مرد میدان‌های سخت!

محمدکاظم انبارلویی طی یادداشتی در روزنامه رسالت نوشت: مقوله امنیت برای ما ایرانیان خیلی مهم است. ما که در سر راه چهارراه جهان هستیم و در طول تاریخ با هجوم دشمنان در داخل و خارج همواره دست و پنجه نرم کردیم خوب می‌فهمیم امنیت چیست؟ نقش آن در حیات تاریخ ما کدام است! امنیت یک نعمت بی‌بدیل الهی است.

انقلاب اسلامی ایران از ابتدای ظهور تا استقرار یک نظام الهی زیر ضربات خردکننده کفار، منافقین و مشرکین قرار گرفت. سال‌های آغازین انقلاب، دشمن جنگ داخلی راه انداخت و به فکر تجزیه کشور بود و بعد به تجاوز خارجی روی آورد که ۸ سال کشور درگیر یک جنگ خونین توأم با هزاران جنایت جنگی ازجمله جنگ شیمیایی شد. منافقین همواره همانند خنجری از پشت به بدن و بدنه اصلی انقلاب عمل می‌کردند. در این میان مردان بزرگی مثل کوه ایستادند و مثل فولاد نفوذناپذیر در برابر آنها قد علم کردند.

شهید سید اسدالله لاجوردی رحمت‌الله علیه در قامت دادستانی، داد ملت ایران را از حرامیان منافق گرفت و در برابر آنها مردانه ایستاد و سرزنش و ملامت ناآگاهان و بی‌خبران از مقوله خطیر امنیت را به جان خرید و سرانجام جان خود را در یک ترور ناجوانمردانه برای انقلاب و مردم فدا کرد.

امسال ۲۴ سال از حادثه ترور شهید سیداسدالله لاجوردی می‌گذرد.

رهبر انقلاب اسلامی در پیامی به مناسبت شهادت لاجوردی؛ او را مرد میدان‌های سخت، خستگی‌ناپذیر و مبارز سخت‌کوش آزادی توصیف کرده بود.

بازخوانش ویژگی‌های این روح بزرگ و آرام و این اسطوره مقاومت در تنی ناآرام و خستگی‌ناپذیر برای مردانی که راه او را می پیمایند و در نهادهای امنیتی جان خود را در کف گرفته به امنیت مردم و انقلاب و ایران فکر می‌کنند فوق‌العاده مهم است.

شهیداسدالله لاجوردی مصداق اتم و اکمل آیه شریفه اشداء علی الکفار رحماء بینهم بود.

آزاداندیشی و باورمندی به مبانی امام و نظام و برخورداری از ثبات فکری و مهارت او در ارتباط‌گیری، اقناع و متقاعدسازی در بحث‌ها،   زبانزد انقلابیون بود.

این ویژگی‌ها از او یک انقلابی بزرگ و کادر «همه جانبه» ساخته بود که قبل از انقلاب و بعد از انقلاب دقیق می‌دانست چه می‌کند و امامین انقلاب از او چه می‌خواهند.

او کم هزینه‌ترین مدیر انقلاب بود و از طریق دسترنج خود روزگار می‌گذراند.

او مدیری قاطع بود و مدیریت را در میدان و صحنه با پرهیز از پشت‌میزنشینی تعریف می‌کرد.

او کم حرف و پرعمل و معتقد به اصالت کار و خدمت و بیزار از تنبلی و تن‌آسایی و تن‌پروری بود.

برای قدرت پوشالی شاه و آمریکا پشیزی ارزش قائل نبود و هزینه آن را در زندان قبل از انقلاب نقدا زیر شکنجه‌های ساواک پرداخته بود.

او ساده‌زیست و ساده‌پوش و برخوردار از روحیه زهد و خداترسی و بیزار از تجمل‌گرایی و اشرافی‌گری بود.

***

شهید اسدالله لاجوردی در وسط معرکه نبرد با منافقین و جریان نفوذ و حضور فعال سرویس‌های امنیتی آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی بود.

او بخش عظیمی از امر مهم صیانت از امنیت انقلاب را به دوش کشید و نیروهایی را گرد خود جمع کرد که همگی همانند او شجاع، آگاه، جان‌برکف و دست به ماشه و آماده بودند. او با جریان یا جریان‌هایی از دشمن در داخل روبه‌رو بود که بیش از ۱۷ هزار نفر از مردم کوچه و بازار و نیز جمعی از بزرگان و رهبر انقلاب را به خاک و خون کشیده بودند.

تربیت‌شدگان مکتب او هنوز در نهادهای امنیتی کشور منشأ خدمات بزرگ هستند.

امروز منافقین سیاه‌ترین روزهای تاریک تاریخ حیات ننگین خود را می‌گذرانند. امسال منافقین نه در آلبانی و نه در فرانسه به دلیل این روسیاهی نتوانستند گردهمایی داشته باشند.

امسال منافقین در افتضاح‌آمیزترین شکل ممکن توانستند یک نمایشگاه عکس در جلوی کاخ سفید برگزار کنند و سخنران این نشست آنها هم خانم لیندا چاوز، مدیر سابق روابط عمومی کاخ سفید بود! جریان نفاق در کشور که روزگاری می‌گفت؛ پرچم مبارزه با امپریالیسم تنها بر دوش رهبران آنهاست، بعد از انقلاب رودرروی مردم ایستاد و به سربازی در پادگان‌های حزب بعث رفت و پس از سقوط صدام اکنون جیره‌خوار آل سعود است و تنها پناه آنها آمریکاست و جایگاه میتینگ آنها جلوی کاخ سفید و کار اصلی آنها جاسوسی برای سیا و موساد است!

***

شهید لاجوردی در وصیت‌نامه تاریخی خود سه جمله کلیدی دارد که اسرار دو نبرد نرم آمریکا علیه انقلاب در سال‌های ۷۸ و ۸۸ را رمزگشایی می‌کند.

۱- بارها به مسئولین گفته‌ام خطر منافقین «انقلاب» به مراتب زیادتر از خطر منافقین «خلق» است. چراکه علاوه بر همه شیوه‌های منافقانه منافقین، سالوسانه در صف حزب اللهیان قرار گرفته‌اند.

۲- خداوندا از تو مصرانه می‌خواهم دست، قدم، زبان و قلم همه کسانی را که در جهت رهانیدن ضدانقلابیون و مرتدین و محاربین از چنگال عدالت اعمال قدرت و نفوذ کرده‌اند و همه کسانی که پذیرای این ننگ شده‌اند برای همیشه از سرنوشت این مردم قطع فرمایی.

۳- خدایا تو شاهدی چندین‌بار خطر منافقین انقلاب را به مسئولین گوشزد کرده‌ام، منافقین انقلاب سراسر وجودشان را التقاط پر کرده است. هم رجایی و هم باهنر را می‌کشند هم به سوگ آنها می‌نشینند. هم با منافقین خلق پیوند تشکیلاتی دارند هم منافقین خلق را دستگیر می‌کنند و هم برای آزادیشان و دادن مقام و مسئولیت به آنان تلاش می‌کنند و از افشای ماهیت آنها بیمناکند!

این سه جمله نیاز به تفسیر و تحلیل و آدرس دادن با نام و نشان به کسی ندارد. تاریخ سه دهه انقلاب پس از رحلت امام (ره) خود گواهی می‌دهد این جماعت چه کسانی بودند و چطور آگاهانه و ناآگاهانه در خدمت منافقین و ضدانقلاب بودند.

کافی است کارکرد سیاسی، اقوال و اعمال و بیانیه‌های مصطفی تاجزاده و میرحسین موسوی را در فتنه ۷۸ و ۸۸ و پس از آن واکاوی کنیم و سند صحت و پیش‌بینی دیدگاه شهید اسدالله لاجوردی در مورد منافقین انقلاب و تفکیک آنها از منافقین خلق را بیرون آوریم. این دو قرار نبود اسرار و مطالب نگفته را بی پروا فاش کنند، اما فاش کردند، هر دو فاش کردند، از اول نه با ولی فقیه بلکه با اصل «ولایت فقیه» و «نظام اسلامی» و هماوردی با جهانخواران عالم مسئله دارند. هر دو فاش کردند با منافقین و داعش و عربده کشی آمریکا در منطقه علیه ملت‌ها مسئله‌ای ندارند، مسئله آنها با انقلاب و مردم وفادار به اسلام و ایران است و حاضرند به هر قیمتی دفاع از منافع آمریکا را در ایران نمایندگی کنند. هردو آنها سال‌های پیری و فرتوتی خود را می‌گذرانند تن آنها با چند بیماری دست به گریبان است روح متوهم آنها غرق در نفاق و خودپرستی و بیگانه‌پرستی است و این عاقبت کسانی است که نمی‌خواهند حقیقت انقلاب و حقانیت مردم انقلابی و دیندار و مواضع الهی امامین انقلاب را بپذیرند.

شهید لاجوردی شهید راه امنیت مردم است وقتی او در پشت جبهه مشغول نبرد با منافقین خلق و منافقین انقلاب بود شهید باکری‌ها، شهید همت‌ها و شهید باقری‌ها و شهید سلیمانی ها پنجه در پنجه دشمنان انقلاب انداخته بودند و از شرف و ناموس کشور و انقلاب دفاع می کردند. خیال فرماندهان دفاع مقدس جمع بود که شهید لاجوردی‌ها و شهید قدوسی ها و …امنیت پشت جبهه را حفظ و تا پای جان در این راه ایستادگی می‌کنند.

دیدگاهتان را بنویسید