بعد از معادلاتی که طی هفتههای گذشته سید «حسن نصرالله» دبیرکل حزبالله در پرونده ترسیم مرزهای دریایی لبنان و فلسطین اشغالی ترسیم کرده است، سؤالاتی مطرح میشود با این مضمون که آیا در نهایت این پرونده منجر به وقوع یک جنگ جدید میان حزبالله و ارتش رژیم صهیونیستی میشود یا اینکه لبنانیها بهروش مسالمتآمیز میتوانند حقوقشان را احیا کنند.
بازخوانی دقیق همه تهدیدات دبیرکل حزبالله طی دوره اخیر نشان میدهد که او در واقع یک معادله زمانی دقیق برای پاسخ به تجاوزات رژیم صهیونیستی در مرزهای دریایی لبنان تعیین کرده است که مربوط به ماه سپتامبر است؛ یعنی زمانی که اسرائیل اعلام کرده است قصد دارد از میدان گازی کاریش واقع در منطقه مورد مناقشه با لبنان بهرهبرداری کند و همزمان با آن دوره ریاستجمهوری «میشل عون» رئیس جمهور لبنان که از متحدان حزبالله است و بر حقوق کامل لبنان در پرونده مناقشه مرزی با رژیم صهیونیستی تأکید دارد به پایان میرسد، بعد از آن درصورتی که رئیس جمهور جدید انتخاب نگردد، اختیار پرونده مذاکرات غیرمستقیم با اسرائیل به «نجیب میقاتی» نخست وزیر دولت موقت لبنان داده میشود که نشان داده است مواضع او در پرونده ترسیم مرزها تابع سیاستهای آمریکاست.
معادله زمانی سیدحسن نصرالله برای احیای حقوق لبنان
بر همین اساس معادلهای که سید حسن نصرالله ترسیم کرد در چارچوب احیای حقوق لبنان و پایان محاصره تحمیلی آمریکا علیه لبنانیها قبل از تاریخ مذکور است. روشن است که همه چیز در جهان توسط زمان اداره میشود و معادلات قدرت و نابودی نیز مستثنی از این مورد نمیباشد. در زمان حاضر میتوان گفت که 4 اصطلاح در معادلات جدید دبیرکل حزبالله وجود دارد که میتواند مرحله آینده پرونده مناقشه مرزی با دشمن صهیونیستی را مشخص کند که عبارتند از: مکان و زمان و میزان بازدارندگی و انرژی.
در این زمینه مکان در معادله سید حسن نصرالله کاملاً روشن است و مربوط به مناطقی فراتر از میدان کاریش و سراسر فلسطین اشغالی میشود، میزان بازدارندگی در این بین مربوط به صدها هزار موشکی است که میتوانند عمق جبهه دشمن را هدف قرار دهند، انرژی در این معادله مربوط به قدرت و روحیه جنگندگی رزمندگان مقاومت است، اما زمان یک عنصر اصلی محسوب میشود که اهمیت آن از همه عناصر قبلی بیشتر است.
دبیرکل حزبالله بهخوبی میداند که مقاومت اکنون کارتهای قدرت متعددی در دست دارد اما اگر این کارتها در زمان مناسب استفاده نشوند میسوزند و از بین میروند و در صورتی که بهموقع بهکار بروند میتوانند ورق را کاملاً بهنفع مقاومت و ملت لبنان برگردانند، همچنین ممکن است فرصت استفاده از این کارتها فقط یک بار باشد و تا فرصت بعدی زمانی طولانی باقی مانده باشد؛ از همین رو اهمیت فرصت طلایی که سید حسن نصرالله به آن اشاره کرد بهخوبی درک میشود.
تحرکات منطقهای صهیونیستها قبل و بعد از تهدیدات نصرالله
برای فهم بهتر این مسئله ابتدا باید رفتارهای رژیم صهیونیستی در منطقه طی چند ماه گذشته را با رفتار این رژیم بعد از تهدیدات سید حسن نصرالله مقایسه کنیم، در این بین باید رفتارهای گستاخانه صهیونیستها در قدس و مسجدالاقصی و راهپیمایی پرچمهای این رژیم و هتک حرمت مقدسات فلسطینیان را در ماه مه بهیاد بیاوریم یا تجاوزات گستاخانهای که جنگندههای صهیونیستی علیه مناطق مختلف سوریه انجام میدادند؛ اما اکنون میبینیم بعد از اینکه نصرالله گفت “ما به آخر خط رسیدهایم.” و علناً اشغالگران را تهدید به جنگ کرد، اسرائیل سعی در عقبنشینی داشته است و حتی نتوانست پاسخ کوچکی به عملیات پهپادی حزبالله در میدان کاریش بدهد.
علاوه بر آن خالی از فایده نیست که به دو سال قبل برگردیم و معادلات درگیری بین مقاومت و اشغالگران را مورد بررسی قرار دهیم. در ژوئن 2020، رسانههای جنگی مقاومت در لبنان ویدئویی را با عنوان «کار تمام شد» منتشر کردند. این ویدئو شامل صحنههایی از مختصات مواضع مهم اسرائیل در اعماق سرزمینهای اشغالی فلسطین بود. پیام این نفوذ مقاومت به مواضع اسرائیل به همه صهیونیستها رسید و رسانههای عبریزبان آن را ترجمه کرده به این نتیجه رسیدند که پروژه موشکهای دقیق حزبالله تکمیل شده است. آنچه اهمیت این ویدئو را بیشتر میکرد سخنرانی آتشینی بود که سید حسن نصرالله چند روز قبل از انتشار کلیپ مذکور انجام داد؛ جایی که اعلام کرد: اگر آمریکایی ها به تلاش خود برای گرسنگی دادن لبنانیها ادامه دهند، مقاومت «معادله مهم و خطرناکی» دارد. برای کسانی که ما را بین انتخاب تسلیم سلاح و مرگ با گرسنگی قرار میدهند، میگوییم اسلحههایمان در دستان ما میماند، از گرسنگی نمیمیریم و شما را میکشیم.
اکنون بعد از دوسال از زمان آن سخنرانی، دبیرکل حزبالله از رسیدن به آخر خط صحبت کرده از لبنانیها خواست ناامید نشوند و بدانند که مقاومت برای خارج کردن آنها از بحران اقتصادی گزینههای زیادی دارد.
علاوه بر آن میبینیم هیچیک از برنامههای آمریکا و رژیم صهیونیستی علیه حزبالله در دوسال گذشته اجرایی نشد و بار دیگر در جریان انتخابات پارلمانی مقاومت و متحدانش توانستند اعتماد بخش زیادی از جامعه لبنان را به دست بیاورند و بیشترین حمایت مردمی را دارا باشند، از آن گذشته توطئه خلع سلاح مقاومت نیز شکست خورد و سید حسن نصرالله در معادله خود تأکید میکند که سلاح حزبالله نهتنها تضمین امنیت لبنان است بلکه ضامن محافظت از حقوق دریایی این کشور و دروازه خروج از بحران اقتصادی نیز میباشد.
معادلات دبیرکل حزبالله مملو از نشانههایی است که تأثیرات آن روز به روز بیشتر میشود و بهوضوح در زندگی لبنانیها و معادلات درگیری با دشمن منعکس میشود، در این میان معادله «فراتر از کاریش»؛ یعنی سید نصرالله همه گامها و حرکات خود را حساب کرده و برای آنها آماده شده است. اهمیت این معادله نصرالله از آن جهت است که تأکید کرد اسرائیل یا در ابتدا یا میانه و یا پایان جنگ جدید با حزبالله تسلیم خواهد شد و عقبنشینی و شکست این رژیم قطعی است. سید نصرالله همچنین در گفتگوی جدید خود با شبکه المیادین نیز به همه لبنانیها اطمینان داد که مقاومت از تواناییهای انسانی، نظامی و مادی کافی برای تسلیم کردن اسرائیل در برابر اراده لبنان برخوردار است.
شاید در ظاهر شاخصها بهگونهای باشد که برخی بگویند جنگ سوم مقاومت لبنان و ارتش صهیونیستی در این مرحله قطعی است، اما با توجه به شرایط منطقهای و بینالمللی و با توجه به موازنه قوا، این احتمال بسیار بعید بهنظر میرسد، این مورد را میتوان در بخشی از سخنان اخیر دبیرکل حزبالله یافت که به اهداف سفر منطقهای جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا و شکست وی در این سفر اشاره کرده گفت: بایدن خواهان جنگ نیست و دولت آمریکا در حال حاضر تمایلی به انفجار اوضاع منطقه ندارد.
از آن گذشته اروپا درگیر بحران انرژی است و تلاش میکند از کشورهای منطقه گاز دریافت کند و همچنین چشم به ثروتهای گازی مدفون در دریای مدیترانه دوخته است و نیز در شرایطی که محافل سیاسی و امنیتی صهیونیستی تهدیدات سید حسن نصرالله درباره ورود به گزینه نظامی و آغاز جنگی را که پایان آن نابودی اسرائیل است بسیار جدی گرفتهاند، «یائیر لاپید» نخستوزیر فعلی کابینه انتقالی رژیم صهیونیستی که آرزو دارد بعد از انتخابات کنست در همین منصب باقی بماند نگران است که در صورت وقوع جنگ با حزبالله به سرنوشت «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر پیشین رژیم صهیونیستی در جریان جنگ 12روزه با غزه در مه سال گذشته دچار شود.
به همین دلیل است که آمریکا و اسرائیل در تلاش برای مانور دادن روی پرونده مناقشه مرزی با لبنان بوده و همه تلاش خود را به کار بستهاند تا این پرونده را از طریق مذاکره حل کنند، اما نقطه عطف همه تحولات اخیر، اعلام آمادگی کامل مقاومت برای ورود به جنگ است.
بعد از سال 2006 قدرت مقاومت در لبنان و پیشرفت پروژه موشکهای دقیق آن موجب شده است طرف اسرائیلی و آمریکایی همچنان در تکاپو برای یافتن راهکاری جهت مقابله با تهدیدات مقاومت باشند، بهراه انداختن بحران ویرانگر سوریه و جنگ اقتصادی علیه کشورهای عضو محور مقاومت و توطئه برای فروپاشی ساختار سیاسی لبنان و… در چارچوب همین تلاشهای محور آمریکایی بود که به نتیجه نرسید.
اکنون نیز معادله زمانی دبیرکل حزبالله، آمریکاییها و متحدانشان را در برابر سناریوهای نامعلومی قرار داده است؛ بهطوری که یا تا زمان تعیینشده در ماه سپتامبر اسرائیل شروع به عقبنشینی از منطقه مورد مناقشه و پس دادن حقوق دریایی لبنان میکند یا اینکه صهیونیستها در برابر گزینهای نظامی قرار میگیرند که بعید نیست پایان موجودیت آنها را رقم بزند.