هیچ کس به ما نمی‌گوید جنگ با ایران برای اسرائیل چقدر هزینه دارد

هاارتص در گزارشی نوشته است: «بنی گانتز» وزیر دفاع به نیرو‌های دفاعی اسرائیل دستور داده تا برای گزینه‌ای نظامی علیه ایران آماده شوند. ارتش اسرائیل ۵ میلیارد دلار اضافی برای تجهیز و آموزش روزانه نیرو‌ها دریافت کرده است. اسرائیل در مورد همکاری نظامی با دولت بایدن گفتگو کرده است. تنها چیزی که برای مقدمه چینی باقی مانده مشکل آماده کردن مردم اسرائیل برای انتقام جویی اجتناب ناپذیر ایران است.

به گزارش فرارو،هاارتص می افزاید: ما نه تنها آماده نیستیم بلکه حتی درک خوبی از آن جه باید برای آن آماده شویم نیز نداریم. تنها آماری که باید با آن کار کنیم آماری است که «ایهود باراک» نخست وزیر سابق اسرائیل یک دهه پیش علنی کرد یعنی تعداد کشته شدگان کم‌تر از ۵۰۰ نفر خواهند بود و کارشناسانی که برای ارتش اسرائیل کار می‌کنند این رقم را حدودا بی‌اهمیت می‌دانند. آنان به ما گفتند که حدود کشته‌ها رقمی براساس تعداد موشک‌هایی بوده که ایران در آن زمان در اختیار داشت و براساس محاسبه توانایی پرتاب آن و زمان هشداری بود که ارتش اسرائیل قادر به ارسال آن به غیر نظامیان خواهد داد و هم چنین با محاسبه‌ عدم دقت موشک‌ها بوده است.

در این میان، تعداد موشک‌هایی که ایران می‌تواند مستقر کند قطعا افزایش یافته است، اما چقدر؟ آیا ظرفیت هدف گیری و تخریب آن افزایش یافته است؟ آیا این تلفات ناگوار عمدتا در مناطق دورافتاده اسرائیل خواهد بود؟ یا در شهر‌های بزرگ؟ آیا اعداد ممکن است نیاز به اصلاح داشته باشند؟

در حقیقت این پرسش‌ها بی‌ربط و توخالی هستند. از آنجا که حتی در مورد حزب الله که امیدواریم اطلاعاتی که در اختیار داریم دقیق باشند تعداد موشک‌هایی که در اختیار دارد بین ۱۲۰ هزار تا ۱۵۰ هزار تخمین زده می‌شود. این رقمی است که اسرائیل برای مقابله با آن آماده نیست.

کشوری که در آستانه ورود به یک جنگ است انتظار دارد شهروندان‌اش وحشت کنند و وضعیت پناهگاه‌های خود را به دقت بررسی کرده ماسک‌های ضد گاز بزنند قفسه‌های سوپر مارکت‌ها را خالی کنند و بلیت هواپیما به هر جای دیگری در جهان حتی نقاطی که شیوع کرونا در آن بالاست را بخرند.

انتظار می‌رود دولت چنین کشوری مانور‌های دفاع غیر نظامی سراسری را برگزار کند و تخلیه غیر نظامیان را تمرین کند. بیمارستان‌ها برای مقابله با تلفات گسترده آماده شوند و از مدارس خواسته شود که دانش آموزان خود را به سوی پناهگاه‌ها برده و با شیوه‌ای سریع و منظم این کار را تمرین کند و برنامه‌های تلویزیونی خدمات عمومی توضیح دهند که کجا جمع شویم، چه کاری انجام دهیم و چه وضعیتی را پوشش دهیم.

به اندازه کافی عجیب است که اکنون هیچ یک از این اتفاقات در اسرائیل رخ نمی‌دهند. این وضعیت یا بدان خاطر است که دولت اسرائیل واقعا قصد ندارد تهدید خود را علیه ایران عملی کند و یا آن که فکر نمی‌کند دفاع از کشور در برابر تهدید وجودی ایران شامل محافظت از شهروندان‌اش نیز می‌شود و جان اسرائیلی‌ها برایش اهمیتی ندارد. اسرائیل‌های معمولی به عنوان خسارت جانبی در نظر گرفته می‌شوند، چون حتی اگر شامل ۳۰۰ یا ۵۰۰ یا حتی ۵ هزار کشته باشند بالاخره وطن مهم‌تر از شهروندان‌اش است!

اگر تصمیم بگیریم تخمین مرگ و میر را نادیده بگیریم، زیرا هیچ عددی وجود ندارد که بتوانیم واقعا به آن اعتماد کنیم پرسش بعدی آن است که جنگ تا چه زمانی ممکن است ادامه یابد. در خوش بینانه‌ترین سناریو اسرائیل چند اسکادران جنگنده را به ایران اعزام می‌کند تا تعداد انگشت شماری از تاسیسات هسته‌ای ایران را بمباران کنند و در حمله تلافی جویانه، ایران میزانی از تلفات را تحمیل می‌کند و این پایان کار نبرد چند روزه است.

با این وجود، اگر ایران تصمیم بگیرد به شلیک موشک به سمت ما ادامه دهد و زرادخانه موشکی حزب الله را وارد درگیری کند و یا کشتیرانی خلیج فارس را فلج کند حتی پس از آن که جنگنده‌های اسرائیل سالم به خانه بازگشتند جه رخ خواهد داد؟ آیا اقتصاد اسرائیل می‌تواند آسیب ناشی از این ضربه را تحمل کند؟ آیا امریکا پس از سرپیچی اسرائیل در کنار آن کشور خواهد ایستاد؟

ما می‌دانیم که اسرائیل قادر به راه اندازی جنگ‌های طولانی نیست حتی اگر از حمایت بین المللی برخوردار باشد. جنگ فرسایشی علیه ایران حتی اگر خسارات جانی غیر قابل تحملی را به همراه نداشته باشد مستلزم مبالغ هنگفتی است که به کیفیت زندگی آسیب زیادی وارد می‌سازد و نیاز به افزایش اضطراری مالیاتی و تخصیص بودجه بیش‌تر دارد. به شهروندان اسرائیل هیچ چشم اندازی از خسارات احتمالی و آن چه باید در چنین سناریویی انتظار آن را داشته باشند ارائه نشده است. تنها از آنان خواسته می‌شود باور کنند که تهدید ایران واقعی است و روی آمادگی دولت برای هر سناریویی حساب کنند همان گونه که در مورد همه گیری ویروس کرونا نیز چنین بود.