با استفاده از روشهای زیر میتوانید این صفحه را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
رسانه اصلاحطلب در سالگرد فوت بازرگان، از خجالت پدر فکری_معنویاش درآمد. روزنامه هممیهن تیتر زد: کاش به صفت هم بازرگان بود.
هممیهن به طعنه میگوید بازرگان به اندازه کافی حسابگر نبود، حساب دودوتا چهارتای سیاست را نکرد، هزينهاش را هم پرداخت و دولتش از پا درآمد.
اما چه شده که رسانه رادیکال اصلاحطلبی علیه پدر شوریده؟
پاسخش را باید در سرمقاله محمدجواد روح پیدا کرد. آنجا که گناه بازرگان را تشریح کرد و نوشت:《[بازرگان] در آن لحظه تاریخی، آن زمان که واقعا امکان انتخاب میان مشروطهخواهی و براندازی به هوای جمهوریخواهی فراهم شد، در سمت مشروطهخواهی نایستاد.》
باورش سخت است اما طیف تندرو اصلاحات با ژست جمهوریخواهی، سلطنتطلب شده. بازرگان را هم به جرم نایستادن کنار مشروطهخواهی (بخوانید نهاد سلطنت) مینوازد.
جریانی ارتجاعی که دنده عقب گرفته و تلویحا میگوید همان سلطنت چه ایرادی داشت؟!
فقط مشروطهاش میکردیم و خلاص!
اصلاحطلبی رادیکالِ امروز، عملا دارد از ماهیت سیاسی خود یعنی توسعه سیاسی و دموکراسی دست میشورد.
به سلطنت وکالت میدهد و میگوید نباید به نهاد مقدس سلطنت دست میزدی! حتی اگر امکان اصلاح وجود نداشت. بر همين اساس در بخشی از سرمقاله آمده:《حتی اگر امکان اصلاح را فراهم ندید، [باید] از شوریدن بر آن و نفی روند هرچند ناقص موجود خودداری کرد》
حالا این حرفها را به چه کسی میگوید؟
نه به شریعتی و بهشتی و حتی طالقانی! خطاب به بازرگان بختبرگشته میگوید. بازرگانی که چهره مبارزاتیاش پارلمانتاریستی است و یواش! بازرگانی که خود معتقد بود شاه بايد سلطنت كند نه حكومت.
طیف تندرو اصلاحات امروز برای سازشکارترین چهره انقلاب که با همه از شاه گرفته تا مجاهدین خلق و آمریکا کنار میآمد، مینویسد: 《در مبارزه چندان جایی برای سازش قائل نبود》!
اکنون باید بپرسیم چه شده که از زیر شنلِ پدران جمهوریخواه، پسران سلطنتطلب درآمدند؟
پاسخ را باید در نوع نگاه آنان به جهان جستجو کرد. در سرمقاله هممیهن آنجا که میگوید: 《توسعه بهعنوان هدف غایی تعریف میشود》با چنین هدفی، زمانی از ضرورت حکومتدینی عبور میکنی و مثل بازرگان در آخر از خسرالدنیا و الآخره شدن مردم ایران به جرم برپایی انقلاب اسلامی سخن میگویی و زمانی مثل امروز حتی از ایده حکومتمردمی هم رد میشوی.
این وضع امروزِ جریان رادیکالِ اصلاحات است. ناموسش، دموکراسیخواهی را از دست داده. در تمنای گذشته است و در نفی ضرورت مشارکت مردم میگوید:《مشارکت جامعه … مطلوب است اما صحنه سیاست میدان مطلوبات نیست
نویسنده: سارا عاقلی، نویسنده و پژوهشگر
اشتراک گذاری
با استفاده از روشهای زیر میتوانید این صفحه را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.