پنج شنبه هفته قبل عده ای از مردم و از جمله تالش های مقیم تهران به دعوت بسیج دانشجویی برای اعتراض به سیاست های ضد ایرانی جمهوری باکو در برابر سفارت حکومت علیف در تهران تجمع کردند. در شرایطی که برای این تجمع مجوز هم اخذ شده بود، پلیس به سرعت خواستار پایان آن شد و تصریح شد که وزارت امور خارجه با این تجمع مخالف است، چون بر روابط دو کشور و تلاش های دستگاه دیپلماسی تاثیر منفی می گذارد و باعث خواهد شد پان ترک های مزدور مقیم باکو در مقام تلافی، تجمع مشابهی را در برابر سفارت ایران در باکو انجام دهند!
استدلال های متقابل تجمع کنندگان در این مورد که حاصل سی سال سیاست مماشات و دلجویی در برابر رفتارهای هتاکانه باکو و زیر سوال بردن امنیت و تمامیت ارضی کشور چه بوده، به جایی نرسید و در نهایت پلیس با جدیت و ضبط گوشی های برخی تجمع کنندگان که عکس هایی گرفته بودند، آنها را متفرق کرد.
دیروز که خبر اختصاص بودجه از سوی مجلس باکو در سال ۲۰۲۳ برای حمایت از تجزیه طلبی در شمال غرب ایران بعد از مشارکت آنها در جنایت شاه چراغ به طور رسمی اعلام شد، این سوال جدی در ذهن میلیون ها ایرانی وطن پرست ایجاد شده که این میزان مماشات و سکوت و تحمل گستاخی باکو در سه دهه گذشته چه دستاوردی برای جمهوری اسلامی داشته است؟
جای تاسف دارد که تصمیم گیران حوزه سیاست خارجی سی سال است نازکتر از گل به باکو نگفته اند تا مبادا روابط ایران با بخشی از سرزمین آبا و اجدادیش تضعیف شود! روابطی که از اول بر آب بنا شده بود و باکو با هر بار عقب نشینی ما گستاخ تر شده و روند تبدیل شدن به پایگاهی برای آسیب زدن به ایران را تسریع کرده است. این کار با ایجاد آتش سوزی عمدی در تنها کشتی لرزه نگار ایران در دریای کاسپین برای اختلال در روند اکتشاف نفت و گاز ایران در دهه ۸۰، طرح چندین ادعای دروغین در مورد دستگیری نیروهای وابسته به ایران، کشتار تالش ها، لزگی ها، تات ها و شیعیان مظلوم در نقاط مختلف و انتقال هزاران تروریست وهابی و تکفیری به باکو، حمله به تمامیت ارضی ایران و توهین به مردم ایران و روحانیت شیعه در رسانه های دولتی و رسمی، طرح بحث کریدور قلابی زنگزور، تسهیل نفوذ اسرائیل، حمله پهپادی و کشتن دانشمندان هسته ای و آزار مسافران ایرانی و در نهایت یاوه گویی در مورد حق باکو برای مداخله در ایران بارها و بارها اتفاق افتاده است. اما برخی در ایران خود را به خواب زده اند و تعدادی مزدبگیر لابی علیف و اردوغان در تهران سه دهه است که کشور را در مورد روند تحولات قفقاز گمراه کرده و مانع تصمیم گیری های درست در زمان مناسب شده اند. وگرنه ایران در برابر باکو باید حداقل جدیتی به اندازه عربستان نشان می داد.
همین لابی در موضع گیری های نسنجیده برخی ائمه جمعه استان های آذری نشین و انحراف افکار عمومی نقش داشته، مانع رشد و توسعه هسته های وفادار به ایران در باکو و تعلل و تصمیم گیری دیرهنگام نیروهای نظامی شده و حال که باکو و کارفرمایان ترکیه ای، اسرائیلی و انگلیسی آن در حال صید ماهی هستند به گوشه ای خزیده تا دوباره پس از دریافت دستورات لازم وارد عمل شوند.
خیانت اصلی این لابی وطنی این بوده که به دیکتاتور باکو فرصت داد تا با تغییر هویت مذهبی، ملی و تاریخی مردمی پیوسته به ایران زمین، این تصور در آنها ایجاد شود که شما نه آذری شیعه دلبسته ایران و امام حسین (ع)، بلکه ترک سنی دلبسته اسرائیل و وهابیت هستید و باید جداافتادگی تاریخی شما از جهان ترک جبران شود! باید یادتان برود که زمانی بخشی از سپاه شاه اسماعیل و شاه عباس بودید و علیه عثمانیان خونریز که اجداد اردوغان بودند، می جنگیدید. علیف با هدایت برندا شیفر صهیونیست با سی سال فعالیت رسانه ای، دانشگاهی، اطلاعاتی و … کار را به جایی رساند که در باکو تصور کنند با دشمنان هزاران ساله شان برادرند و با برادران هزاران ساله شان دشمن!
طبیعی است که در این شرایط باکو مستعمره دشمنانش شده، منابعش توسط ترکیه و اسرائیل و انگلیس غارت می شود و در نهایت به پایگاه صدور تروریسم و خرابکاری به ایران تبدیل شده است. تهران هم که گویی نمی تواند اشتباه و غفلت سی ساله را بپذیرد، در مقابل این همه هجمه و بی احترامی سکوت کرده و حتی یک تجمع ساده در برابر سفارت باکو را برهم می زند و آبرو و حیثیت ایران و ایرانی را با بی تصمیمی و بی عملی خود زیر سوال می برد.
ای کاش آقایان یک بار زور و بازویشان را خرج باکو کنند و کوتوله متوهم باکو را سر جایش بنشانند. شک نکنید فتنه این قمارباز همیشه بازنده که بخشی از سرزمین های تاریخی ایران را اشغال کرده با یک بار برخورد قاطع برای همیشه تمام میشود.
پس از آن باید با کمک حسینیون، تالش ها، لزگی ها، تات ها و سایر شیعیان مظلوم آذربایجان هویت جعلی که برای مردمان این دیار تراشیده شده را اصلاح کرد و باکو را به متحد وفادار ایران مبدل کرد. مشابه همان کاری که در لبنان و فلسطین و عراق و سوریه و یمن انجام شد. سی سال غفلت کار را به اینجا رسانده است. فرصت زیادی برای جبران این غفلت نداریم که شاید از چند ماه و حتی چند هفته فراتر نرود.
برای آغاز تغییر ریل روابط ذلت بار و یک طرفه با دیکتاتور باکو، برگزاری یک تجمع پرشور وطن پرستانه ضد علیف و تجزیه طلبان تحت هدایت او در تبریز ضروری است و یک نظامی عالی رتبه باید در این تجمع حضور یابد، سخنرانی کند و حد علیف و یاوه گویانش در مجلس و رسانه های باکو را به آنها یادآوری کند. شکایت حقوقی به علت حمله به تمامیت ارضی ایران، آگاه سازی عموم مردم از نیات پلید باکو و گسترش نبرد رسانه ای و سایبری (که فعلا محدود به شبکه سحر آذری است)، تولید محتوا در مورد هویت، تاریخ و مذهب شیعه برای مردم باکو، محروم کردن حکومت علیف از هرگونه منفعت اقتصادی و همکاری اطلاعاتی و نظامی با ایران، گسترش همکاری های مختلف با ارمنستان، گرجستان، روسیه و چین حداقل اقداماتی است که باید به سرعت برای ادب کردن علیف و لابی وطن فروش او در تهران صورت بگیرد.
نگارنده در پاییز سال ۱۳۹۹ و در ایام جنگ ۴۴ روزه قره باغ یادداشتی در همین مورد نوشت و در مورد آنچه این روزها در حال وقوع است، هشدار داد. دستگاه سیاست خارجی و سازمان های دیگر تصمیم گیر، توجهی به این هشدار و هشدارهای مشابه سایر صاحب نظران و کارشناسان دلسوز ندادند و رویه غلط قبلی افتان و خیزان ادامه پیدا کرد. سه سال از آن زمان گذشته، کارد به استخوان رسیده است و باکو از کوچکترین فرصتی برای تهدید ایران نمی گذرد. اگر جمهوری اسلامی این عفونت چرکین را درمان نکند، دامنه آن گسترش می یابد و در آن صورت گره ای که الآن با دست باز می شود با دندان هم باز نخواهد شد.