انفجار خطوط لوله گاز در کف دریای بالتیک بود که به شکست خیره کننده امریکا در خاورمیانه منجر شد. ایالات متحده با وجود ریشه ها و پیوندهای عمیق و طولانی مدت با اسرائیل و حضورش در سوریه و عراق و مانورهای ترکیه، به سادگی در حال بیرون رانده شدن از منطقه است.
از سرگیری روابط دیپلماتیک میان عربستان سعودی و ایران که با میانجیگری چین انجام شد، برای امریکا در منطقه “نشانه فاجعه” بود. این خبر تکان دهنده مبنی بر اینکه چین موفق شده دو دشمن سرسخت – ایران شیعه و عربستان سعودی سنی – را برای ازسرگیری روابط دیپلماتیک در توافقی که در پکن انجام شد، متقاعد کند، شکستی خیره کننده برای امریکاست.
عربستان سعودی دیگر دوست و شریک امریکا نیست و این توازن قوا را در کل خاورمیانه بر هم می زند، زیرا ایران، چین و روسیه در حال افزایش نفوذ خود در آنجا هستند که برای واشنگتن کابوس است.
آشتی سعودی ها و ایرانی ها در پکن اتفاق افتاد، زیرا چین و روسیه در ایجاد نظم نوین جهانی به شرکای قوی نیاز دارند و نقش جهان اسلام در این زمینه مهم است. جهان اسلام در جهان چند قطبی آینده، ستون مهم توازن و موازنه قدرت در صحنه جهانی است.
پس از موفقیت چین با سعودی ها و ایرانی ها، می توان گفت که یک سیاست جهانی جدید در حال ظهور است؛ تقویت رهبری جهانی از طریق رهبری در پروژه های منطقه ای. دانش فنی در این زمینه توسط چین مورد توجه قرار گرفته است. هر کجا که می روید، در آنجا چین پیشرو است؛ این یک تصویر احتمالی ژئوپلیتیک آینده است. همانطور که اکنون در اقتصاد وجود دارد.
سیاست جدید قبلا در خاورمیانه آزمایش شده است. ممکن است دوباره در اروپا تکرار شود. به طور خاص، در اوکراین. بنابراین، ایالات متحده امریکا از شی جین پینگ، رئیس جمهوری چین پس از دیدار با ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه در مسکو، خواست تا با ولادیمیر زلنسکی نیز دیدار کند؛ چرا که خوب می داند در حال حاضر پکن به بازیگری مهم در عرصه جهانی تبدیل شده است.