در آخرین بخش میزگرد دفتر پژوهش و بررسیهای خبری ایرنا با عنوان «بررسی مسدودسازی پلتفرمهای اجتماعی خارجی»، «محمد لسانی» کارشناس رسانه و مدرس سواد رسانه بر ضرورت توجه به عنصر فرهنگ در سیاستگذاری رسانهای تاکید کرد و «محمد کشوری» کارشناس ارتباطات و فناوری اطلاعات نیز با اشاره به تجربه کشور ترکیه در تعامل با پلتفرمهای خارجی، الزامات یک تعامل موفق و ممکن را برشمرد.
بعد از انتشار بخش اول، دوم و سوم، اکنون میتوانید بخش چهارم و پایانی این میزگرد را بخوانید:
ایرنا: نظر شما درباره پیشنهاد راهاندازی دفاتر پلتفرمها در ایران و پاسخگویی آنها چیست؟
کشوری: به نظرم پیشنهادهای آقای لسانی روی کاغذ خوب است اما در واقعیت قابل اجرا نخواهد بود. اگر میخواهیم این وضعیت درست شود، باید بپذیریم که نیاز به «پارادایم شیفت» آن هم نه فقط در فضای رسانهای، بلکه در بسیاری از ساختارهای حاکمیتی داریم.
اگر میخواهیم پلتفرمهای خارجی و حتی همین فضای استارتاپی و اکوسیستم کسبوکارهای فضای مجازی با حاکمیت تعامل داشتهباشند، باید به همان نکاتی که پیشتر به آن اشاره کردم، توجه شود. بنابراین باید قدرت نرم و باور به حاکمیت در جامعه ایجاد شود.
در گروه مدیران بسیاری از این کسبوکارها عضو هستم؛ بعد از بستهشدن پیامکها تشنج زیادی ایجاد شده بود، زیرا مسدود شدن اینستاگرام از یک سو و پیامک از سوی دیگر به کسبوکار آنان آسیب رسانده بود. بنابراین در فضایی که حتی نمیتوانید فعالان داخلی را قانع کنید، نمیتوان انتظار همسویی پلتفرمهای خارجی را داشت.
کشوری: به واسطه نظام قضایی به نسبت مستقل ترکیه، پلتفرمهای خارجی شروط ارائه شده را پذیرفتهاند، زیرا نوعی موازنه وجود دارد و اگر مقامهای قضایی، تند برخورد کنند، این شرکتها میتوانند در دادگاههای اروپا شکایت خود را مطرح کننداگر پیامرسان داخلی هم ۴۰ میلیون کاربر داشته باشد، برخی آن را تهدید میدانند
آقای لسانی در بخشی از صحبتهای خود گفتند دلیل مسدود شدن پیامک، هک سامانه و ارسال چند میلیون پیامک برای شرکت در اغتشاشها بود. بله درست است و میخواهم بگویم حتی اگر سرویس بومی هم داشته باشیم، باز هم آسیبپذیر است.
اینکه بعضی فکر میکنند اگر ما سرویس بومی داشتیم همه مشکلات حل میشد، کاملا اشتباه است.اکنون یک سرویس ابتدایی پیامک برای ما تهدیدآمیز است، چگونه یک پیامرسان داخلی در صورت داشتن ۴۰ یا ۵۰ میلیون کاربر برای ما تهدیدآمیز نیست؟
بالاخره در بین ۵۰ میلیون ایرانی پنج میلیون نفر منتقد وجود دارد. این افراد که نسبت به موضوعی انتقاد دارند، درباره آن تولید محتوا میکنند. آیا مسئول یا مقام قضایی ساکت میماند که جنجالی در فضای مجازی ایجاد شود؟
نکته دوم اینکه، باید بتوانیم با فضای کسبوکارهای داخلی تعامل داشتهباشیم. زمانی میتوانیم این تعامل را برقرار کنیم که کسبوکارها به قدرت نرم حاکمیت و دولت باور داشتهباشند. ما در این زمینه اکنون مشکل داریم و برای حل آن باید اصلاحات ساختاری صورت گیرد. نخستین گام در این مسیر اصلاحات در صداوسیماست. سپس باید در مطبوعات تغییراتی ایجاد شود. مقررات ما باید از برخی ذهنیتهای قدیمی و پوسیده رها شود و تصور نکنند اگر مطلبی انتقادی بنویسد باید کل روزنامه تعطیل و همه کارمندان بیکار شوند.
منتقدان باید در مجلس نماینده داشتهباشند
هرکس باید بتواند نظر خود را بیان کند اما اگر صحبتهای مجرمانهای زده شد هم کشور قانون دارد و باید طبق آن محاکمه شود. چه کسی گفته فضای مجازی قانون ندارد؟ قانون تشویش اذهان عمومی ماده ۶۹۸ قانون مجازات اسلامی را داریم. اگر فردی حرفی در راستای تشویش اذهان عمومی زد، میتوان او را محاکمه کرد؛ چرا باید کل روزنامه را ببندیم؟ اما ما حاضر نیستیم این را اصلاح کنیم. حتی در حوزه سیاسی نیز این مشکل وجود دارد. برخی منتقد اقدامات سیاسی هستند و باید اجازه دهیم حرف خود را بزنند. این بخش از مردم باید در مجلس نمایندهای داشتهباشد که بتواند حرف خود را بزند و جایی داشتهباشد که اعتراض خود را بیان کند. وقتی چنین فضاهای درست و موثر داخلی وجود ندارد و همه راهها بسته است، مردم برای بیان مخالفتهای خود از رسانههای خارجی استفاده میکنند.
به عنوان مثال، زمان انتخابات سال ۹۲، «محمود احمدینژاد» رئیسجمهوری اسبق کشور اظهار نظرتندی انجام داده بود اما در آپارت که جستوجو میکردید هیچ ویدئویی در این ارتباط نبود. طبیعتا حذف هشتگ یا محتوای انتقادی نیز مردم را به سمت استفاده از پلتفرمهای خارجی سوق میدهد و آنها نیز به شما پاسخگو نخواهند بود.
نظام قضایی مستقل، تضمین فعالیت پلتفرمها در ترکیه
درباره موضوع ترکیه که مطرح کردید، لازم است توضیحاتی ارائه دهم. چندی پیش مقالهای توسط یک تحلیلگر ترکیه نگاشته که در آن اشاره شده بود پلتفرمهای خارجی باید پاسخگو باشند. نگارنده به این پرسش پاسخ داده بود که آیا توئیتر و پلتفرمهای مشابه آن این شرط را خواهند پذیرفت یا خیر؟ زیرا از نظر غرب این امر تلاش دولت «رجب طیب اردوغان» برای محدود کردن آزادی بیان بود.
این تحلیلگر نوشته بود در ترکیه اولا دادگاه قانون اساسی وجود دارد و طبق قانون ترکیه اگر دولت دستوری بدهد و مقام قضایی پلتفرمها را به ناحق مسدود کند، پلتفرمها میتوانند به دادگاه قانون اساسی رفته و شکایت کنند. همان طور که در سالهای ۲۰۱۵-۲۰۱۶ پس از کودتا علیه اردوغان، شکایت کردند و حکم فیلترینگ برداشتهشد. همچنین این اپلیکیشنها میتوانند از طریق دادگاههای اروپا شکایت خود را پیگیری کنند. چون این سوپاپ را در اختیار دارند، موازنه ایجاد میشود. به همین دلیل این پلتفرمها شرایط را میپذیرند، حتی اگر برخی هزینههای دادرسی و … به آنها تحمیل شود.
کشوری: باید همه ۱۰ شبکه اجتماعی باز باشند تا رقابت ایجاد کنیم و آنها نیز برای رقابت تشویق شوند. در حال حاضر ما به دلیل مسدود کردن همه پلتفرمها در موضع ضعف قرار داریمبنابراین، اگر مقام قضایی دستوری دهد و در اصطلاح این پلتفرمها درخواست استیناف دهند، این دستور تا زمانی که دادگاه بالاتر آن را تائید کند، قابل اجرا نیست. این تحلیلگر استدلال کرده بود که به واسطه نظام قضایی به نسبت مستقل در ترکیه، این پلتفرمها شروط ارائه شده را میپذیرند، زیرا می دانند نوعی موازنه وجود دارد و اگر مقامهای قضایی بخواهند تند برخورد کنند، این شرکتها میتوانند در دادگاههای اروپا شکایت خود را مطرح کنند.
برای پاسخگویی، منافع اقتصادی پلتفرمهای خارجی را فراهم کنیم
از طرف دیگر این پلتفرمهای خارجی در ترکیه به صورت مستقیم منافع اقتصادی دارند. شرکتهای ترک به توئیتر پول میدهند تا توئیتهای پروموت شده(ترویج شده) در اکانتهای کاربران ترک قرار دهند و توئیتر به ازای هر بازدید، از این شرکتها پول دریافت میکند. با این درآمد، ریسک جریمهشدن را هم میپذیرد. شرکت «متا» به طور مشخص در اروپا حدود ۲۸ میلیارد دلار درآمد دارد که ۱۳ میلیارد آن سود خالص است. بنابراین حتی اگر جریمه هم بشوند، باز ارزش پذیرفتن قوانین را دارد.
چندی پیش مطرح شد که ایرلند شرکت فیسبوک را ۵۰۰ میلیون دلار جریمه کرد. این شرکت محاسبه میکند ۱۳ میلیارد دلار سود خالص سالانه از اروپا دارد که حتی اگر یک میلیارد دلار از آن را برای جریمهها به دادگاهها پرداخت کند، باز هم حضور در این منطقه سودآور است. ما باید منفعت اقتصادی را در اختیار این پلتفرمها قرار دهیم، بعد میتوانیم در صورت نیاز، جریمههایی را نیز اعمال کنیم. نمیشود هیچ امتیازی به آنها ندهیم و فقط جریمه در نظر بگیریم. در این صورت آنها به ایران نخواهند آمد.
فضای انحصار پلتفرمها دست ما را در تعامل میبندد
موضوع بعدی رقابت است. در حال حاضر همه برنامهها را مسدود کردیم و این فضا در انحصار اینستاگرام است. این شرکت قدرت مییابد و میداند شاید پایان ماجرای آن نیز همچون فیلترینگ تلگرام باشد. به نظرم سیاستی که همه شبکهها مسدود باشد و حاکمیت بخواهد تنها با یکی از آنها مذاکره کند، راه به جایی نخواهد برد، بلکه باید همه ۱۰ شبکه اجتماعی یادشده باز باشند تا رقابت ایجاد کنیم و آنها نیز برای رقابت تشویق شوند. در حال حاضر ما به دلیل مسدود کردن همه پلتفرمها در موضع ضعف قرار داریم. در صورتی که با آزادسازی فضا، شرکت اینستاگرام میداند در صورت عدم پذیرش شروط ایران، امکان دارد توئیتر این شرایط را بپذیرد.
البته همانگونه که اشاره شد، قدرت نرم باید وجود داشتهباشد. در غیر اینصورت نه تنها پلتفرم خارجی، بلکه پلتفرم داخلی نیز حتی اگر در ظاهر شرایط را پذیرفته باشد، در بزنگاهها کار خود را خواهد کرد. بنابراین اگر قدرت نرم احیا نشود، نه فقط با پلتفرم خارجی، بلکه با پلتفرم داخلی نیز تعامل مورد نظر و مناسب برقرار نخواهد شد.
ایرنا: و نکته پایانی؟
لسانی: این نکته طلایی را باید توجه داشته باشیم که اگر پلتفرمی تنها بازیگر باشد و از او بخواهیم در چارچوب قوانین ما عمل کند، به طور قطع پاسخ منفی میدهد و طاقچه بالا میگذارد.
ما از حوزه سیاستی و اقتصادی وارد موضوع شدیم، اما به نظرم نقش فرهنگ نیز موضوع مهمی است که باید به آن هم پرداخته شود. استفاده بیش از اندازه از رسانههای تصویری برای نسل بشر خطرناک است. این شامل تلویزیون، ماهواره، لایوها(پخش زنده) و حتی گرافیک میشود. زیرا انسان به طور طبیعی نیاز به تخیل و تصویرسازیهای ذهنی دارد.
ما در ارتباطات موضوعی به نام رسانه گرم و سرد داریم و باید بین آنها تعادل ایجاد شود. رسانه گرم اجازه حرکت به فرد نمیدهد و او را هیپنوتیزم میکند. در مقابل اما رسانه سرد به فرد اجازه مشارکت میدهد؛ شما وقتی کتاب میخوانید یا رادیو گوش میدهید، در حال فکر کردن یا تخیل هستید. رسانه اول در جامعه آمریکا رادیو است. به دلیل پیشینه سنتی این رسانه، در یک محله این کشور حتی ۲۰ شبکه محلی رادیو وجود دارد. بنابراین، اینکه تا این حد نقش اینترنت در سفره رسانهای ایرانیان پررنگ است، نشان میدهد ما از بعضی مسائل فرهنگی به شدت غافل شدهایم.
توصیه بهداشت جهانی: رسانه تصویری برای زیر ۳ سال ممنوع
در همین زمینه سازمان جهانی بهداشت اعلام کرده رسانههای تصویری برای کودکان زیر سه سال مطلقا ممنوع است. همچنین برای بین۳ تا ۶ سال نیز استفاده بیش از یکساعت از تلویزیون خطرناک است. اما در ایران میبینید که برای بچه ۵ ساله صفحه اینستاگرام باز میکنند یا نوزاد را جلوی تلویزیون قرار میدهند. باید در این زمینه چارهاندیشی شود. این حجم از تحمیل و تزریق تصویر به کودکان، یک نسل سطحی به وجود میآورد.
ایجاد تنفر در دختران نوجوان در اینستاگرام
در کشورهای اروپایی و به صورت خاص انگلستان، پژوهشی انجام شد که مشخص کرد مضرترین رسانه از نظر روانی اینستاگرام است. از نظر سنی نیز بیش از همه برای دختران نوجوان مضر است. این دختران با دیدن مدلها دچار افسردگی، سرخوردگی و تنفر از بدن میشوند که بدتراز تنفر از خود وجود ندارد.
ما باید به این موضوعها هم توجه داشتهباشیم. وقتی همه فکر ما موضوع فیلترینگ و اقتصادی است، به فرهنگ در آخر از همه توجه خواهیم کرد. ما اول به سیاست، سپس امنیت و اقتصاد و در نهایت اگر توانستیم به موضوعهای فرهنگی توجه میکنیم.
لسانی: در ایران برخلاف نقاط دیگر، برای بچه ۵ ساله صفحه اینستاگرام باز میکنند یا نوزاد را جلوی تلویزیون قرار میدهند. این حجم از تحمیل و تزریق تصویر به کودکان، یک نسل سطحی به وجود میآوردبنابراین ما باید در بخش فرهنگی کارهای خاص انجام دهیم و شبکهای خاص برای کودکان، نوجوانان و جوانان ایجاد کنیم. میتوان ردیابی کرد که دیگر کشورهای دنیا در این زمینه چه مسیری را پیمودهاند و از آن الگو بگیریم.
به عنوان مثال، بسیاری از کشورها نرمافزاری به نام «common sense» دارند که اگر کودک و نوجوان یا خانواده بخواهند فیلمی ببینند یا بازی کامپیوتری را انجام دهند، کل مشخصات آن را در اختیار قرار میدهد و مشخص میکند در کدام ثانیههای فیلم اولیا باید در کنار فرزندشان باشند یا اصلا این فیلم مناسب فرزندمان هست یا خیر؟
در کشور ما اما پیوست بین خانواده و نوجوان در رسانهها وجود ندارد و باید از این منظر نیز مداخلهای در پلتفرمهای خارجی و هم داخلی صورت گیرد.
پدر و مادرها دغدغه آموزش رسانه دارند، اما کسی به آنها آموزش نداده
کشوری: به نکته مهمی اشاره کردند و ما باید موضوع آموزش را جدی بگیریم. نه تنها اینستاگرام، بلکه استفاده از شبکه داخلی نیز نیاز به آموزش دارد و در غیر این صورت میتواند آسیبزا باشد.
تعجب میکنم که چرا تجربه موفق صداوسیما در پویانماییهای راهنماییورانندگی معروف به سیا ساکتی، در موضوع سواد رسانه تکرار نشد؛ در حالی که آموزشهای سادهای است که خود پدر و مادرها هم دغدغه آن را دارند، اما کسی به آنها آموزش نداده که رژیم مصرف فرزند در ۸ سالگی، ۱۰ سالگی و بالاتر چیست. طبق قوانین خود اینستاگرام، استفاده افراد زیر ۱۳ سال از آن ممنوع است. اما پدر و مادرهای ما شرایط را تیک زدهاند و پیش رفتهاند. ما برای برخی مواردِ سوءاستفاده از کودکان قانون داریم و میتوان از آن استفاده کرد. بخشی از بحث فرهنگ، آموزش است.
البته نوعا ابعاد سیاسی و اقتصادی، خود را به فرهنگ تحمیل میکند و نمیتوان با زور فرهنگ را اول گذاشت. وقتی کسی در معیشتش مشکل دارد یا کسی احساس میکند صدایش در سیاست شنیده نمیشود، نمیتوان فرهنگ را به زور مثل قرص به او داد. این مسائل را باید چاره کرد تا مساله فرهنگ هم در جایگاه خودش مورد توجه قرار گیرد.