درحالیکه آمریکا نسبت به آخرین بسته پیشنهادی اتحادیه اروپا برای احیای توافق هستهای نظر خوشبینانهای ابراز کرده بود، با پاسخ ایران به این پیشنهاد اروپا که از سوی رسانهها و مقامات اروپایی «سازنده» توصیف شده، مجددا فرمان خود را اندکی بهسمت چپ چرخانده است.
بهنظر میرسد ابراز خوشبینی اولیه آمریکا نسبت به این بسته پیشنهادی از آن رو صورت گرفته که واشنگتن تلقی میکرد تهران احتمالا پاسخی مبهم و غیرروشن به آن خواهد داد؛ موضوعی که میتوانست با تفسیر بهعنوان سنگاندازی ایران در مسیر احیای توافق، فشارها به تهران را افزایش دهد.
در همین راستا بود که ند پرایس، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا در نشست خبری روز سه شنبه خود در واشنگتن دیسی با اشاره به آمادگی کشورش برای بازگشت به توافق هستهای، مدعی شد برای حصول توافق، تهران «از طرح خواستههای لحظه آخری و غیرممکن به آمریکا که مذاکرات بین دو کشور را متوقف کرده است، دست بردارد.» این ادعا نشان میدهد واشنگتن تلاش کرده نظر نهچندان مثبت خود به پیشنهاد اروپا را از دریچه مخالفت با پاسخ ایران به این پیشنهاد مطرح سازد. با وجود این اما بهنظر میرسد پیشنهادهای ایران برای احیای توافق هستهای موفق شدهاند واشنگتن ناراضی را به عقبنشینی وادار کنند. این نارضایتی از ارائه امتیازها به ایران که ناشی از وضعیت بغرنج بینالمللی و تنگناهای غرب در آنهاست، باعث شده واشنگتن همزمان با عقبنشینی در مذاکرات بهدنبال ابزاری برای لغو این امتیازها در زمان مناسب باشد.
وضعیت پیشنهادهای فنی ایران برای احیای توافق
مذاکرات هستهای ایران در حوزه فنی با چهار حوزه اساسی روبهرو است که هرکدام از آنها بهدلیل تاثیر بر موضوعی که غربیها از آن بهعنوان «گریز هستهای» یاد میکنند، از اهمیت بالایی برخوردارند. موضوع گریز هستهای که با زمان پیوندی اساسی دارد، بر این مبناست که ایران درصورت تصمیم برای ساخت یک سلاح هستهای به چه مدت زمانی برای تامین مواد لازم نیاز دارد. این زمان نیز در برهههای توافق یا عدم آن، دارای بازههای گوناگونی است. بهعنوان مثال با انعقاد و اجرای برجام غرب مدعی بود این توافق با توجه به ابعاد فنی آن، زمان گریز هستهای ایران را به یک سال افزایش داده است. این جبهه باوجود این در برهه کنونی معتقد است پیشرفتهای فنی ایران عملا نگهداشتن ایران در بازه یکساله گریز هستهای را ناممکن کرده و ایران درصورت تصمیم به ساخت سلاح هستهای در دوره جدید به زمانی کمتر از یک سال نیاز دارد. موضوعاتی که در ادامه میآیند 4 شاخهای هستند که بهدلیل ارتباط با زمان گریز هستهای، با حل شدن موضوع رآکتور آبسنگین اراک در دوره پیشین، ستونهای مباحث فنی احیای توافق هستهای تلقی میشوند.
1. سانتریفیوژهای تشکیلدهنده آبشارهای غنیسازی
تعداد زیادی از سانتریفیوژهای نصبشده در دوران تعدیل تعهدات هستهای توسط ایران، ماشینهای بسیار پیشرفتهای هستند که پیش از برجام بهصورت صنعتی درحال غنیسازی نبودند و صرفا تحقیقات روی آنها درحال انجام بود. تهران پس از تعدیل تعهدات هستهای خود دست به نصب گسترده ماشینهای IR2، IR4 و IR6 زده است که توان غنیسازیشان دستکم پنجبرابر ماشینهای نصبشده در گذشته هستند.
در دوران پیش از برجام سانتریفیوژهای IR1 با توان یک سو در غنیسازی صنعتی شرکت داشتند. طبق برجام سهگونه رفتار درباره این ماشینها طراحی شده بود. دسته بزرگی از این ماشینها برچیده و انبار شدند. نصب بخش میانیتر آنها باقی مانده و همچنان به غنیسازی میپرداختند. تعداد محدود دیگری نیز که کمترین دسته بودند در تاسیسات غنیسازی فردو برای امور تحقیقاتی و علمی همانند کار روی ایزوتوپهای پایدار بدون آنکه غنیسازی کنند، فعال باقی میماندند.
ایران در آستانه برجام 19000 دستگاه داشت که به جز 6104 دستگاه، مابقی را بههمراه زیرساختهایشان جمعآوری و انبار کرد. از سانتریفیوژهای انبارشده تنها درصورت خراب شدن سانتریفیوژهای نصبشده، امکان استفاده وجود داشت. از 6104 سانتریفیوژ موجود نیز 5060 سانتریفیوژ با 30 آبشار در تاسیسات نطنز به غنیسازی اختصاص داشتند و مابقی 1044 سانتریفیوژ نیز بدون تزریق گاز uf6، در تاسیسات فردو به امور تحقیقاتی مشغول بودند. پیش از برجام در نطنز 1044 دستگاه IR2، 164 دستگاه IR4 یک دستگاه سانتریفیوژ IR8، 5 تا 6 دستگاه سانتریفیوژ IR6و تعدادی سانتریفیوژ IR5مستقر بود. به جز دستگاههای IR2 که در آستانه صنعتی شدن بوده و جمعآوری شدند، حتی دستگاههای IR4 نیز در مراحل اولیه ارزیابی عملکرد در قالب یک آبشار کامل بودند.
بااینحال پس از تعدیل تعهدات هستهای ایران، نصب و استفاده از سانتریفیوژهای جدیدی که برای آنها در توافق برجام پیشبینی صورت نگرفته بود، به یک نقطه مشکل در مذاکرات تبدیل شدند. متن اصلی برجام به این دلیل که شرایط پس از خروج یکی از اعضا را به آنسان که رخ داد، پیشبینی نکرده بود، راهحلی نیز برای آن نداشت.
امروز در مذاکرات احیای برجام موضوع سانتریفیوژهای جدید یک موضوع اساسی است، زیرا این ماشینهای پیشرفته هم قابلیت غنیسازی بالاتری دارند و هم با کیفیت بالاتر و زمان کمتری به غنیسازی میپردازند. موضوعی که از نگاه غرب زمان گریز هستهای ایران را بهشدت کاهش میداد. ازاینرو نظرات مختلفی درباره آن بیان شده و طرحهایی نیز در این حوزه ارائه شد. غرب در خواسته حداکثری خواهان نابودی یا خروج این سانتریفیوژها از ایران بود، درمقابل ایران نیز در خواسته حداکثری خود نابودی دستگاهها یا خروجشان از کشور را خطقرمز خود دانسته و صرفا خواهان برچیدن و انبار این دستگاهها بود.
درحالحاضر ایران در توافق مدنظر خود که نظرات کشورهای دیگر را نیز دربردارد، قصد دارد ماشینهای جدید را در داخل کشور انبار کند. همچنین برخلاف خواست غرب که پس از پذیرش انبار شدن آنها درخواست کرده بود این دستگاهها در جایی جز تاسیسات نطنز و زیرنظر آژانس انبار شوند، قرار است در این تاسیسات ذخیرهسازی شوند.
2. زیرساختهای آبشارهای غنیسازی
یک تاسیسات غنیسازی سه قسمت اصلی دارد. نخست ساختمان محل غنیسازی که یک مساله بسیار عادی است مگر در کشورهایی که فناوری هستهای در آنها از نگاه قدرتهای بینالمللی مناقشهبرانگیز است. دومین مورد سانتریفیوژها هستند که دستگاه اصلی غنیسازی به شمار میروند. مورد سوم نیز تجهیزات جانبی آبشارهای غنیسازی هستند.
در مذاکرات هستهای ساختمان یا در عبارتی موسعتر نقطه غنیسازی نیز به لحاظ زیرزمینی بودن یا نبودن مهم است؛ اما این مساله در مذاکرات پیشین حل شده و در مذاکرات فعلی مناقشهبرانگیز نیست. در حوزه سانتریفیوژها نیز پذیرفته شده دستگاههای جدید برچیده و انبار شوند. اما در حوزه زیرساختها همچنان اختلافاتی باقی مانده است. در این زمینه نیز درحالیکه غرب خواستار برچیدن تمام زیرساختهاست، ایران صرفا پذیرفته است تا اتصالات الکترونیکی برچیده شوند اما سکوهای نصب سانتریفیوژها همچنان باقی بمانند. موضوعی که یک ابزار تضمین بزرگ در اختیار ایران میگذارد، زیرا چنین اقدامی موجب میشود درصورت نیاز ایران به نصب مجدد دستگاهها، این اقدام با سرعت بالاتری امکانپذیر شود. در اینجا برداشته شدن اتصالات الکترونیکی زمان بازگشتپذیری توان هستهای ایران را درصورت خروج مجدد افزایش میدهد؛ اما وجود سکوها مانع از افزایش دوچندان آن میشود.
3. ذخایر مواد لازم برای غنیسازی و ذخایر غنیسازیشده
ایران در حوزه ذخایر اورانیوم و بهرهبرداری از معادن با محدودیتهایی روبهرو است. ازاینرو تهران بهآسانی و بدون واردات مواد اولیه موردنیاز قادر به تامین کیک زرد برای غنیسازی در حجم بالا نیست. این تنگنا به اندازهای است که بنابر گفته علیاکبر صالحی، رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی، پیش از برجام ذخایر کیک زرد ایران در آستانه اتمام بود و درصورت رخدادن این مساله، ایران دیگر قادر به ادامه غنیسازی نبود تا اینکه پس از توافق توانست دست به واردات کیک زرد بزند.
در دوره گذشته مذاکرات احیای برجام قرار بود ایران در ازای خروج اورانیوم غنیسازیشده 3.6درصد خود، 130 تن کیک زرد وارد کند که این میزان به 250 تن رسیده که به معنای افزایش تقریبا دوبرابر است.
این میزان حتی نسبت به دوره امضای برجام نیز به نسبت بیشتر است. در برجام 11 تن سوخت 3.6درصد خود را با 197 تن کیک زرد معاوضه کرد اما در دوره احیای برجام در سال 2020، میزان بیشتری از مواد غنیشده نسبت به توافق 2015، به ایران تعلق خواهد گرفت.
در دور جدید همچنین قرار است تا هنگامی که راستیآزماییهای لازم صورت نگرفته و اراده غرب برای اجرای کامل توافق مشخص نشده است، ایران مواد غنیشده خود بهویژه 60درصد را که بهطور جدی موردتوجه غرب است، از کشور خارج نکند.
4. تحقیق و توسعه و کاهش زمان گریز
ماشینهای جدید نصبشده در تاسیسات غنیسازی ایران به جهت ایجاد تغییر در زمان گریز اهمیت دارند؛ اما این مدت را در سطحی قابل پیشبینی کاهش میدهند. تحقیق و توسعه اما میتواند درصورت جریان داشتن، زمان گریز را بسیار بیشتر از آنچه ماشینهای پیشرفته انبارشده میتوانند، تحتتاثیر قرار دهند.
این موضوع پس از تعدیل تعهدات برجامی ایران خود را به شکل پررنگی نشان داد. اگر ایران در راستای تعدیل تعهدات هستهای خود صرفا از ماشینهای قبلی (IR1) بهره میگرفت، میزان و زمان پیشرفتش در کسب ظرفیتهای هستهای قابل پیشبینی بود اما هنگامی که ایران برخلاف برآوردهای غرب ناگهان ماشینهای پیشرفته جدیدی را بهصورت صنعتی نصب کرد، این جبهه تحتفشار شدیدی قرار گرفت. بهزعم غرب، ایران برای توسعه این ماشینها دستکم به یک دهه زمان نیاز داشت اما پس از تعدیل تعهدات هستهای این اقدامات را در دو تا سه سال انجام داد. این موضوع برای غرب آشکار ساخت ادامهیافتن تحقیق و توسعه در ایران مشکلی اساسیتر از دیگر موضوعات در زمینه گریز هستهای است.
به همین دلیل در توافق پیشین برجام، تحقیق و توسعه بهطور کامل محدود نشده بود؛ اما در دوره جدید محدود ساختن این حوزه بهطور جدی پیگیری میشد. این مساله در سطحی بود که حتی آمریکا تهدید میکرد برخی پیشرفتهای هستهای ایران میتواند اساسا احیای برجام را که برمبنای کاهش زمان گریز هستهای است، اساسا از محتوا تهی کند.
بااینحال به نظر میرسد غرب حداقل در میز مذاکرات از چنین درخواستهایی عقبنشینی کرده و تحقیق و توسعه ماشینهای پیشرفته هستهای همچنان با سرعت بالایی ادامه خواهند یافت. این موضوع یک ابزار بزرگ برای تضمین توافق از سوی ایران از طریق اتکا به توان داخل است. درصورت خروج مجدد آمریکا نصب صنعتی ماشینهای جدیدتر ایران که 24 تا 50 سو توانایی غنیسازی دارند، درمعرض نصب و استفاده در غنیسازی صنعتی قرار خواهند گرفت. این دستگاهها به ایران اجازه میدهد با سرعت خیرهکنندهای موفق شود به غنیسازی 90درصدی رسیده و دست به انباشت مواد شکافپذیر بزند.
چه اقداماتی منجر به نتایج حداکثری در مذکرات شدند؟
با وجود نزدیک شدن اعضای برجام به احیای این توافق، اما این پیشرفتها آنها را تا این لحظه نه به نقطه توافق، بلکه به آستانه آن رسانده؛ جایی که به گفته برخی گفتوگوکنندهها چندین نوبت دیگر نیز در آن قرار داشته است، بدون آنکه این نزدیکی به نهایی شدن توافق منجر شود.
به همین دلیل در برهه کنونی نمیتوان از موفقیت در احیای برجام سخت گفت اما میتوان از موفقیتهای نسبی در زمینه پذیرش درخواستهای ایران توسط دیگر اعضا سخن گفت.
بایدن هرچند قصد داشت از تتمه بقایای سیاست فشار حداکثری -که تنگناهایی برای ایران آفریده بود- بهرهبرداری کند و توافق را بهسمت موضوعات منطقهای و موشکی گسترش دهد اما با وجود پیگیری این خواستهها بهطور مشترک توسط کشورهای غربی اما آنها در اسفندماه گذشته از این خواستهای خود عقب نشستند. دیگر موارد راهیافته به رسانهها درباره متن در آستانه نهایی شدن توافق نیز نشان از پیشرفتهای بزرگی دارند. این پیشرفتها در شرایطی رخ دادهاند که ایران همزمان در وضعیت دشواری بهویژه از لحاظ اقتصادی قرار داشته است؛ وضعیتی که غرب با استناد و اتکا به آن باید در مقابل ایران ایستادگی به خرج میداد تا اینکه دست به عقبنشینی بزند.
1. مدیریت فضای رسانهای
دولت فعلی ایران و تیم مذاکرهکننده آن بهدلیل تاثیرگذاریهای شدید رسانهای بر فرآیند مذاکرات تصمیم گرفتند دست به مدیریت فضای رسانهای بزنند. درگرفتن مباحثاتی در رسانهها درباره موضوعاتی مانند نزدیک بودن توافق که از سوی رسانههای غربی به اخبار مسلط تبدیل میشد، میتوانست تیم مذاکرهکننده هستهای ایران را درحالیکه همچنان درحال مذاکره و مقاومت دربرابر هیاتهای مذاکرهکننده حاضر در گفتوگوها بود، تحتفشار شدید قرار دهد. بر این مبنا درحالیکه همچنان حقوق ایران تامین نشده بود، تیم مذاکرهکننده تحتفشار برای عبور از درخواستهای خود قرار میگرفت. در این راستا تیم مذاکرهکننده تلاش کرد با انتشار جهتدهی شده اطلاعات، بدون آنکه در دام تبلیغاتی غرب وارد شود فرآیندهای مذاکراتی خود را به عرصه رسانهای بکشاند. با وجود این در برخی حوزهها، فعالیت تیم مذاکرهکننده بهجای هدایت رسانهای شبیه به بایکوت خبری بود. اشکالی که همچنان نیز با اندکی اغماض باقی است.
2. پیگیری جدی سیاست خارجی بدون برجام
دولت جدید ایران، بدون آنکه تمام کشور، دولت و حتی وزارت خارجه را درگیر مذاکرات هستهای کند، تلاش کرد مسائل کشور بهویژه در حوزه سیاست خارجی را از قید برجام رها سازد. در همین راستا بود که بدون احیای برجام ایران موفق شد به سازمان پیمان شانگهای بپیوندد و روابط خود با قدرتهای شرقی ازجمله چین و روسیه را توسعه دهد. تا پیش از این ایران چه در دوره برجام و چه حتی پس از خروج آمریکا از توافق، برای راضی نگهداشتن غرب از ظرفیت توسعه روابط با پکن و مسکو استفاده نمیکرد. در ماههای اخیر برخلاف دیدگاههای پیشین که مدعی بودند ایران بدون برجام نقشی در کریدورهای بینالمللی نخواهد داشت، ضمن بهرهبرداری از بخشی از این کریدورها، توافقاتی برای تقویت این مسیرها نیز انجام شده است.
هنگامیکه ایران فشار برجام را در حوزه سیاست خارجی خود کاهش داد، طرف غربی از یک ابزار محکم که آن را بهصورت فکری در ذهن مقامات دولتی ایران کاشته بود، محروم شد.
3. اعتمادبهنفس دولت در اداره کشور بدون تحریمها
آنچه بهطور ویژه از سوی دولت پیشین ایران مورد تاکید بود، بر این مبنا قرار داشت که بدون توافق و احیای آن، هیچ اقدام بزرگی در داخل قابل انجام نیست. علیرغم این دیدگاه اما دولت جدید ایران با انجام اصطلاحات اقتصادی ازجمله در حذف ارز 4200 تومانی، موفق شد تبعات تحریمها روی قدرت مانورش در حوزه داخلی را کاهش دهد.
این اقدام حتی درصورت احیای توافق نیز باید صورت میگرفت زیرا یک اصلاح کلان در حوزه اقتصادی کشور به شمار میرفت. در هر حال اجرای آن در شرایط تحریم ضمن نشان دادن اراده دولت برای اصلاحات و توانایی انجامش در زیرسایه تحریم، اقدامی در راستای تخلیه فشار تحریمها نیز بود. کشورهای غربی با این اقدام متوجه شدند آرایش اقتصادی ایران برای مقاومت طولانیمدت دربرابر غرب در صورت باقی ماندن تحریمها، درحال بازطراحی ست.
4. مقابلهبهمثل در مقابل اقدامات غرب
ایران پس از کنار گذاردن صبر راهبردی در حوزه هستهای، در هر برههای تلاش کرد دربرابر اقدامات غرب دست به اقدام مقابلهجویانه بزند. در آخرین اقدامات از این دست، ایران پس از اعمال تحریم تعدادی از کشتیهای تجاری و اشخاص مرتبط با خود، بلافاصله تزریق گاز به 500 سانتریفیوژ جدید را آغاز کرد.
پیشتر نیز بر مبنای تصمیمات اتخاذشده توسط شورای عالی امنیت ملی، ایران دربرابر خرابکاریها در تاسیسات هستهای نطنز بلافاصله غنیسازی 60 درصدی را در همین تاسیسات کلید زده بود.
5. بیاعتنایی به ضربالاجلها
غرب در جریان مذاکرات احیای برجام دستکم 11 نوبت ضربالاجلهایی فوری تعیین کرده است. یکی از مهمترین ضربالاجلها در این حوزه به حدود 11 ماه قبل بازمیگردد که در آن جیک سولیوان، مشاور امنیت ملی آمریکا اعلام کرده بود برای احیای توافق تنها دوهفته زمان باقی ست و پس از آن توافقی در کار نخواهد بود.
علیرغم ضربالاجلهای اعلامشده از سوی مقامات مختلف آمریکایی برای تاثیرگذاری بر مذاکرات و تحریک ایران به گذشتن از حقوقش از ترس عدم توافق، تهران با بیاعتنایی و عدم واکنش به چنین ضربالاجلهایی بر پیگیری منافع خود تاکید کرده است.
6. قانون راهبردی مجلس
تصویب «قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از منافع ملت ایران» و اجرای سریع آن یک اقدام خط شکنانه در برابر غرب بود. هرچند مدتی پیش از آن دولت وقت ایران تعدیل تعهدات هستهای را آغاز کرده بود اما این گامها بهشدت محدود و غیرموثر بودند.
در مقابل اما قانون اقدام راهبردی مجلس با موظف ساختن دولت به انجام اقداماتی مانند حرکت بهسمت ایجاد زیرساخت برای ظرفیت 190 هزار سو غنیسازی، آغاز غنیسازی 20 درصدی و تولید سالانه 120 کیلوگرم از آن، ایجاد آمادگی برای غنی بیش از 20 درصدی و همچنین انباشت گسترده مواد هستهای باعث شد این قانون در اولین تاثیر خود دولت جو بایدن را مجبور به آغاز جدی مذاکرات احیای برجام کرد. این قانون همچنین نقشی بزرگ در عقبنشینیهای تدریجی آمریکا از خواستهای خود داشت.
7. عدم تضعیف تیم مذاکرهکننده
دولت پیشین ایران با اعلام مواضعی درخصوص خالی بودن خزانه و همچنین ارتباط دادن آب آشامیدنی مردم به مذاکرات، آن هم هنگامیکه گفتوگوها در جریان بودند، باعث شد تیم مذاکرهکننده تحتفشار شدیدی قرار گیرد.
بر این اساس کشورهای حاضر در مذاکرات به تیم ایرانی اعلام میکردند امتیازی به آنان دربرابر برخی اقدامات نخواهند داد، زیرا تهران بهدلیل خالی بودن خزانهاش اساسا خود قادر به ادامه آنها نخواهد بود. در دوره جدید با وجود سختی و دشواریهای بیشتری که گریبانگیر ایران است اما سخنانی که میتوانستند به بهای تحتفشار قرار گرفتن تیم مذاکرهکننده تمام شوند، ابراز نشدند.
8. عدم تمایل مذاکرهکنندگان به سلبریتیسازی خود
دولت پیشین و تیم مذاکرهکننده آن با ادعای کار رسانهای در گفتوگوهای هستهای، تلاش کردند مذاکرات را بهاندازهای رسانهای سازند که عملا از افراد تیم مذاکرهکننده هستهای چهرهسازی شود.
این مساله باعث شد بسیاری در جامعه که حتی نام وزرای دولت را نمیشناختند از نام مذاکرهکنندگان حاشیهایتر تیم ایران نیز مطلع باشند.
این روند در عمل به بروز فرآیند سلبریتیسازی در مذاکرات هستهای ختم شد. در برخی تصاویر منتشرشده از تیم قبل، آنها درحالیکه عینکهای خود را در وسط بینی یا انتهای آن تنظیم کردهاند، با انتشار آن از تمرکز بر پرانتزها سخن میگفتند. استفاده از اقدامات نامعمولی مانند ترکیب عینک و بینی برای نمایش و سلبریتیسازی از خود بهعنوان افرادی بهشدت ماهر، درحالی صورت میگرفت که این اقدام در داخل و خارج برای منافع ملی ایران در واقعیت آوردهای نداشت، مگر آنکه در سطح داخلی و شخصی نه برای مردم، بلکه برای دولت وقت و اعضایش دارای آورده بود. تمرکز تیم مذاکرهکننده و دولت بر منافع ملی ایران و دوری از ملاحظات جریانی و شخصی اما توانست به پیش روی ایران در موضوع مذاکرات ختم شود.
تاثیرپذیری توافق از موضوعات تاکتیکی تا چه میزان خطرناک است؟
اهداف غرب و به معنای خاص آمریکا در حوزه مذاکرات هستهای بهطور کلی در دو قسمت اهداف راهبری و تاکتیکی میگنجند. در حوزه اهداف راهبردی، آمریکا موضوعات بلندمدتی را درباره ایران مانند تضمین عدم دستیابی به سلاح هستهای و کشاندن دامنه مذاکرات به موضوعات منطقهای و موشکی را دنبال میکند. در حوزه تاکتیکی نیز مسائل کوتاهمدتی که متاثر از رویدادها هستند، موردتوجه آمریکا قرار میگیرند. بهعنوان مثال بخشی از موارد تاکتیکی که اغلب گفتوگوها با آمریکا را تحتتاثیر قرار میدهند، نزدیک شدن به انتخاباتهای این کشور است که باعث میشود دولت مستقر، حاضر به ارائه امتیازاتی به طرف مقابل باشد تا با حصول یک توافق، آن را در سیاست داخلی برای کسب رای عرضه کند.
با این حال از لحاظ تاکتیکی یک موضوع دیگر نیز مذاکرات هستهای کنونی را تحت تاثیر قرار داده است. حمله روسیه به ناتو در خاک اوکراین باعث شده تا قیمت انرژی بهشدت افزایش یابد و کشورهای غربی را با بحران روبهرو سازد. این مساله موجب گشته تا تورم آمریکا به بالاترین میزان در 4 دهه گذشته افزایش یابد. از این رو واشنگتن برای کاهش قیمت نفت در آستانه فصل سرد پاییز و زمستان نیازمند بازگشت نفت ایران به بازار جهانی است.
هرچند موارد تاکتیکی مزبور در نگاه اول خوشایند هستند و میتواند به حصول سریع یک توافق با امتیازات حداکثری برای ایران منجر شوند اما همزمان هراس از کوتاه شدن عمر چنین توافقی را نیز برمیانگیزاند. سپری شدن دوره اهمیت برخی موارد و همچنین برطرف شدن برخی از بحرانها میتوانند برای ادامه کارکرد توافق احیا شده، زیانبار باشند. در ادامه تهدیدات حوزههای تاکتیکی برای توافق آمده است.
1. شکست دموکراتها در انتخابات کنگره
دولت بایدن هماکنون نگران است احیای توافق هستهای با ایران باعث شود از دموکراتها تصویری ضعیف در داخل آمریکا ترسیم شود. این تصویر در آستانه انتخابات میاندورهای کنگره میتواند برای او آسیبهایی جدی درپی داشته باشد. با این حال همزمان با این نگرانی، خوشبینیهای پیشین درباره تاثیر مثبت احیای توافق بر افکار عمومی نیز کماکان وجود دارند.
اگر بایدن در انتخابات میاندورهای آتی کنگره که در ماه نوامبر برگزار خواهد شد در برابر جمهوریخواهان شکست بخورد، حتی اگر قادر به حفظ توافق هستهای علیرغم کارشکنیهای کنگره باشد، انگیزهاش برای چنین اقدامی کاهش خواهد یافت. پیروزی جمهوریخواهان میتواند نشاندهنده این نکته باشد که احیای توافق تصویری ضعیف از دولت دموکراتها ترسیم کرده یا آنکه میزان اثرگذاری مثبتش آنچنان ناچیز بوده که تاثیری بر موفقیت دموکراتها نگذاشته است و از این پس آنها نباید تمرکز ویژهای بر آن داشته باشند.
2. تامین انرژی غرب
در ماههای اخیر فرانسه در قراردادی با قطر متعهد شده ظرفیت برداشت از میادین گازی این کشور را نسبت به سطح موجود تا 60 درصد افزایش دهد. این قرارداد بخشی از تلاش کلان غرب برای رهایی از وابستگی به انرژی روسیه است. همچنین اگر جمهوریخواهان موفق شوند در کنگره یا کاخ سفید قدرت بگیرند بار دیگر بر میزان تولید از مخازن نفت و گاز شیل که در دولت دموکراتها بنابه دلایل اقلیمی محدود شدهاند، افزوده خواهد شد. در این صورت با تامین انرژی مورد نیاز غرب، دیگر دلیلی برای استمرار امتیازات ارائه شده به ایران وجود نخواهد داشت.
3. فرسایشناپذیر شدن مجدد تحریمها
تحریم ابزاری موثر برای آمریکا در مهار ایران است زیرا اساسا بهطور عملا مطلق و نه حتی نسبی، هزینهای برای واشنگتن درپی ندارد. آنچه اعمال پیدرپی تحریمها را بر ایران به دنبال داشته همین هزینهناپذیر شدن تحریمهاست.
در برهه کنونی اما جنگ اوکراین باعث شده تا ابزار تحریم دچار هزینهزاییهایی بشود زیرا استمرار تحریمها به معنای افزایش شدید قیمت نفت خواهد بود. همچنین این تحریمها درحالیکه آمریکا به مهار روسیه در اوکراین و چین در تایوان متمرکز است، میتواند ایران را تحریک به تشدید اقدامات منطقهای خود علیه این کشور سازد. از این رو در آیندهای نزدیک اگر جبهههای شرق اروپا و شرق آسیا برای آمریکا به ثبات برسند، ایران بار دیگر در معرض ابزار تحریمی واشنگتن قرار خواهد گرفت.
آمریکا چه ابزاری را برای اخلال در توافق تقویت میکند؟
آمریکا بدون همراهی غرب و جامعه بینالمللی، با خروج از برجام و اعمال یکجانبه تحریمها موفق شد آسیبهای شدیدی به ایران وارد سازد. بااینحال واشنگتن قصد دارد مسیر آینده را بهگونهای طراحی کند که فشارهای مزبور به شکلی کمهزینهتر بر ایران قابل اعمال باشند.
یک ابزار موثر برای آمریکا در این حوزه باز نگهداشتن پروندههایی است که بهزعم خود از طریق فعالیتهای جاسوسی رژیمصهیونیستی موفق شده آنها را برملا سازد. این موضوعات بهطور خاص شامل یافتن نشانههایی از اورانیوم غنیشده در اماکنی میشود که توسط ایران بهعنوان تاسیسات هستهای به سازمان بینالمللی انرژی اتمی اعلام نشدهاند، هرچند به گواه غرب این تاسیسات مربوط به سالهای قبل هستند.
احیای توافق هستهای عملا بدون بستهشدن این پروندهها ممکن نیست. در برجام تلاش شد پروندههای گذشته بهطور کامل بسته شوند؛ اما یک نوع تفسیرپذیری از این موضوع همچنان وجود دارد. درحقیقت طبق توافق آندسته از پروندههای هستهای مربوط به گذشته بسته میشوند که پیشتر مطرح شده بودند؛ بر این مبنا افشا شدن ابعاد جدید از فعالیتهای پیشین میتواند منجر به پیگیری مجدد آژانس بینالمللی انرژی اتمی شود.
این تفسیر غرب باعث میشود یک ابزار موثر برای بهانهگیری و خروج مجدد برای آمریکا درصورت برطرف شدن خواستهای تاکتیکی این کشور از توافق، در اختیار واشنگتن باقی بماند. به همین دلیل است که ایران اصرار دارد در متن احیای توافق بر بسته شدن تمامی پروندههای مربوط به گذشته تصریح شود اما غرب میگوید تهران باید در فرآیندی طولانی این مساله را با آژانس بینالمللی انرژی اتمی حلوفصل کند.