در تکوین نظام فکری و عمل سیاسی آیت الله سید محمود طالقانی، جریانهای مختلف فکری از جمله: جریان بیداری اسلامی، جریان اندیشه انقلابی، جریان مشروطهخواهی، جریان روشنفکری دینی و… مؤثر بودند که در ادامه تأثیرگذاری این جریانها در شکلگیری اندیشه و جهانبینی وی بررسی میشود.
بیداری اسلامی و اصلاح دینی
این نگرش شخصیتهای برجستهای همچون سیدجمالالدین اسدآبادی و شاگرد وی محمد عبده و همچنین اقبال لاهوری و ابوالاعلی مودودی را در خود جای داده است.
سید جمال الدین اسدآبادی(۱۳۱۴-۱۲۵۴ ق / ۱۸۹۷-۱۸۳۸ م) از پیشقراولان بیداری در جهان اسلام در زمانی که سیل تجدد غربی به سوی جهان اسلام و مغلوب شدن مسلمانان در برابر تمدن غربی را مشاهده نمود در صدد پاسخ به این خودباختگی و انحطاط مسلمانان برآمد و توجه خویش را به دو عامل استعمار خارجی و استبداد داخلی معطوف کرد. وی برخلاف کسانی که در مقابل استعمار همه جانبه غربی ندای تطبیق با این تمدن را سرداده بودند، تمام تلاش خود را برای احیای اسلام اصیل و بازگشت به اسلام ناب محمدی به کار گرفت.
پس از سیدجمال شاگرد وی محمد عبده راه اصلاح و احیای دین را ادامه داد و برای اصلاح جامعه مصر تلاش کرد. به طور کلی عبده برای خروج از انحطاط همچون سیدجمال احیای دین و بازگشت به اسلام راستین دانست که سبب وحدت مسلمین و حل مشکلات آنان میشود.
از جمله مصلحین دیگری که در پاسخ به بحران انحطاط جامعه مسلمانان درصدد احیای دین تلاش نمودند میتوان از محمد اقبال لاهوری(۱۳۱۷-۱۲۵۶ ) و ابوالاعلی مودودی(۱۹۷۹-۱۹۰۳) یاد کرد.
این جریان که از سید جمال آغاز شد شاگردان و پیروان بسیاری داشت که در هر گوشهای از دنیا آن را ادامه دادند. در ایران نیز بعد از شهریور ۱۳۲۰ آیتالله طالقانی به عنوان یکی از وارثان این اندیشه فعالیت خودرا در جهت بیداری مسلمانان و احیای اسلام به کار بست. وی این جریان فکری و بویژه پیشگام آن یعنی سید جمال را الگو قرار داده و از وی به عنوان بیدارگر اسلامی یاد میکند.
«سالها ملت ایران و ملل اسلامی و خاورمیانه خواب بودند. در این میان از همین سرزمین پاک ما و ملت هشیار ما مانند سید جمال الدین قیام کرد تا ملل اسلامی و مشرق زمین را بیدار کند. همان وقتی که اسلام و قرآن وسیله بیهوشی و بی دردری شده بود؛ این سید جمال الدین بود که به عمق اسلام و قرآن آگاه بود و با او اولین موج شروع شد.»
به طور کلی آیت الله طالقانی سید جمال را به عنوان پیشگام احیاگران دینی مورد توجه بسیار قرار داده بود و همچون وی قرآن و زنده کردن آن در جامعه را بهترین راه بیداری مسلمانان میدانست و در کنار تألیف پرتویی از قرآن وی به نهج البلاغه و تفسیر آن نیز پرداخت و از هر فرصتی برای تفسیر این دوکتاب ارزشمند برای بیدار کردن مردم بهره برد. آیت الله طالقانی همچون سید و عبده و دیگر شاگردان این جریان فکری به دنبال آگاه کردن مردم و احیای جامعه بر اساس دین و ایجاد وحدت جامعه اسلامی بود تا مسلمانان را از انحطاط برهاند.
مشروطهخواهی
به دنبال بالا گرفتن بحث مشروطهخواهی، علمای بسیاری در ایران و حتی نجف از این جریان حمایت کردند که ازجمله آنها میتوان به علمای بزرگی چون آخوند خراسانی، میرزا حسین خلیلی و شیخ عبدالله مازندرانی، سید محمد طباطبایی، و سید عبدالله بهبهانی و میرزای نایینی اشاره کرد.
از مهم ترین این افراد میرزای نائینی است که با تألیف کتاب «تنبیه الامه و تنزیه المله» مشروطه را برمبنای نگرش کلامی و فقهی دین اسلام تبین نمود. هرچند نائینی هر نوع حکومت در عصر غیبت را غصبی، ظلم و نامشروع میداند؛ اما به سبب اقتضای زمان، وی تحدید قدرت سیاسی را امری لازم و ضروری عنوان میکند و بهترین ابزار آن را قانون میداند که بر اساس عقاید و نوعیات هر قوم میباشد.
آیت الله طالقانی بعد از شهریور ۱۳۲۰ با توجه به فضای سیاسی بوجود آمده و به قصد احیای قوانین مشروطه و تحدید سلطنت کتاب تنبیه الامه و تنزیه المله نائینی را در سال ۱۳۳۴با مقدمه و توضیحاتی که متن ثقیل نگارندهی کتاب را برای عموم مردم قابل فهم مینمود، منتشر کرد.
نائینی در این کتاب که از جمله اسناد برجسته در فقه سیاسی به شمار میآید به برررسی اصول سیاسی و شکل حکومت در زمان غیبت پرداخت و آیت الله طالقانی نیز کتاب نائینی را از آنروی که نظر اسلام درباره حکومت روشن می کند ارزشمند میداند. به اعتقاد او در این کتاب نظر نهایی اسلام وخصوصا شیعه با ارائه مدرک و شواهد به صورت ریشهای مشخص شده است و طرفداران مشروطیت اصول و مبانی کامل آن را مییابند و اشکالات و ایرادات مخالفین نیز به خوبی آشکار میشود. برای مجتهدین و علما کتاب استدلالی و اجتهادی و برای عوام رساله تقلیدی راجع به وظایف اجتماعی است. تبیین نظریه تشیع در امر حکومت یکی از دغدغههای آیتالله طالقانی بوده که نائینی آن را در کتابش به صورت مفصل بیان کرده است بنابراین آیت الله طالقانی آن را نه تنها منبع تامین پایه و اساس اسلامی برای مشروطه بلکه ماخذی برای مطالعهی جامعه اسلامی و اصول سیاسی اجتماعی تلقی میکند.
ملیگرایی
جریان ملی گرایی و بویژه مبارزات دکتر مصدق بسیار مورد توجه آیت الله طالقانی بود. وی در سخنرانی که پس از پیروزی انقلاب بر مزار مصدق دارد بیان می کند که مصدق یعنی نهضت ملی و دینی ایران و همچنین در توصیف وی میگوید مصدق کسی بود که در تحولی عظیم از اشرافیت تبدیل به مرد ملت شد. آیت الله طالقانی نهضت ملی را یکی از مهم ترین نمادهای مبارزه با ظلم و استبداد، استعمار میدانست و معتقد بود نهضت ملی قرن های مبارزات ایرانیان را زنده نگه داشت و چراغ مبارزات را برای ادامه دهنگانی چون آیت الله طالقانی زنده نگه داشت.
روشنفکری دینی
آیت الله طالقانی همواره روشنفکرانی چون بازرگان و شریعتی را مورد تمجید قرار می داد؛ در پیامی که به مناسبت بزرگداشت سالگرد دکتر علی شریعتی در خرداد ۵۸ منتشر نمود شریعتی را به درخت زیتونی تشبیه کرد که با فرهنگ اصیل اسلامی و معارف انقلاب و اهل بیت جان و روان تشنگان را سیراب کرد. وی همچنین شریعتی را از جمله شخصیتهایی میداند که اسلام را آنطور که بود بشناسانند و در میان گمراهی های چپ و راست، راه مستقیم را بیابند.
آیت الله طالقانی با دیگر پیشگامان این جریان یعنی جلال آلاحمد نیز ارتباط فراوان داشت. وی ضمن نقدهایی که به جلال در زمان گرویدن او به جریان چپگرایی در ایران داشت بیان کرده که جلال در اواخر عمر به اسلام و قرآن و صبغه اصیل خود یعنی مذهب روی آورده است. وی درباره آثار به جامانده از جلال هم بیان میکند که: «بهترین کتابهایش به نظر من دو کتاب «غرب زدگی» و «خسی در میقات» اوست که این خسی در میقات را در سفر حج خود نوشته است که هم جنبه سیاسی دارد و هم فلسفه حج را در بعضی جاها خوب بیان کرده است.»
در واقع آیتالله طالقانی این جریان را به سبب توانایی آنها در احیای اسلام و دین برای نسل جوان و جذب جوانان به دین مورد توجه قرار داد و همواره از روشهای آنها برای احیای دین اصیل اسلام بهره برد. وی همواره در طول زمان حیات خود با بازرگان در حوزههای مختلف همکاری کرد و در ارتباط با جوانان همواره با اگاهی از روشهای شریعتی و نوع تبیین او از اسلام و بهرهگیری از علوم جدید در تبیین دین استفاده نمود.
اندیشه انقلابی
نگرش انقلابی جریان دیگری است که برای اصلاح جامعه و حل مشکلات آن به انقلاب و اعمال انقلابی روی آوردند. از جمله شاخصترین نمایندگان این گروه میتوان به آیتالله مدرس، آیت الله کاشانی و امام خمینی اشاره کرد که همه در راستای مبارزه با استبداد و استعمار از هیچ تلاش و مبارزه ای دریغ نکردند.
مدرس همیشه به اصول مشروطه پایبند بود و با هر گونه ظلم و استبداد از ناحیه هرکس که بود مقابله میکرد و در طول سال های حضور فعال در حوزه سیاست هرگز با هیچ سفارت خارجی تماس برقرار نکرد و با روحیه استقلال خواهی قاطعانه در برابر نمودهای استعمار ایستاد. مدرس درباره قرارداد ۱۹۱۹ مخالفت بسیار کرد و نطق وی در مخالفت این قرارداد در شهر غوغای فراوانی به پا کرد.
از جمله ادامه دهندگان راه مدرس آیت الله ابوالقاسم کاشانی(۱۳۴۰-۱۲۶۰) بود. بارزترین مبارزات کاشانی که الگوی اندیشهای حق خواهی و انقلاب بر علیه ظالم و مستبد قرار گرفته است مبارزات او به همراه جبهه ملی برای ملی شدن صنعت نفت است. آیتالله کاشانی همچنین هر زمان لازم بود با استبداد داخلی نیز مبارزه میکرد که از نمونههای آن میتوان به قیام تیرماه سال ۳۱ اشاره کرد.
نگرشهای انقلابی برای اصلاح جهان اسلام و بویژه ایران که از آیتالله مدرس آغاز شد و توسط بسیاری از روحانیون و گروه ها ادامه یافت در مبارزات امام خمینی به نتیجه رسید و حکومت مطلوب اسلامگرایان که با هدف نفی هر گونه ظلم و استبداد و استعمار بود در ایران و در شکل جمهوری اسلامی محقق شد.آیتالله طالقانی بسیار متأثر از این جریان و همراه با این جریان فکری و انقلابی در ایران بود.
وی فعالیت های خود در عرصه سیاست و اصلاح جامعه را با تجربهای که از جلسات پدرش با آیتالله مدرس داشت آغاز کرد.
او که در سال های بعد از مدرس از جمله مبارزین علیه استبداد بود درباره تأثیر مدرس در این راه گفته است: «مرحوم سید حسن مدرس راه مبارزه با استعمار را باز کرد و این فکر را نشان داد که نه روس و نه انگلیس، بلکه ملت! این ملت است که باید سرنوشتش را خود به دست گیرد و راهش را بیاید و پیش رود.» وی همواره در کنار ادامه دهندگان این راه از جمله کاشانی بود و وی را در مبارزات مختلف یاری نمود. وی در زمان نهضت ملی شدن نفت به حمایت از مصدق و کاشانی پرداخت و در زمان اختلاف آنان نیز بسیار تلاش کرد تا این اختلافات را از بین ببرد و نهضت را از شکست نجات دهد. وی در همین زمان نیز با گروه فدائیان اسلام که در کنار کاشانی و مصدق و با مشی مسلحانه به مبارزه با استبداد میپرداختند ارتباط موثری داشت و همواره با آنها همکاری مینمود و حتی پناه فدائیان در زمان خطر هم بود.
ثمربخشی و فرجام مبارزات همه جریانهای فکری و موثرتر از همه جریان فکری انقلابی در مبارزات امام خمینی(ره) متجلی شد و در واقع ایشان توانست با رهبری خود و اتحاد مردم سال ها مبارزه جریان های مختلف فکری را به نتیجه برساند. این قدرت و مشی امام خمینی سبب شد آیت الله طالقانی رهبری ایشان را رهبری مبتنی بر ایمان، تقوا، قاطعیت و صلابت در ایمان بداند و همواره بر پیروی خود از امام تأکید کند: «این مخلص که نسبت به رهبری ایشان بارها و بارها نظر دادهام و رهبری قاطع ایشان را برای خودم پذیرفتهام و همیشه سعی کردم که از مشی این شخصیت بزرگ و افتخار قرن با اسلام، مشی من خارج نباشد.»
بیداری در جهان عرب
جریان بیداری در جهان عرب ار دیگر عوامل تأثیر گذار بر اندیشه آیتالله طالقانی است. در این بین باید از برخی از افراد از جمله رشید رضا یاد کرد. رشید رضا از جمله اندیشمندانی است که راه حل رهایی جامعه اسلامی از عقبماندگی را احیای اسلام و وحدت عنوان کرد لذا تعدد حکومتهای اسلامی و تشکیل دولتهای ملی را پذیرفت. از نظر رشید رضا جامعیت دین اسلام متضمن شأن حکومتی است و اجرای مقررات اسلام برای اصلاح امور مردم نیازمند حکومت است.
از جمله احیاگران دیگر در جهان عرب عبدالرحمان کواکبی( ۱۹۰۲-۱۸۵۴م ) است. کواکبی آگاهی دادن به جامعه در راستای ارتقای شعور سیاسی مردم را مقدم بر هر امری میدانست و برای این آگاهی بخشی به دین رجوع میکرد و بازگشت به دین را راه بیدار کردن مردم می دانست. این آرمان احیای اسلام و بازگشت به اسلام در سال های بعد و در نتیجه بحران جامعه مسلمین در مصر توسط حسن البنا( ۱۹۴۹-۱۹۰۶م) پیگیری شد که در نهایت هم منجر به تأسیس تشکل سازمان یافته ای به نام اخوان المسلمین شد.
این گروه که به نام سلفیون هم شناخته میشوند، آرمان بازگشت به اسلام نخستین را هدف خود قرار دادند و آن را تا به امروز پیگیری کردند. از جمله پیشگامان جنبش سلفی گری اعراب که بر اخوان المسلمین و رادیکال شدن آن هم تأثیر فراوانی داشت سید قطب ( ۱۹۶۶-۱۹۰۶) بود.
به طور کلی اندیشه سید قطب در احیای اندیشه بنیادگرایی نقش بسزایی داشت و برای بیداری مسلمانان به عنوان یک ایدئولوگ عمل کرد. علاوه بر سید قطب افراد دیگری چون محمد قطب و اسماعیل هضییی در راستای احیای دین از طریق جریان های سلفی فعالیت کردند.
آیت الله طالقانی در تبیین مفهوم استبداد از نظرات بیدارگران جهان عرب نیز بسیار بهره برد و آثار اندیشمندانی چون کواکبی را در این عرصه همواره مورد توجه قرار میداد. در دایره واژگانی آثار و اندیشه های آیت الله طالقانی دو واژه استبداد و آزادی از پرکاربردترین و مهم ترین واژه ها هستند. آیت الله طالقانی با تأثیر از کواکبی دو مقاله « کواکبی و استبداد» و « طبایع الاستبداد کواکبی» را نوشت. مرحوم آیت الله طالقانی نیز در مقاله «کواکبی و استبداد» خویش می نویسد:
«طبایع تأثیر به سزایی در افکار اهل نظر و دانشمندان اسلامی نمود، چنان که در فکر عمیق و روح آرام فقیه عالی قدر و عالم بی مانند «آیة الله نائینی» اثری ایجاد کرد و موجی پدید آورد که از قلمش کتاب دقیق و مستدل (تنبیه الامه و تنزیه المله) تراوش نمود.» در بررسی اندیشه های دیگر اندیشمندان این جریان مانند سید قطب و آیت الله طالقانی تشابه مفهومی قابل توجهی چون تبیین غربزدگی، حکومت اسلامی و لزوم جهاد برای برقراری آن قایل مشاهده است.
بنابر این آیتالله طالقانی از اندیشمندانی چون رشیدرضا، کواکبی، سید قطب و امثالهم، احیای اسلام راستین و برقراری حکومت اسلامی را فراگرفت و در جهت آن تلاش بسیار نمود.
منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی