درس اول: رهبران به آسانی اشتباه میکنند.
اکنون کاملاً واضح است که رئیس جمهور روسیه به اشتباه گمان میکرد که مردم اوکراین مقاومت جدی نخواهند داشت. او در مورد قدرت نیروهای نظامی کشورش، سرسختی مردم اوکراین و توانایی اروپای غربی برای یافتن انرژی جایگزین نیز اشتباه کرده بود. غرب هم اشتباهاتی داشته است: سالها احتمال جنگ را نادیده گرفتند، در مورد قدرت تحریمهای غرب اغراق کردند، مخالفت روسیه برای پیوستن اوکراین به غرب را دست کم گرفتند.
درس دوم: دولتها برای مقابله با تجاوز متحد میشوند.
اتحاد دولتها در زمان تجاوز آشکار موضوع دیگری بود که پوتین از آن غافل شد. او گمان میکرد اوکراین بهسرعت سقوط میکند زیرا احتمال چنین برخورد سختی از طرف ناتو را نمیداد. روسیه به جای جنگیدن با یک کشور با ائتلافی از کشورها درحال جنگ است که مجموع تولید ناحالص داخلی آنها 20 برابر روسیه است. این ائتلاف پیچیدهترین تسلیحات جهان را تولید میکند و سعی دارد خود را از منابع انرژی روسیه بینیاز کند. حمایت خارجی ضامن پیروزی اوکراین نیست اما آن چیزی که پوتین گمان میکرد بهآسانی به دست خواهد آورد، به یک تقلای طولانی مدت نامطمئن تبدیل شده است. روسیه در آینده فارغ از اینکه چه نتیجهای به دست آورد، ضعیفتر خواهد شد.
دولتها در برابر متجاوزان موازنه ایجاد میکنند زیرا نگران هستند فاتحان تلاش بیشتری کنند. در کنار این ترسها ممکن است اشتباهی رخ دهد. دولتهای تجدیدنظرطلب گاهی تلاش میکنند وضع موجود را به نفع خود تغییر دهند. دیگر دولتها برای جلوگیری از ایجاد مشکل بیشتر یا با شکست بازدارندگی باهم متحد میشوند. تمایل سوئد و فنلاند برای اتحاد و عضویت در ناتو واضحترین نمود است. رهبرانی که امیدوارند مناطق دیگری را به کنترل خود درآورند باید توجه کنند که اقدام برای تجاوز آشکار احتمالا کشورهای قدرتمند دیگر را به جمع مخالفان آنها اضافه خواهد کرد. اگر چنین اتحادی ایجاد شود، حتی درصورت عملیات موفق نظامی، امنیت متجاوز نسبت به قبل کاهش مییابد.
درس سوم: به این زودی تسلیم نشو!
امریکاییها با تجربهای که در عراق و افغانستان دارند، دوست دارند که جنگ در کوتاهمدت به نتیجه برسد. جنگ در اوکراین متفاوت است: حمله اولیه روسیه خنثی شد و هدف آن که تغییر سریع رژیم در کیف بود، نقش بر آب شد. پس از 12 ماه ارتش هر دو کشور دیگری را تحت فشار قرار میدهد و به دنبال راه جدید برای فشار آوردن به طرف مقابل است. پوتین گمان میکرد جنگ ارزان و سریع خواهد بود؛ اما شکست او در اولین حمله حامیان کیف را متقاعد کرد که کمکها را افزایش دهند و تحریمهای گستردهتری اعمال کنند. حامیان آنها گمان کردند اوکراین ممکن است روسیه را از رستهی قدرتهای بزرگ خارج کنند. حملات موفق تابستان امیدها برای بازپسگیری تمام سرزمینهای از دسترفته از جمله کریمه تقویت کرد. با این پیروزیها برخی تغییر رژیم مسکو را در رویای خود میدیدند.
با این حال، روسیه با بیش از سه برابر جمعیت اوکراین، پایگاه نظامی- صنعتی بزرگ و ذخایر قابلتوجه تجهیزات نظامی، همچنان از قدرتهای بزرگ است. عملکرد روسیه در نسبت به ابتدای جنگ بهبود یافته، حملات موشکی و پهپادی آنها به شهرها و زیرساختهای اوکراین آسیب قابلتوجهی وارد کرده است. جنگ فرسایشی به نفع اوکراین نیست. به همین دلیل است که این کشور به تازگی برای دریافت سلاح و آموزش نیروها به تکاپو افتاده است. حمایتهای خارجی ممکن است دستاورهای محدودی در بهار به همراه آور، اما بازپسگیری تمام قلمرو غیرممکن به نظر میرسد؛ حجم و میزان کمکها در نتیجه تاثیر قابلتوجهی ندارد. احتمال استفاده از سلاح هستهای وجود دارد که برخی از کارشناسان آن را رد کردهاند اما نمیتوان آن را بهطور کامل کنار گذاشت.
درس چهارم: جنگ به افراط گرایان قدرت میدهد و سازش را سخت میکند.
متاسفانه در جنگ دیدگاههای تندرو صداهای سنجیدهتر را از بین میبرند. در نتیجه صحبت در مورد هرسازشی سختتر میشود؛ حتی زمانی که هیچ یک از طرفین مسیر روشنی برای پیروزی ندارند. این مهمترین دلیل برای سختی پایان جنگ است. این موضوع در مورد جنگ اوکراین بسیار حادتر است. ببینید کارشناسان جنگطلب چطور برای پیشی گرفتن از یکدیگر از کیف حمایت میکنند. آنها نگاه مقابل را ساده لوحانه، غیر اخلاقی و طرفدار روسیه مینامند.
این امکان وجود دارد که سرسخت ترین حامیان اوکراین درست بگویند و غرب باید «هرکاری که لازم است» انجام دهد تا کیف بتواند تمام قلمرو خود را بازپسگیرد. آنها تا به حال از خود پرسیدهاند که ممکن است اشتباه کنند؟ آیا ممکن است کمک به طولانی شدن جنگ منجر به نتیجه بدتری برای اوکراین شود؟ در سه جنگ ویتنام، عراق و افغانستان کمک امریکا به طولانیتر شدن جنگ انجامید اما زمانی که امریکا در نهایت پیروزی را بعید دید و به خانه بازگشت، این کشورها در وضعیت بهتری قرار نگرفتند. ممکن است تا صلح یا آتش بس راه طولانی طی شود اما درمورد این فکر کنیم که چطور جنگ را پایان دهیم که نفع همه و بخصوص اوکراینیها لحاظ شود.
درس پنجم: استراتژی خویشتنداری خطر جنگ را کاهش میداد
اگر ایالاتمتحده در این مورد استراتژی خویشتنداری اتخاذ میکرد و به توصیههای مکرر سیاستمداران به هشدارهای افرادی همچون جورج اف کنان در خصوص گسترش ناتو توجه میکردند احتمال وقوع این جنگ بسیار کم بود. پوتین مسئول اصلی آغاز این جنگ وحشیانه است، اما بایدن و رهبران سابق امریکا بیتقصیر نیستند. مردم اوکراین از بیرحمی پوتین و غرور و ساده لوحی رهبران غربی رنج میبرند.
ترجمه: زهرا زینلی