«چارلز سوم» پادشاه بریتانیا که برنامه اولین سفر خارجی خود را به دلیل شرایط بحرانی داخل فرانسه از پاریس به برلین تغییر داده بود، روز جمعه نهم فروردین در دروازه براندنبورگ مورد استقبال «فرانک والتر اشتاینمایر» رئیس جمهور آلمان قرار گرفت.
گرچه رسانههای وابسته به خاندان سلطنتی همچون بیبیسی مطابق ماموریت، این سفر را رویدادی بزرگ و تاریخی عنوان نموده و کوشیدند آن را نشانه اقتدار و جایگاه جهانی چارلز سوم نشان دهند اما نگاهی بر تحولات انگلیس حقایقی دیگر ورای این نمایش رسانهای را آشکار میسازد.
کاخ باکینگهام اوایل ماه جاری در بیانیهای، برنامه بازدید چارلز از آلمان را اعلام کرده و گفته بود: «این فرصتی برای همکاری کشورهای ما در مقابله با تغییرات آبوهوایی، پاسخ به درگیری در اوکراین، تصاحب فرصتهای تجاری و سرمایهگذاری و تبادلات هنری و فرهنگی است.»
استقبال اشتاین مایر از چارلز سوم در دروازه براندنبورگ برلین
این سفر در حالی رقم خورده که آمارها و نظرسنجیها در انگلیس از تمایل شدید بخش قابل توجهی از مردم به ویژه نسل جوان این کشور به پایان یافتن نظام پادشاهی و تشکیل جمهوری با رای واقعی مردم حکایت دارد.
آمارها نشان میدهد که 70 درصد مردم این کشور رضایتی از خاندان سلطنتی و حاکمیت آن ندارند، چنانچه در مراسم مرگ ملکه بسیاری با در دست داشتن برگههای سفید که نشانگر مخالفت با پادشاهی است حضور یافتند و در سفرهای داخلیِ چارلز با تخم مرغ از او استقبال کردند.
در این میان؛ افشای رسواییهای خاندان سلطنتی از فساد اخلاقی چارلز گرفته که امثال بیبیسی با داستانسراییهای تخیلی بهدنبال توجیه آن بودهاند تا فساد مالی و ارتشاء چارلز از تروریستهایی چون القاعده و افشای رفتارهای نژادپرستانه هری فرزند چارلز با قتل عام 25 افغانستانی، در کارنامه ننگین این خانواده مشاهده میشود.
البته ضدیت با خاندان سلطنتی فقط شامل مردم انگلیس نمیشود، چنانچه بسیاری از اقمار چهاردهگانه انگلیس نظیر ایرلند، ولز، اسکاتلند، نیوزلند، استرالیا و… خواستار تحقق جمهوری و جدایی از سلطه باکینگهام هستند.
وضعیت بحرانی خاندان سلطنتی و هزینههای سنگین تحمیل شده بر مردم انگلیس در کنار جنایات بینالمللی مانند نسلکشی 150 هزار کودک بومی کانادایی طی یکصد سال تا 1996 یعنی در دوران ولیعهدی چارلز، موجب شده تا او برای تاجگذاری با بحرانهای بسیاری همراه باشد.
با توجه به داستانسراییهای رسانهای برای کاهش اعتراضات مردمی به پادشاهی چارلز، سفر او به آلمان و بعدا فرانسه را نیز میتوان بخشی از این طراحی تبلیغاتی برای گدایی مشروعیت در آستانه تاجگذاری رسمی چارلز و سرکوب جمهوریخواهی در انگلیس دانست که با واژگانی چون «بازدید تاریخی، استقبال بینظیر، نگاهی جهانی به سفر دورهای چارلز و…» صورت میگیرد.
البته وضعیت شدید بحران اقتصادی که اعتصاب و اعتراضهای مردمی گستردهای را به همراه داشته و عموما هزینههای خاندان سلطنتی و سیاستهای نادرست آنها را زمینهساز این بحران اقتصادی میدانند، تاکنون مانع از تحقق این فریبکاری شده است.
از سوی دیگر؛ گرچه رسانههای حاکمیتی در انگلیس همواره (با ربط و بیربط) میکوشند این جمله را در مطالب خود تاکید کنند که سلطنت در امور اجرا دخالت نمیکند، اما سفر چارلز و اتفاقات آن نشان داد که این ادعا حقیقت ندارد.