امروز ۱۷ آذر هفتاد و یکمین سالگرد موافقت دکتر محمد مصدق با پخش زنده مذاکرات مجلس شورای ملی از رادیو سراسری ایران در سال ۱۳۳۰ است.
به دنبال استعفا و خارج شدن دکتر محمد مصدق از شانزدهمین دوره مجلس شورای ملی در پانزدهمین ماه نمایندگی مردم اصفهان در این مجلس و انتخاب و معرفی او توسط محمدرضا شاه پهلوی به عنوان هجدهمین نخستوزیر رژیم و موافقت مجلس شانزدهم با این انتخاب، نخستوزیر جدید ایران تا ۲۵ تیر ۱۳۳۱ که استعفای اعتراضیش را تسلیم پهلویِ پسر کرد، دست به چند اقدام مهم از جمله اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت و گاز، کاهش اختیارات شاه و دربار پهلوی و موافقت با پخش زنده مذاکرات مجلس شورای ملی از رادیو سراسری ایران زد.
اولین پخش
پخش مستقیم و زنده مذاکرات مجلس با دویست و یازدهمین جلسه رسمی شانزدهمین دوره مجلس شورای ملی آغاز شد.
رضا حکمت رییس مجلس شانزدهم شورای ملی پس از زدن زنگ آغاز جلسه علنی در ساعت ۱۰ و ۱۵ دقیقه صبح، گفت: «به طوری که خاطر آقایان مسبوق است، بیانات آقایان نمایندگان به وسیله رادیو به اطلاع تمام مردم خواهد رسید. خواستم آقایان مسبوق باشند. البته وضع مذاکرات طوری باشد که مردم بتوانند بشوند و تأمل بفرمایند تا من خبر بدهم تا متصل بکنند، بعد مذاکره بفرمایید، مقصود این است که همهمه نباشد.»
رییس مجلس شانزدهم در اولین تجربه پخش زنده مذاکرات مجلس شورای ملی از رادیو سراسری به دلیل همهمه، سخنان بدون اجازه و سخنان خارج از دستورِ برخی نمایندگان مجلس با قطع سخنان ناطقان و تذکر دهندگان، رو به نمایندگان همهمه کننده، متذکر شد: «… ناچارم به آقایانی که همهمه میکنند و بینالاثنین صحبت میکنند تذکر بدهم چون تمام مردم باید بشوند و اگر آقایان گوش ندهند، مجبورم که آییننامه را اجرا کنم.»
این سخنان حکمت با کلمه «صحیح است» «صحیح است» نمایندگان مجلس شانزدهم مورد استقبال قرار گرفت.
قبل از ورود مجلس به دستورکار روزانه، برای اولین بار در تاریخ مجالس ایران، اسامی نمایندگان غایب و تاخیر کننده قرائت شد و مردمِ پایِ رادیو، از اوضاع داخلی خانهِ ملت مطلع شدند. بخشی از وقت مجلس صرف پاسخ به نمایندگانی که به اشتباه نامشان جزو غایب بود، شد.
پخش نطقهای تند علیه مصدق
در ادامه تعدادی از نمایندگان مجلس از جمله محمدرضا آشتیانیزاده، حسین فرهودی، سید محمدعلی شوشتری، سید مهدی پیراسته، جمال امامی خوئی و عبدالقدیر آزاد نمایندگان ورامین، دزفول، گرگان، ساوه و زرند و تهران در اعتراض به واقعه ۱۴ آذر و حمله شعبان بیمخ و اراذل و اوباش تحت مدیریت او به دفاتر برخی روزنامههای کشور، این حملات را متوجه دولت دکتر مصدق دانستند و علیه دولت موضعگیریهای تندی کردند.
در ادامه جلسه، عبدالرحمن فرامرزی نماینده مردم لار، مظفر بقایی کرمانی نماینده مردم تهران، حسین مکی نماینده مردم تهران و هاشم ملک مدنی نماینده مردم ملایر، نهاوند و تویسرکان با استناد به ماده ۹۰ آییننامه وقت داخلی مجلس شورای ملی در پاسخ به سخنان تند و اثبات نشده نمایندگان منتقد، نطق کردند.
بعد از ورود مجلس به دستوکار روزنامه، تعدادی از نمایندگان مجلس با اشاره به حادثه ۱۴ آذر ۱۳۳۰ به نطق و اظهار نظر پرداختند.
غائله ۱۴ آذر
در واقعه ۱۴ آذر، شعبان بیمخ و دار و دسته اوباشش به دفاتر روزنامههای جانسپاران، ﻓﺮﻣﺎن، داد، ﺁﺗﺶ، ﺳﻴﺎﺳﯽ، ﻃﻠﻮع و چلنگر حمله کردند و ضمن ضرب و شتم و مجروح کردن کارکنان این روزنامهها، دفاتر این روزنامه و اموال و وسایل داخل آنجا را یا شکستند یا آتش زدند.
در این غائله که موجب درگیری شهربانی با اوباش شد، یکی از افسران شهربانی تهران به نام سرهنگ نوریشاد توسط افراد ناشناس به قتل رسید.
انعکاس این واقعه در اولین نشست علنی مجلس شورای ملی که ۱۷ آذر برگزار شد، بر علیه دولت مصدق با حواشی مختلفی روبرو شد. ناطقان منتقد دولت نشست دویست و یازدهم مجلس واقعه ۱۴ آذر را به دکتر محمد مصدق و دولتش نسبت دادند و سخنان تند و اتهامات اثبات نشدهای را علیه او رییس شهربانی کل کشور مطرح کردند و این در حالی بود که مردم تهران و سایر شهرهای کشور برای اولین بار در تاریخ نظام پارلمانی ایران، صدای نمایندگانشان را مستقیما از رادیو سراسری میشنیدند.
آشتیانیزاده
محمدرضا آشتیانیزاده نماینده مردم ورامین در مجلس شانزدهم در نطق تندش علیه دکتر مصدق، گفت: «… حوادث ۱۴ آذر دومین لکه بد نامی را بر دامان دکتر مصدق زد و دستهای این پیرمرد را شاید بدون رضای خودش در خون بیگناهان فرو برد.
دکتر مصدق قتلعام ۲۳ تیر را هم به گردن وزیر کشور و رئیس شهربانی وقت انداخت و گفت سرلشگر بقایی را شاه منصوب کرده و توطئه به وسیلهی شهربانی تنظیم شده و خود از جریان فاجعه بیاطلاع بوده است. بعد از چندی وزیر کشور یعنی سرلشگر فضلالله زاهدی را به جرم شرکت در توطئهی ۲۳ تیر از کار برکنار نمود و دستور محاکمه سرلشگر بقایی رییس شهربانی را داد. هنوز شش ماه از قتل ۷۰۰ نفر مردم بیگناه تهران که پلیس و سرباز چاقوکشهای دولتی کشتند، نمیگذرد که روز ۱۴ آذر جنایت دیگری به وقوع پیوست که افتضاح ننگ آن سراسر عالم را فرا گرفت.
اما این بار دیگر آقای دکتر مصدق نمیتوانند بگویند از ماجرا بیخبر بودهاند. روزنامه نیمه رسمی کیهان در شب فاجعه اطلاع داد که تصمیم به تیراندازی با حضور نخستوزیر گرفته شده است… ت. چرا چاقوکش تجهیز میکنید؟ چرا آدم میکشید؟ چرا در کمال ناجوانمردی کامیونهای پلیس را بر روی انبوه مردم اعم از زن و مرد و بچه حتی در پیادهروها میرانید. اگر مردم طرفدار شما هستند از چند هزار نفر جوان چه ترسی دارید؟
تمام مردم تهران روز پنجشنبه دیدند که کامیونهای پلیس چاقوکشهای معروف و لاتهای جنوب شهر را بار میکردند و به آنها چوب میدادند و در میان صفوف دانشجویان میریختند. بنده خودم با این آقای مهدی ارباب نماینده مردم ایرانشهر و بلوچستان در مجلس – حال اگر بترسد و انکار کند – من نمیدانم گمان میکنم که ایشان مرد است و انکار نمیکند با این آقای دکتر نصرتالله کاسمی نماینده مردم ساری در مجلس از خیابان سعدی سرازیر شدیم، مقابل روزنامهی طلوع که رسیدیم دیدیم قریب ۵۰ و ۶۰ نفر از مردم معلومالحال چماق و چوب و پایهی میز و صندلی و همه چیز همه گونه آلات صلحطلبی دستشان بود و پشت سر آنها سه کامیون پلیس و نظامی مقابل درب روزنامهی طلوع که رسیدند با آن زدند چوبهای درب را شکستند و به زور وارد شدند.»
امامی خوئی
جمالالدین امامی خوئی نماینده مردم تهران دومین نماینده مخالف مصدق بود.
او که پیشنهاد قبول نخستوزیری را در همین مجلس به دکتر مصدق داد با قرار گرفتن پشت تریبون مجلس، گفت: «آقایان وقتی ما میآییم اینجا میگوییم که حزب توده را بر ما مسلط نکنید و جلوگیری بکنید منظورمان که اسم حزب توده نیست این توده که نیست این مفهومش این است که ما مطلعیم که اگر آنها مسلط بر مملکت شوند متعرض جان و مال و ناموس و مزاحم حیثیت و آزادی بالاخره حقوق ما خواهند بود خوب حالا اسم توده را برداشتیم اگر دولت بیاید این کار را بکند به کی متوسل بشویم؟
من از حزب توده برای چه میترسم؟ برای این که متعرض حقوق من هست و دولتی را که با پول ملت یعنی من و شما ایجاد شده است برای حفظ نوامیس ما خودش میآید متعرض نوامیس ما میشود من از این به که پناه ببرم؟ لاالله الاالله این را دولتی میکند که رئیسش پیشوای ملیون است. ما پریروز که شنیدم اینجا جلوی حزب توده را گرفتند و تصمیم داشتیم بیاییم تقدیر به شهربانی بکنیم ولی خوشبختانه نکردیم چون دیدیم که در جهنم ماری است که از او باید به غاشیه پناه برد آقایان تمام اهل این شهر هستند به من بگویید روزنامههای طلوع، داد، سیاسی، فرمان، جانسپاران، آتش. شما همه میدانید خود آقایان هم میدانند.
آن وقتی که این آقایان اعضا جبهه ملی کم و بیش با حزب توده همکاری میکردند این آقایان روزنامهنویسها که اسم بردم با حزب توده مبارزه میکردند. شما با حزب توده مبازه میکنید بعد میروید جراید ضد تودهای را غارت میکنید؟ پس بگویید هر کس با دولت ما مخالف است یا موافق نیست یا تنقید میکند. ما با او مبارزه میکنیم و او را غارت میکنیم همین حرف را تودهایها هم میزنند منتهی آنها صنفی هستند و دولت نیستند. اگر دولت باشند یک آزادیها و یک قسمت از حقوق مردم را سلب میکنند ولی دیگر دولتاش اجازه نمیدهد مردم را غارت نکنند این دولت پایش را بالاتر گذاشته کجای دنیا دولت کمونیسم نازیسم، سوسیالیسم دمکراسی هیچ جای دنیا دیده غارت میکند؟ این دولت به آندیتیسم است و غارت میکند بلندگوهای شهربانی داد میزد که هنگ حمله تحت فرماندهی تیمسار شعبان بیمخ به فلان جا حمله کردند.
به جان شما آقایان تاثرآور است یعنی از تاثر بالاتر خجالتآور است. من صد بار اینجا گفتم حالا میخواهید زور بگویید میخواهید به سر من بزنید آخر دولت احتیاج به شعبه آن بیمخ ندارد شعبه آن بیمخ شما قوای تأمینیه و نظامیشما است شما پاسبه آن و پلیس دارید پول دارید بودجه دارید آخر شما چه احتیاجی به چاقوکش دارید یک روزی آقای دکتر بقایی تشریف آورد اینجا در زمان رزمآرا گفت که چاقوکش فرستادند در مطبع ما حالا غارت نکرده بودند مقدمه بوده است بعد من به رزمآرا که خدا از گناهانش بگذرد من از خدا برای او رحمت میطلبم. گفتم آخر تو دولت چرا چاقوکش میفرستی آن وقت آنها هم مجبورند معامله به مثل بکنند و این مملکت میشود هرج و مرج.»
آزاد
عبدالقدیر آزاد دیگر نماینده مردم تهران در مجلس هم در اظهاراتی، گفت: «حادثه روز پنجشنبه ۱۴ آذر ماه رقتآورتر از حادثه ۲۳ تیر ماه است. روز پنجشنبه چندین دختر و پسر و افسران شهربانی مقتول و مجروح گردیده چندین تجارتخانه و مؤسسه و ادارات روزنامه غارت یا آتش گرفته سوخت. تمام مردم این شهر شاهد و ناظر بودند که این قتل و غارت را دستگاه شهربانی و چند نفر از عمال جبههی ملی و حزب زحمتکشان فرمان داده اداره میکردند. حسین مکی با اتومبیل به چهار راه مخبرالدوله آمده به شعبان بیمخ دستور میداد شعبه آن بیمخ میگفت من مأمور خانه صلح هستم و این طرف ناحیه مأموریت من نیست کاظمزاده خرمآبادی که تازه از خرمآباد آمده و جایی را هم بلد نیست. میگفت من در گوشه میدان بهارستان ایستاده بودم دیدم از طرف کوچه وزارت فرهنگ جمعی به اشعار حزب زحمتکشان بیرون آمده به پاسبانان سواره گفتند حمله کنید به طرف تودهایها به محض آن که این فرمان صادر شد پاسبانهای سوار با شمشیر حمله به جمعی کرد، هر کس جلوشان میرسید مجروح میکردند.
شمن قناتآبادی در جلو جمعیت افتاده با چوب و چماق به مردم حمله میکرد و ناظر غارت و آتش زدن مؤسسات بود و همین که جمعی برای غارت یا آتش زدن مؤسسهای یا اداره روزنامهای وارد محلی میشدند پاسبه آنان خط زنجیر میبستند نمیگذاشتند کسی داخل آن محل بشود پس از آن که مؤسسه یا اداره روزنامه آتش میگرفته یا غارت میشد و آن اشخاص بیرون میآمدند خط زنجیر پلیس هم از هم گسیخته میگردید در ۲۳ تیر ماه دولت میخواست به وسیله آن قتل عام به امریکاییها بفهماند که ایران در لب پرتگاه کمونیست است.
در پنجشنبه ۱۴ آذر ماه دولت میخواست به امریکاییها نشان بدهد که چگونه با کمونیست مبارزه میکند ولی عوض مبارزه با کمونیست رفتند روزنامههای ضد کمونیستی را غارت و چپاول نمودند بهترین دلیلی که دولت و طرفداران آن و اعضای جبهه ملی از این توطئه اطلاع داشتند استعفا دادن دو نفر اعضا جبهه ملی از عضویت خانه صلح بود که در روز قبل از حادثه در روزنامهها انتشار یافت.
آقای دکتر مصدق یا باید بگوید من از این قضایا بیاطلاعم یا باید بگوید با اطلاع من این حوادث خونین به ظهور پیوسته است اگر ایشان میگویند من اطلاع ندارم چرا مسؤولیت امنیت کشور را به عهده گرفتهاند و استعفا نمیدهند؟ اگر میگویند من از این جریان اطلاع دارم چرا نخستوزیر نقشهی آشوب آدم کشی و غارت اموال مردم را بکشد تعجب من در این است اگر آقای نخستوزیر با حزب توده مخالف است چرا آنها را دستگیر و تحت تعقیب قرار نمیدهد قانون که به او اجازه داده علاوه هر وقت بخواهد برای جلوگیری توده قانونی به مجلس بیاورد مجلس به ایشان رأی میدهد در این صورت علت آن که ایشان تودهایها را آزاد گذاشته و هر روز یک المشنگه راه انداخته پاسبه آنها را به جان مردم میاندازند برای چیست آقای دکتر مصدق که یک مرد اشراف و میلیونری است خیال میکند توده را با این کارها از بین میبرد و حال آن که از بین بردن توده و جلوگیری از کمونیست کار و نان تهیه کردن برای مردم است.»
موافق مصدق
عبدالرحمن فرامرزی نماینده مردم لار در مجلس شورای ملی در واکنش به سخنان منتقدان دکتر محمد مصدق، گفت: «آنچه مرا وادار کرد که اینجا بیایم حرف بزنم فرمایش جناب آقای آشتیانیزاده بود و فرمودند روزنامه نیمه رسمی کیهان و دو سه مرتبه هم این مطلب را تکرار کردند.
من تصور نمیکنم که خود ایشان هم این عقیده را داشتهاند بلکه میخواستند مرا به این بهانه بکشانند اینجا که حرف بزنم من این طور تصور میکنم و الا روزنامه کیهان روزنامهای نیست که آقایان منطقش را ندانید. همین شمارهای که ایشان بهش استدلال کردند و اسمش را روزنامه نیمه رسمی گزاردهاند همان شماره تا ۱۲ قران توی این شهر فروش رفت و دست خیلی هم نرسید یعنی شش برابر قیمت واقعی در شهری که این همه روزنامه هست ولی روزنامه کیهان روزنامه هیچ کس نیست، نیمه رسمی نیست، رسمی نیست، حتی میخواهم بگویم مال من که نیست مال آقای دکتر مصباحزاده که مخارجش را هم میدهد نیست. روزنامه کیهان روزنامه ملت ایران است و ما حتیالامکان سعی کردهایم که در این روزنامه اعمال غرض خصوصی خیلی کم بشود البته بشر نمیشود غرضی نداشته باشد، بشر نمیشود تحت تأثیر عصبانیت طمع حرص و شهوت و غضب قرار نگیرد ولی خداوند عقل به انسان داده که اغراضش و شهواتش را عقال بکند عقال یعنی آن بندی که زانو شتر را به پایش میبندند. عقل یعنی این که طنابی باشد که اغراض انسان را ببندد و دنبال شهوات نرود.
ما سعی کردیم در روزنامه کیهان این طور باشیم حتی روزنامههای زیادی هستند که با پولهای دزدی با پولهای راهزنی با پولهای غارت به قلم اشخاصی که آدمکشی کردند چاپ کردند به ما فحش دادند معذالک است ما چون فکر کردیم روزنامه روزنامه ملت است مال ما نیست روزنامه را آلوده نکردیم به جواب دادن اشخاص. من خاطرم هست یک وقتی به ما تودهای میگفتند برای آن که در دوره چهارم ما رویهای داشتیم که این رویه را تودهایها هم داشتند و خیلیها که به ماتودهای میگفتند من میگفتم ما تودهای نیستیم ولی اگر یک عمارتی یک بنایی باشد و متحطم و مشرف به انهدام باشد یا این محبسی که این ملت در آن حبس است ما کلنگ میزنیم تودهایها هم به همین محبس دارند کلنگ میزنند صدای کلنگهای ما با هم هماهنگی دارد و مردم خیال میکنند ما یکی هستم بعد دور گشت و یک عده از نمایندگان مجلس چهاردهم را گفتند و حبس کردند و اینها هم کسانی بودند که ما با آنها مبارزه میکردیم و تودهایها اظهار مسرت و شادی کردند از این قضیه.»
وزیر کشور
محمد ابراهیم امیرتیمور کلالی، وزیر کشور طی توضیحاتی در صحن علنی مجلس، گفت: «… بنده هم به سهم خودم همان مقدار که از جلوگیری از عوامل آشوب و فتنه و فساد و کسانی که قصد برهم زدن امنیت شهر را داشتند، خوش وقتم به همان اندازه هم از تعرض به چند اداره روزنامه متأثر و متألم هستم و بلکه همان روز هم که بعضی از این آقایان خدمتشان رسیدم حضورا اظهار تأسف کردم و به ایشان قول قطعی دادم که با کمال جدیت موضوع مورد توجه و عنایت قرار گرفته و محرکین و مسببین حتما معین، بازداشت و به کیفر خودشان خواهند رسید و حتی به بعضی از آقایان گفتم که من حاضر هستم که از جیبم هم شده جبران مالی کنم منظور از این بیان و این مقدمه این بود که عرض کردم که من بر خلاف راستی و صداقت در پیشگاه مجلس عرضی نکردهام برای این نکته بود که این اظهاراتی که در اینجا شد و نسبت به دولت و یا مأمورین مخصوصا مأمورین شهربانی اظهاراتی شد من ناچارم تکذیب بکنم زیرا که تمام کوشش صادقانه و صمیمانه از طرف مأمورین برای از بین بردن عوامل انقلاب و جلوگیری از عوامل فتنه و فساد شده و البته چون موضوع تحت رسیدگی است و به واسطهی کمی وقت هنوز پرونده تکمیل نشده است جریان واقعه را در یک موقع دیگر به عرض مجلس شورای ملی خواهم رساند.
به آقای عبدالصاحب صفایی حائری نماینده مردم ساری در مجلس که پیگیر این موضوع هستند، اطمینان میدهم که با نهایت سرعت تحت رسیدگی است عدهی زیادی از کسانی که مرتکب خلاف شدهاند بازداشت شدهاند و در تحت تحقیق و رسیدگی هستند آقا اگر الان هم بخواهید تشریف بیاورید ممکن است دستور بدهم که پروندهها را در دسترس جنابعالی بگذارند تا ببینید کوچکترین غفلتی نشده است و مأمورین شهربانی مخصوصا با منتهای پاکی و درستی و با منتهای ایمان و صداقت و از جان گذشتگی فقط و فقط در راه ایفای وظیفه که عبارت از حفظ نظم و جلوگیری از آشوب بوده است، کوشیدهاند.»