سرانجام پس از ۱۶ سال شاهد بودیم که چهارشنبه هفته گذشته اولاف شولتس از حزب سوسیال دموکرات با ادای سوگند در بوندس تاگ (مجلس فدرال آلمان) کار خود را به عنوان صدراعظم دولت ائتلافی جدید آلمان متشکل از سه حزب سوسیال دموکرات ها، سبزها و دموکراتهای آزاد آغاز کرد. نکته حائز اهمیت در خصوص دولت ائتلافی جدید این کشور به تغییرات معنادار در حوزه سیاست خارجی باز می گردد. در این رابطه طبق سند ۱۷۷ صفحهای ائتلاف موسوم به «چراغ راهنمایی» باید شاهد تغییر رفتار برلین به ویژه در قبال تهران باشیم. در این بین برخی از تحلیل ها حکایت از آن دارد که این تغییر سیاست خارجی دولت جدید آلمان می تواند به سیاست های ایران هراسانه یا ضد ایرانی دامن بزند. پیرو این نکته سوالی که مطرح است این خواهد بود که سیاست ضدایرانی دولت جدید برلین، «راهبردی» یا «تاکتیکی»؟ در سایه این نگاه، روابط دو کشور چه سمت و سویی پیدا خواهد کرد؟ آیا این نگاه جدید بر مذاکرت برجامی هم اثر گذار خواهد بود؟ پاسخ به این سوالات و پرسش هایی از این دست، محور گفتوگوی دیپلماسی ایرانی با علی ماجدی، سفیر سابق جمهوری اسلامی ایران در برزیل، ژاپن و آلمان و تحلیلگر ارشد مسائل بین الملل و تحولات اروپا است که در ادامه می خوایند:
چهارشنبه هفته گذشته ۸ دسامبر/ ۱۷ آذر ماه اولاف شولتس، نامزد حزب سوسیال دموکرات با ادای سوگند در مجلس فدرال آلمان رسما کار خود را به عنوان نهمین صدراعظم جدید این کشور آغاز کرد. در این بین نکته حائز اهمیت به سیاست خارجی دولت جدید آلمان به خصوص در قبال جمهوری اسلامی ایران باز میگردد که به نظر میرسد با توجه به مجموعه اظهارنظرها و مواضع اعضای این دولت از اولاف شولتش به عنوان صدراعظم گرفته تا آنالنا بائربائوک از حزب سبز در قامت وزیر امور خارجه جدید دولت ائتلافی آلمان، نوعی نگاه ایران هراسانه و شاید ضد ایرانی مستتر است. به باور شما دلیل یا دلایل نگاه ضدایرانی دولت ائتلافی جدید آلمان چیست. خاصه آنکه بر خلاف تصور، این گزاره برایم مطرح بود که اگر چه پست صدراعظمی آلمان همواره بین دو جریان «متحد مسیحی» و «سوسیال دموکرات» دست به دست شده، اما با روی کار آمدن احزاب چپ و به دست گرفتن قدرت توسط سوسیال دموکرات ها، آلمان به سمت استقلال رویه بیشتر در قبال سیاست های ایالات متحده و به تبعش تمایل برای برقراری روابط با ایران پیش خواهد رفت. حال با روی کار آمدن دولت ائتلافی متشکل از سوسیال دموکرات ها، سبزها و دموکراتهای آزاد، عملا عکس آن را شاهدیم. آیا نگاه چپ در آلمان با محوریت سوسیال دموکرات ها دچار پوست اندازی سیاسی و بازخوانی دیپلماتیک شده اند؟ آیا اولاف شولتس بر خلاف دیگر اسلاف هم حزبی خود (سوسیال دموکرات ها) از ویلی برانت گرفته تا هلموت اشمیت و گرهارد شرودر رفتار می کند؟
ابتدا به ساکن باید عنوان داشت که بعد از جنگ جهانی دوم به جز یک دوره همواره در آلمان شاهد روی کارآمدن دولت های ائتلافی بوده ایم. یعنی بر اساس سنت تاریخی – سیاسی در آلمان همواره احزاب با ائتلاف، رایزنی و گفت وگو توانسته اند یک دولت تشکیل دهند. بنابراین همواره دولت و سیستم در آلمان یک ساختار ائتلافی و چند حزبی است. در ضمن پیرو آنچه که در پرسشتان اشاره داشتید، سوسیال دموکرات ها همواره سعی کرده اند استقلال رویه بیشتری در برابر سیاست ایالات متحده آمریکا به خصوص در حوزه فرا آتلانتیکی با محوریت اقدامات نظامی داشته باشند. در همین رابطه اگر به سابقه تاریخی آلمان، حداقل در سه دهه گذشته نگاه کنیم بهترین دولت به گرهارد شرودر صدراعظم پیشین آلمان از حزب سوسیال دموکرات باز می گردد. در آن زمان بود که حمله ایالات متحده به عراق صورت گرفت. برای انجام آن حمله، کاخ سفید به دنبال ائتلاف سازی با دیگر کشورها به خصوص همپیمانان خود برای توجیه تجاوز به عراق بود. چون واشنگتن همواره سعی داشته و دارد برای اقدامات، تصمیمات و واکنش هایش به خصوص در حوزه نظامی، متحدینی را برای خود تعریف کند تا عملاً هزینه های سیاسی، دیپلماتیک، نظامی، لجستیکی، انسانی و … این قبیل اقدامات و حملات با تقسیم بین کشورهای هم پیمان کاهش پیدا کند. اما در همان زمان علیرغم آنکه دولت وقت ایالات متحده از برلین خواسته بود که به این ائتلاف برای حمله به عراق بپیوندد، عملا با مخالفت شرودر مواجه شد. اگر تنها همین یک مخالفت گرهارد شرودر به عنوان صدراعظم پیشین آلمان از حزب سوسیال دموکرات را با کل کارنامه ۱۶ ساله آنگلا مرکل، البته به جز ۴ سال دولت دونالد ترامپ مقایسه کنیم به نظر می رسد زمانی که دموکرات مسیحی ها در آلمان قدرت را به دست می گیرند همراهی بیشتر و انعطاف پررنگتری در قبال سیاستهای آمریکا از خود نشان می دهند. به عبارت روشن تر همواره دموکرات مسیحی ها همسویی بیشتری با ایالات متحده از خود نشان دادهاند تا سوسیال دموکرات ها.
اما بعد از توافق ۲۴ نوامبر سه حزب پیروز در انتخابات آلمان بر سر تشکیل دولت ائتلافی (سوسیال دموکرات ها، سبزها و دموکراتهای آزاد) و امضای سند ۱۷۷ صفحهای توافق مذکور که سه شنبه هفته گذشته و یک روز قبل از آغاز به کار رسمی اولاف شولتس به عنوان صدراعظم جدید صورت پذیرفت، حکایت از نگاه دیگری در سوسیال دموکرات ها دارد. به هر حال بخش قابل توجهی از سند ۱۷۷ صفحهای به سیاست خارجی اختصاص دارد که اتفاقا چند سطر آن مستقیما به ایران پرداخته است. در سند مذکور دولت جدید آلمان خواستار احیای برجام بدون اشاره به نقش دولت دونالد ترامپ در خروج از توافق هستهای و سیاست فشار حداکثری این دولت و تداوم آن در دولت بایدن است. نکته مهمتر به نقش ایران در تنش های منطقه خاورمیانه باز می گردد. کل بخش خاورمیانه سند ۱۷۷ صفحهای مذکور که به واقع ستون اصلی دولت ائتلافی در ۴ سال آینده است این ذهنیت را به وجود میآورد که آلمان از منظری رادیکال و غیراروپایی، ایران را تنها مسبب و بازیگر ناامن کننده منطقه غرب آسیا قلمداد میکند. با توجه به مجموعه نکات یاد شده، سیاست ضدایرانی دولت جدید برلین، «راهبردی» است یا «تاکتیکی»؟