«نظم نوین جهانی» مفهومی است که در سالهای اخیر باها و بارها از زبان کارشناسان و رهبران جهان شده است. مفهومی که به معنای تغییر نظام سیاسی تک قطبی دنیا به نظام چند قطبی است؛ نظمی که در هر حال آمریکا را از هژمونی برتر دنیا به یک بازیگر فعال تنزل میدهد.
با گذشت زمان و بروز رخدادهای جدید جهانی، این مفهوم بهتر و بیشتر در نظر جهانیان جلوه کرد بطوریکه علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران نیز در اولین واکنش خود نسبت به لزوم افزایش تاب آوری ایران در برابر نظم نووین جهانی هشدار داد.
شاید این اولین اذعان رسمی یکی از مقامات بلندپایه جمهوری اسلامی ایران باشد که صریحا بر این موضوع اشاره کرده است. ما نیز در گزارشهای پیشین خود سعی بر تبیین مفهوم نظم نوین جهانی داشتیم. اما در روزهای اخیر با توجه به واکنش و هشدار دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران بر لزوم افزایش «تاب آوری»، سئوالات زیادی در اذهان عمومی شکل گرفته است.
با نظم نوین جهانی قرار بر تغییر معادلات جهانی به نفع قدرتهای نوظهوری همچون ایران بود اما امروزه مقامات رسمی ایران از تهدیداتی سخن میگویند که ممکن است در تغییر نظم جهانی ایران و دیگر کشورها را تحت تاثیر خود قرار دهد؛ فلذا به افزایش تاب آوری ایران در این روند جهانی تاکید دارند.
در این گزارش خبرنگار 598 در مصاحبه با مهدی خورسند کارشناس و پژوهشگر سیاست خارجه، در این باره به گقتگو نشست که متن کامل آن به شرح زیر است:
جناب شمخانی در اظهارات اخیر خود بیان کردند که جمهوری اسلامی ایران بایستی تابآوری خود را در جریان معادلات جدید دنیا و نظم نوین جهانی افزایش بدهد. در مصاحبههایی که پیش از این با حضرت عالی داشتیم و کارشناسان دیگری که در این زمینه اظهار نظر کردند تقریبا کسی به این موضوع اشاره نکرده بود و بیشتر بیان شد که جمهوری اسلامی ایران در نظم نوین جهانی شاهد منفعتهایی خواهد بود.
حال مطرح شدن موضوع «تاب آوری» یک سری گرههای ذهنی در اذهان عمومی ایجاد کرده که در این مصاحبه میخواستیم از حضرتعالی جویا شویم که این تابآوری در واقع چه هست و برای جمهوری اسلامی ایران چگونه خواهد بود؟
تاکید ما در مصاحبه های گذشته بر این بود که دوران گزار نظم بینالمللی دارای ویژگیهایی است که ساختاری دارد. این ساختار دارای مولفهها و مشخصههایی است که یکی از بزرگ ترین مولفههای آن «نبرد نهایی» یا «جنگ بزرگ» است.
در بسیاری از کتب، اسناد مکتوب، دیجیتالی، شفاهی یا مصاحبهها ، کارشناسان و تحلیلگران مختلفی دوران گزار از نظم بینالمللی را طوری ترسیم کردهاند که در نهایت به دو گزاره خواهد رسید؛ «جنگ بزرگ» یا «صلح بزرگ».
تا به حال حاضر هرآنچه را که یادآور گزار از نظم بینالمللی است را بررسی میکنیم به گزاره «صلح بزرگ» ختم نشده است. اما در مقابل تمامی دورانهای گزار از نظم بینالمللی گذشته همواره با درد و خونریزی همراه بوده بطوریکه حتی به آنهایی نیز که مدعی دوران گزار مسالمت آمیز نظم توسعه از اروپا به آمریکا هستند باید تجربه جنگهای جهانی اول و دوم را پیش روی آنها گذاشت.
اما یکی از مشخصههای اصلی دوران گزار نظم بینالمللی در دل تعریف دوران گزار نظم بینالمللی نهفته است یعنی از نظم موجود به بینظمی رسیدن سپس از بینظمی عبور کردن و به نظم جدید رسیدن.
روند گزار از یک نظم موجود و رسیدن به بینظمی همراه با تکانههایی است یعنی قدرتهای موجود در مقابل تکانه های خارجی که بخواهند تعادل و نظم موجود را برهم بزنند مقاومت میکنند و دست به هر کاری میزنند تا عوامل اختلالگر نظم موجود، تضعیف شوند یا اینکه از بین بروند؛ در غیر اینصورت نهایتا سعی میکنند تا با توافق و دادن امتیاز به اهداف خود دست پیدا کند.
اما هدف قدرتهای موجود چیزی نیست جز حفظ جایگاه خود به عنوان هژمون و حفظ آن نظمی که آن را به عنوان هژمون مطرح میکند.
حال نتنها ما بلکه کل دنیا در شرایط دوران گزار از نظم بینالمللی قرار دارد و مشاهده میکنید که مولفهها و گزارههای نظام بینالملل در حال رخ دادن است.
حال آمریکا به عنوان هژمونی برتر و کسی که بر اساس نظم قبلی دنیا توانسته به هژمونی برسد وقتی بازیگران و مولفههایی را در نظام بین الملل میبیند که علیه نظم بین المللی موجود و جایگاهش اقداماتی را (هماهنگ یا غیرهماهنگ) انجام می دهند، در مقابلشان خواهد ایستاد.
آمریکا سالها سعی کردکه چین و روسیه را مدیریت کند لذا به چین فرصت حضور در سازمان تجارت جهانی را داد و روسیه نیز فرصت حضور در G8 را کسب کرد. از طرفی آمریکا صندلی سازمان ملل را از تایوان گرفت و به چین داد اما هیچ کدام از این امتیازات نتوانست جلوی بازیگران منتقد را بگیرد و از اقدامات هماهنگ ضدآمریکایی آنها جلوگیری کند.
جمهوری اسلامی ایران نیز همواره به عنوان یک بازیگر منتقد نظام سرمایه داری آمریکا شناخته شده خود را به عنوان منتقد این هژمونی تعریف میکند.
ایران علیرغم اینکه در مذاکرات مختلف سعی کرده پشت میز مذاکره با غربیها قرار بگیرد اما در حوزه هژمونی و در حوزه های نظم بینالمللی همواره منتقد عملکرد آمریکا بوده است. هر چه هم که جلوتر برویم آمریکا برای حفظ نظم موجود و هژمونی برتر خود، دست و پای بیشتری خواهد زد و فشارها را بر منتقدین خود بیشتر خواهد کرد.
سخنان آقای شمخانی دقیقاً دایر بر همین قضیه بوده است که ما داریم تکانههای جدی را به نظم موجود وارد میکنیم و این نظم در حال فروپاشی و رسیدن به نقطه بینظمی و شکلگیری یک نظام جدید از زیر آوارهای این بینظمی است. در این راه نتنها ایران بلکه چین، روسیه، برزیل و هند نیز تکانه وارد میکنند.
البته از طرفی این کشورها به نوعی اعضای بریکس هم محسوب میشوند. در واقع اعضای بریکس بزرگترین اقتصادهای نوظهور دنیا بوده و بدنبال سهم بیشتری در نظام بینالمللاند که آمریکا تاکنون این سهم را به آنها نداده است.
از طرفی هر چقدر هم که آمریکا امتیاز به این کشورها بدهد قبول نمیکنند و معتقدند که باید سهم بیشتری در نظام بینالملل داشته باشند. به عنوان مثال هند و برزیل بدنبال حق وتو شورای امنیت سازمان بین الملل هستند.
از آنجاکه آمریکا سهم و امتیاز بیشتری به این کشورها نمیدهد، فشارها از سوی این کشورها به آمریکا افزایش مییابد و در مقابل اقدامات تقابلی آمریکایی ها نیز آغاز میشود.
معمولاً تاریکترین نقطه شب دقایقی قبل از طلوع آفتاب است. فلذا آمریکاییها در این روزها فشارهای خود بر این کشورها را بیشتر میکند تا دنیا به محلی برای بینظمی تبدیل بشود. به زبانی دیگر آمریکا در حال تحت الشعاع قرار دادن منافع این کشورها در داخل و خارج از سرزمینشان است. به عنوان مثال این مطلب در روزهای آینده منتشر خواهد شد ولی شما انتخابات ترکیه را ببینید، فارغ از اینکه چه نتیجهای حاصل میشود، آمریکا عملا با دخالت مستقیم در انتخابات ترکیه مقابل اردوغان میایستد و سعی می کند از قلیچدار اوغلو حمایت کند و در این راستا اقدامات سیاسی، اقتصادی و همچنین اقدامات عملیاتی و میدانی نیز انجام میدهد.
همچنین دست آمریکا به راحتی در تحولات پاکستان نیز دیده میشود. فکر میکنید این اتفاقات چگونه در حال رخ دادن است؟ چرا آمریکا از اوکراین در برابر روسیه حمایت میکند؟
بنده معتقدم که تذکرات آقای شمخانی دایر بر همین قضیه است که ما باید مراقب تکانههای خارجی باشیم. در اغتشاشات اخیر ایران دستهای پیدا و پنهانی وجود داشت. نقش سرویسهای امنیتی به خصوص سرویس های امنیتی آمریکایی و اروپایی در کشورمان که در حمایت و خط دادن به اغتشاشات غیر قابل انکار است.
فشارهای این چنینی که در حال وارد آمدن به کشورمان است قاعدتاً آسیبهای اجتماعی و ضربات زیادی بر اعتماد عمومی ایجاد می کند و طبیعتا تابآوری اجتماعی را مورد امتحان قرار میدهد.
حرف آقای شمخانی دایر بر این است که ما باید تاب آوری خود را در حوزههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و… بالا ببریم. دولتمردان باید خود را برای تکانه های بیشتری در محوزههایی همچون معیشا آماده کنند.
آقای شمخانی در سخنان اخیر خود گفتند و ما هم بارها این مسئله را تذکر دادهایم که آمریکاییها در دوران گزار نظم بین المللی بر بازیگران منتقد خود فشار وارد خواهند کرد.
جنس این تکانهها چگونه استو چه حوزههایی را تحت الشعاع خود قرار میدهد؟
ما با یک جنگ هیبریدی و ترکیبی رو به رو هستیم. فشارهای اقتصادی بر علیه جمهوری اسلامی ایران در سالهای اخیر بسیار وحشتناک بود و به نظر بنده دشمن از فشار اقتصادی هم عبور کرده و به سمت ضربه رفته است.
ببینید دشمن در جنگ تحمیلی حمله نظامی کشور کرد اما نتوانست موفق شود. پس از آن شبیخون فرهنگی انجام دادند و بازهم نتوانستند موفق شوند. به سمت جنگ اقتصادی رفتند و دوباره شکست خوردند. حال امروزه ارکان اجتماعی ما را هدف قرار گرفتهاند.
درست است که حجاب برای ما یک ستون و شاید هم یک فرهنگ باشد اما دقت کنید اتفاقاتی که در حال رخ دادن در کشور ماست به نظر بنده حمله به مسائل دینی نیست بلکه حمله به ارکان اجتماعی جامعه و خانواده به عنوان بزرگترین رکن آن است. دشمن درحال قرار دادن جوانان ما در مقابل پدران و مادران با تفکرات سنتی و از هم پاشاندن خانوادههاست.
اولین و بزرگترین اجتماع ما، خانواده است. افتخار ما در ایران عزیز، خانواده دوستی است.
دشمن امروزه از جنگ های نظامی، فرهنگی و اقتصادی گذر کرده و در عین حفظ همه آنها به سراغ جنگ اجتماعی رفته است و بنیانهای اجتماعی ایران اسلامی را مورد حمله قرار داده است. این جنگ، جنگ ترکیبی است و امروزه کشور شاهد یک جنگ هیبریدی و ترکیبی بزرگ است.
در این شرایط باید بتوانیم تابآوری اجتماعی خود را بالا ببریم که این امر منوط بر شناختن اصول جنگ هیبریدی است. باید مولفهها و عناصر جنگ ترکیبی را بشناسیم و برای آنها برنامه داشته باشیم تا بتوانیم جلوی آسیبهای اجتماعی ناشی از آنها را بگیریم.
اگر از آسیب های ناشی از جنگ ترکیبی جلوگیری شد حملات دشمن بر علیه کانونهای اصلی اجتماعی کوچک ما ایرانیها یعنی خانواده خنثی میشود. اما متاسفانه در ماههای گذشته گسستهای بسیار زیادی را شاهد بودیم که خیلی از خانوادهها نتوانستند پاسخ قانعکنندهای برای برخی از شبهاتی که دشمن در ذهن نوجوان و جوانان ما ایجاد کرده بود داشته باشند.
متاسفانه جامعه شناسان ما، ارکان حاکمیتی و حکومتی ما که باید پاسخگوی تامین خوراک برای این فکرها باشند، نتوانستند خوراک لازم را فراهم کنند. به عقیده من جامعه در سال گذشته از طرف مقابل با یک شوک رو به رو شد که در عین حال خوراک لازم برای دفاع را نداشت و شاید این ضربه را نیز پذیرفت.
باید دقت کنیم که از امروز به بعد با مولفههای جنگ اجتماعی روبرو خواهیم بود و بزرگترین حمله آنها شاید در نظر رنگ و بوی فرهنگی داشته باشد اما هدفی اصلی آنها رفتن به سراغ خانوادههاست.
رواج بیعفتی و بیحجابی در جامعه میتواند زمینه گسست خانوادهها را ایجاد کند که در ادامه میتواند موجب گسست اجتماعی نیز شود. تابآوری اجتماعی مشخصههایی دارد که به نظر من اگر خانواده ها بنیان قوی داشته باشند توان تاب آوری اجتماعی نیز بالاتر خواهد رفت.
به ظن شما این تاب آوری اجتماعی شروع شده است؟
ما تاکنون چند نوع جنگ را پشت سر گذاشتیم که از سال گذشته ترکیبی از این جنگها به علاوه جنگ اجتماعی شده است. امروز مولفههای جنگ اجتماعی را شاهد هستیم؛ دشمنانمان علنا میگویند که «آمدهایم تا عنصر غیرت را از ایرانیان بگیریم».
وقتی غیرت و حمیت از خانوادهها گرفته شود دیگر چه چیزی برای جامعه ایران باقی میماند؟
شما پیشبینی میکنید روند ضربات این تکانهها تا چه روزی ادامه خواهد داشت؟
ما از دشمنی آمریکا یاد کردیم و عرض کردیم که دست و پاهای آخرش(تکانهها) را میزند اما ممکن است که این تکانهها زمان بر باشد. فلذا منظور از دست و پاهای آخر این نیست که تا فردا خبر فروپاشی آمریکا اعلام شود. اما به نظر بنده تا پایان دهه 2030 تکانهها و دست و پا زدنهای آمریکا ادامه خواهد داشت.
در اینجا این را هم باید به عنوان کارشناس عرض کنم که تا پایان سال ۲۰۳۰ با چند سناریو روبرو خواهیم بود.
اگرچه آمریکا تاکنون روند افولی جدی را طی کرده باشد اما ادامه این روند بستگی به منتقدین نسل فعلی و تاب آوری آنها در برابر آمریکا و نظم فعلی جهانی دارد.
فلذا سخنان آقای شمخانی درباره تاب آوری برای گذار و عبور از جنگ ترکیبی ها است. در شرایط فعلی واقعا به تابآوری اجتماعی نیاز داریم اما دولت مردان ما هم باید بدانند که بالاخره مردم نیز به یک سری اقدامات حمایتی جدی اعم از اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی نیاز دارند.
فلذا تا پایان سال 2030 با 2 سناریو روبرو هستیم؛ یا آمریکا در برابر فشار منتقدین شکست میخورد و هژمونی آن در نظم بین المللی از بین میرود و یا اینکه آمریکا ققنوسوار از زیر فشارهای منتقدین جان سالم به در برده و همچنان به عنوان تک هژمون به مسیر سیاسی خود در نظم بین الملل ادامه خواهد داد.