بیش از شش ماه از وقوع جنگ اوکراین سپری شده است. معادلات نبرد در منطقه دونباس و دونتسک به ضرر ارتش اوکراین پیش میرود. از سوی دیگر، اخباری مبنی بر شکاف میان اعضایارتش اوکراین و فراتر از آن، شکاف ارتش و دولت زلنسکی در کییف به گوش میرسد که واشنگتن و لندن را بهعنوان دو آتش بیار اصلی جنگ نگران ساخته است.
فراتر از آن، رژیم اشغالگر قدس نیز طی ماههای اخیر خود را درتقابل مستقیم امنیتی با کاخ کرملین قرار داده است. در چنین شرایطی وقوع حادثه تروریستی اخیر در مقابل سفارت روسیه در کابل بسیار معنادار است.
دیروز خبرگزاری اسپوتنیک ابتدا از وقوع انفجاری در نزدیکی سفارت روسیه در کابل خبر داد. انفجار دیروز در بین دانشجویانی که در حال دریافت فرم ویزا بودهاند، صورت گرفت. در این انفجار، حداقل ۲۵ نفر از جمله دو دیپلمات روس کشته و دهها نفر دیگر زخمی شدند. پس از وقوع این عملیات، گمانهزنیهای زیادی درخصوص چرایی و چگونگی این ماجرا صورت گرفت اما نوع عملیات، مکانیابی آن (سفارت روسیه در کابل) و فراتر از آن زمان انتخاب این عملیات و تقارن آن با وقایعی مانند قطع گاز پروم روسیه به اتحادیه اروپا بسیار معنادار بود.
طرح مشترک سیا و موساد؟
بدون شک ما شاهد انجام یک عملیات از پیش تعیین شده اما مشروط در کابل بوده ایم. مجریان اصلی این عملیات در صدد انتقال پیامی تند و صریح به مسکو بودهاند که در قالب آن، اماکن دیپلماتیک و سایر مکانهای وابسته به روسیه در سایر نقاط دنیا با نوعی تهدید مزمن و پیوسته مواجه شوند. گرچه میان تروریسم آمریکایی و تروریسم تکفیری نوعی ادغام و پیوستگی وجود دارد اما تروریسم تکفیری قدرت طراحی و انجام این عملیات را در کابل (حداقل بدون حمایت آمریکا و رژیم صهیونیستی) نداشته است. فراتر از آن، قطع گاز پروم روسیه به کشورهای اروپایی، مولد اختلافات بسیار شدیدی در میان اعضای پیمان آتلانتیک شمالی بوده است.
برخی کشورها مانند فرانسه و آلمان دیگر کشش ادامه جنگ را در اوکراین ندارند اما در مقابل، واشنگتن و لندن بر تبدیل این کشور جنگزده بهعنوان زمینی سوخته اصرار دارند. آنها (کاخسفید و انگلیس) اصرار دارند نبرد در اوکراین تا زمانی که فرسایشی شدن نبرد منتج به ایجاد یک گره کور راهبردی در کییف شود باید ادامه یابد. هدف دوم آنها، امتیازدهی روسیه به ناتو است. مطابق محاسبات صورت گرفته از سوی اتاقهای فکر آمریکا و اروپا، تاکنون باید این اتفاق رخ میداد اما نداد.
استراتژی تکثیر میادین نبرد
یکی از استراتژیهای شناخته شده در میان نهادهای نظامی -امنیتی در غرب، گسترش تکثیر میادین نبرد است. با توجه به سبک و زمان عملیات صورت گرفته در مسکو، احتمالا سازمان سیا و موساد هر دو در شکل دهی و اجرای آن نقش داشتهاند. نکته حائز اهمیت اینکه سبک عملیات تروریستی منتج به مرگ داریا دوگین، دختر الکساندر دوگین، مشاور پوتین و یکی از نظریهپردازان زبده حوزه سیاست خارجی روسیه در مسکو نیز منبعث از همین استراتژی بوده است.
این استراتژی (تکثیر زمینهای نبرد) مبتنی بر ناامن سازی سایر حوزههای جغرافیایی و امنیتی در کنار میدان نبرد اصلی است. هدف کوتاه مدت آمریکا و رژیم صهیونیستی و دولت انگلیس نیز از این اقدامات، تمرکززدایی روسها از میدان نبردی به نام اوکراین و تکثیر تواناییها و امکاناتشان در دیگر عرصههای نبرد است. به عبارت بهتر، واشنگتن، تل آویو و لندن در صدد هستند نبرد نظامی اوکراین را به نبردی نظامی ــ امنیتی تبدیل کنند.
آیا روسیه واکنش نشان میدهد؟
بدون شک روسیه هم در پرونده ترور دختر الکساندر دوگین در مسکو و هم در ماجرای انفجار اخیر در سفارت این کشور در کابل، نسبت به مصدر این حوادث و چرایی وقوع آنها اطلاع کامل دارد. با توجه به بافت امنیتی حاکم بر حزب روسیه واحد (حزب اصلی روسیه) و رویکرد خاص پوتین در مسند قدرت، قطعا مسکو نسبت به این حوادث واکنش نشان خواهد داد. با این حال به نظرمی رسد واکنش روسیه دارای دو خصلت کلان است: نخست اینکه پاسخ روسها به سرویسهای اطلاعاتی و عملیاتی غرب در قبال این دو رویداد به صورت اعلامی و آشکار صورت نخواهد گرفت. احتمالا این واکنشها نیز از خصلتی به نام ناگهانی بودن و غافلگیری برخوردار است.
نکته دوم اینکه در پاسخ به این عملیاتها، روسها از یک تاکتیک ویژه به نام مواجهه با هدف اصلی رقیب استفاده خواهند کرد، به این معنا که به جای تمرکز زدایی از میدان جنگ اوکراین، تحرکات خود را در این کشور افزایش خواهند داد. در این تاکتیک، هدف اصلی رقیب از یک عملیات مورد شناسایی قرار میگیرد و بازیگری که مورد تهاجم قرار گرفته، دقیقا رفتاری مغایر با آن هدف اصلی را از خود بروز میدهد. در هر حال، تنشهای امنیتی و نظامی روسیه و دشمنانش از این پس وارد فاز گستردهتر و عمیقتری خواهد شد.