جایگاه مهمی در استمرار قدرت نخبگان حاکم در آمریکا دارد. به گفته وی، زیرساخت‌های انرژی، ستون فقرات دولت استعمارگر و نژادپرست آمریکا را تشکیل می‌دهد و بانک‌هایی مثل سیلکون‌ولی که حامی مالی شرکت‌های فناوری هستند این انرژی را به ثروت تبدیل می‌کنند و موجب استمرار روند تهاجمی و استعماری کنونی می‌شوند.

سیلکون‌ولی ستون فقرات صنتعت فناوری استعمارگر آمریکا

بانک سیلیکون، ولی (SVB) در ۱۰ مارس ۲۰۲۳ (۱۹ اسفند ۱۴۰۱) پس از آن که دارندگان حساب که نگران ثبات بانک بودند، شروع به برداشت سریع پول خود کردند توسط رگولاتور‌ها تعطیل شد. سقوط «سیلکون‌ولی» دومین ورشکستگی بزرگ بانک در تاریخ است. این بانک که به عنوان «ستون فقرات» صنعت فناوری تحت سلطه مردان سفیدپوست توصیف می‌شود، به شرکت‌های فناوری و سرمایه‌گذاران خطرپذیر آن‌ها در مراحل اولیه توسعه و رشد کسب و کار‌های خود خدمت کرد. «سیلکون‌ولی» سرمایه‌گذاری‌های حوزه‌های فناوری پرریسک را تامین می‌کرد کرد که سایر بانک‌های خصوصی قادر یا مایل به انجام آن نبودند. فروپاشی سریع «سیلکون‌ولی»، موسسه‌ای با بیش از ۲۰۰ میلیارد دلار دارایی، باعث شد تا تنظیم کننده‌ها و کارشناسان درباره نگرانی‌های مربوط به «سرایت»[۲] صحبت کنند اصطلاحی که معمولاً در بانکداری برای توصیف این نگرانی استفاده می‌شود که ورشکستگی یک بانک می‌تواند سایر موسسات مالی را نیز در معرض زیان قرار دهد و به مشکلات گسترده تری در اقتصاد منجر شود. «واشنگتن پست»، «بلومبرگ نیوز» و «رویترز» همگی از تیتر‌هایی استفاده کردند که حاوی کلمه «سرایت» بود. اما من فکر می‌کنم به جای کلمه «سرایت» ایده «تهاجم»[۳]، ممکن است استعاره مفیدتری برای توصیف وضعیت کنونی باشد.

فروپاشی سریع «سیلکون‌ولی»، موسسه‌ای با بیش از ۲۰۰ میلیارد دلار دارایی، باعث شد تا تنظیم کننده‌ها و کارشناسان درباره نگرانی‌های مربوط به «سرایت» صحبت کنند اصطلاحی که معمولاً در بانکداری برای توصیف این نگرانی استفاده می‌شود که ورشکستگی یک بانک می‌تواند سایر موسسات مالی را نیز در معرض زیان قرار دهد و به مشکلات گسترده تری در اقتصاد منجر شود

زیرساخت‌های تهاجمی

«وینونا لادوک»[۴] ،نویسنده حوزه زیست بوم و فعال محیط زیست، و «دبورا کوئن»[۵] ،پژوهشگر جغرافیا، در مقاله سال ۲۰۲۰ خود در «فصلنامه آتلانتیک جنوبی»[۶] می‌نویسند: زیرساخت‌های انرژی ستون فقرات معاصر این کشور استعمارگر را تشکیل می‌دهند. خطوط لوله زیرساخت‌های تهاجمی هستند که نفت و گاز را از زمین استخراج می‌کنند و این منابع را انتقال می‌دهند و در نهایت به انرژی تبدیل می‌کنند که شرکت‌های فناوری و سرمایه‌گذاران خطرپذیر در میان دیگران از آن برای جمع‌آوری ثروت استفاده می‌کنند.

شکست سیلکون‌ولی شبیه به پارگی خط لوله است. هر خط لوله خاصی ممکن است کم و بیش مستعد نشت و پارگی باشد که اکوسیستم‌های اطراف را آلوده می‌کند. با این حال، تمام خطوط لوله بخشی از شبکه‌ای از زیرساخت‌های تهاجمی هستند که برای استخراج و خلع ید طراحی شده‌اند. این زیرساخت حاکمیت ملل بومی را نقض می‌کند، توافق‌نامه‌ها را زیر پا می‌گذارد، مردم بومی را از سرزمین‌های آبا و اجدادی خود بیرون می‌کشد، و به منظور جمع‌آوری ثروت به اکوسیستم زمین آسیب می‌رساند. در مقاله‌ای در سال ۲۰۱۸ که مقاومت بومیان در برابر زیرساخت‌های انرژی را مستند می‌کند، «آن اسپایس»[۷]، محقق حوزه زیست بوم توضیح می‌دهد که چگونه دولت‌ها خطوط لوله نفت و گاز را برای عملکرد سرمایه داری نژادپرستانه حیاتی می‌دانند. در نتیجه، دولت‌ها از این نام گذاری برای اعمال نیروی کامل و آخرالزمانی خود علیه هر چیزی که این خطوط لوله را مسدود می‌کند، استفاده می‌کنند. این مسئله شامل مقابله خشونت‌آمیز با فعالان محیط زیست و مدافعان زمین می‌شود که در استخراج و تبدیل منابع به انرژی اختلال ایجاد می‌کنند. هر خط لوله پاره شده باید به سرعت بازسازی شود تا انرژی و سرمایه در جریان باشد. سرایت به معنای آلودگی و گسترش بیماری است؛ اما تهاجم یا زیرساخت تهاجمی مالی خصوصی یک اشغال خشونت آمیز را تداعی می‌کند.

بیمه سپرده فدرال آمریکا (FDIC)، ضمانت دولت برای جایگزینی پول صاحبان حساب تا سقف ۲۵۰۰۰۰ دلار در صورت ورشکستگی بانک است. ۳۷ هزار و ۴۶۶ نفر در سیلکون‌ولی حساب داشتند که میانگین موجودی آن‌ها ۴.۲ میلیون دلار از آستانه شرکت بیمه سپرده فدرال فراتر بود. در حالی که چنین حمایتی برای حساب‌های بانکی افراد کم درآمد وجود ندارد و وقتی مردم عادی دچار مشکل می‌شوند خبری از حمایت‌های دولتی نیست

بازیابی و احیای دارایی خصوصی

بعد از ورشکتسکی بانک «سیلکون‌ولی» وزارت خزانه داری، رئیس هیئت مدیره سیستم فدرال رزرو، و شرکت بیمه سپرده فدرال آمریکا (FDIC) بیانیه مشترکی را منتشر کردند که در آن برنامه‌هایی را برای «حمایت کامل از همه سپرده گذاران» تشریح کردند. براساس این بیانیه، سپرده مشتریانی که به‌طور کامل تحت پوشش بیمه سپرده فدرال نیستند به آن‌ها بازگردانده خواهد شد. طبق گزارش‌ها: اکثر سپرده‌های مشتریان سیلکون‌ولی بدون بیمه بودند، ۱۵۲ میلیارد دلار از ۱۷۳ میلیارد دلار تا دسامبر ۲۰۲۲ سپرده‌های بیمه نشده بودند. بیمه سپرده فدرال آمریکا (FDIC)، ضمانت دولت برای جایگزینی پول صاحبان حساب تا سقف ۲۵۰۰۰۰ دلار در صورت ورشکستگی بانک است. ۳۷ هزار و ۴۶۶ نفر در سیلکون‌ولی حساب داشتند که میانگین موجودی آن‌ها ۴.۲ میلیون دلار از آستانه شرکت بیمه سپرده فدرال فراتر بود. در حالی که چنین حمایتی برای حساب‌های بانکی افراد کم درآمد وجود ندارد و وقتی مردم عادی دچار مشکل می‌شوند خبری از حمایت‌های دولتی نیست با این حال یک ائتلاف دو حزبی در واکنش به ورشکستگی بانک سیلکون‌ولی ظاهر شد، همانطور که اغلب در مورد مسائل مالی خصوصی اتفاق می‌افتد. در حال حاضر از پول‌های دولتی برای حفاظت از سپرده گذاران بانک‌ها استفاده می‌شود؛ همان شرکت‌های فناوری و سرمایه‌گذاران خطرپذیر که سودشان به جذب ریسک‌ها متکی است.

اشاره به سرایت و واکنش فدرال بعدی به شکست «سیلکون‌ولی» از نظر سیستمی مهم تلقی می‌شود. در واقع، این نگرانی وجود دارد که قوانین کهنه هستند، و سیاستگذاران برای عواقب بی‌شمار مدیریت بانک‌ها در عصر دیجیتال آماده نیستند. یکی از طنز‌های شکست «سیلکون‌ولی» این است که این بانک چندین سال پیش علیه مقرراتی لابی کرد که مزایای نظارتی که اکنون به دنبال ادعای آن هستند را تحمیل می‌کرد. سیلکون‌ولی و سپرده گذاران آن‌ها مسئول ایجاد شرایط اضطراری هستند که منجر به کمک مالی دولتی و بازسازی ثروت برای شرکت‌های فناوری و سرمایه‌گذاران خطرپذیر هستند که به محکوم کردن یا خودداری از امداد به دیگران مشهور هستند. برای مثال شرکت‌های فناوری که از بحران بدهی دانشجویان سواستفاده می‌کنند، از سود از دست رفته در صورت لغو این وام‌ها نیز می‌ترسند. سرمایه‌گذاران خطرپذیر در سال ۲۰۲۲ تنها ۱ درصد از منابع مالی خود را به زنان کارآفرین سیاه پوست دادند و سرمایه‌گذاری ناچیز آن‌ها در این حوزه در حال کاهش است. در هر صورت، شکست «سیلکون‌ولی» باید یادآور دیگری برای این نکته باشد که چگونه قدرت نخبگان می‌تواند منابع را برای اطمینان از انباشت بی وقفه ثروت به سمت زیرساخت‌های تهاجمی، هدایت کند و این کار اغلب با حمایت کامل دولت فدرال انجام می‌شود.

زمانی برای حرکت سیاسی

در حالی که «سیلکون‌ولی» ممکن است ستون فقرات صنعت فناوری بوده باشد، اما شکست این بانک، سرمایه‌گذاری خصوصی را به عنوان زیرساخت تهاجمی و ستون فقرات استعمارگرایی و سرکوب فرهنگ‌های بومی نشان می‌دهد. گسست‌ها و شکاف‌های دیگری نیز وجود دارد که این حقیقت را آشکار می‌کند. منابع مالی خصوصی با سرمایه‌گذاری در سوخت‌های فسیلی، تخریب محیط زیست را تسریع می‌کنند. ثروت سفید پوستان را با نهادینه سازی نژادپرستی در فرایند‌های روزمره حفظ می‌کنند. مردم را بدهکار نگه می‌دارند و به نظامی سازی خشونت آمیز پلیس کمک می‌کنند. انتقاد از سرمایه‌گذاری خصوصی به عنوان بخشی از استعمارگری به این معنی نیست که نگرانی‌های کارگران خط مقدم را که شغل خود را از دست می‌دهند، نادیده بگیریم. بسیاری از بانک‌های خصوصی در ماه‌های ابتدایی همه‌گیری کووید-۱۹ کارمندان کم‌درآمد خود را قربانی کردند تا کسب‌وکار خود را به طور معمول ادامه دهند. بانک‌ها کارمندان خط مقدم را در معرض خطر ابتلا به این ویروس قرار دادند و از آن‌ها خواستند تا مواد ضد عفونی کننده و تجهیزات حفاظتی خود را تامین کنند و زمان مرخصی آن‌ها را نیز محدود یا لغو کردند. زمانی که دولت فدرال به کسب و کار‌ها کمک اقتصادی کرد، مالکان و سهامداران بیشتر این پول را تصاحب کردند. کارگران تنها ۲۳ تا ۳۴ درصد از ۸۰۰ میلیارد دلار برنامه حمایتی دولت بایدن را دریافت کردند. هیچ دلیلی وجود ندارد که انتظار داشته باشیم کارگران خط مقدم کمکی معادل خسارات خود را همانطور که به سیلکون‌ولی یا سایر بانک‌های آسیب دیده ارائه شده است دریافت کنند.

پیامد‌ها و عواقب شکست سیلکون‌ولی زمانی برای افزایش آگاهی از تناقضات و یادگیری چگونگی حفظ ثروت توسط قدرت نخبگان است. اکنون زمان آن است که سؤال کنیم چرا شرکت‌های فناوری و سرمایه‌گذاران خطرپذیر کمک مالی دریافت می‌کنند در حالی که چنین کمک‌هایی برای مردم عادی که در معرض ضرر و زیان قرار می‌گیرند وجود ندارند. اکنون زمان آن است که بدانیم فعالان چگونه با حمایت از لغو وثیقه نقدی و بدهی‌های پزشکی، تاسیس بانک‌های دولتی که از سود سهامداران جلوگیری می‌کنند و ایجاد اقتصاد همبستگی، در حال مبارزه با این زیرساخت مالی تهاجمی هستند. شکست سیلکون‌ولی- پارگی خط لوله که جریان سرمایه را قطع می‌کند- راه‌های یادگیری و حرکت سیاسی را آشکار می‌کند.

دیدگاهتان را بنویسید