مرروی بر سه مسئله مهم پیرامون رژیم صهیونیستی

برخوردهای خشونت آمیزِ اخیر نیروهای امنیتی رژیم صهیونیستی با نمازگزاران و زائران مسلمان مسجدالاقصی در ماه مبارک رمضان و هتک حرمت این مکان مقدس توسط پلیس و افراط گرایان صهیونیست، بار دیگر اخبار فلسطین را در صدر اخبار مهم منطقه و جهان قرار داده است. در این راستا، “حماس” و “جهاد اسلامی فلسطین” تهدید کرده اند که اگر بنا باشد اسرائیل به این قبیل رفتارهای خود ادامه دهد، جریانِ مقاومت نیز گزینه های راهبردی خود را در برابر آن خواهد داشت و با منطقِ خاص رژیم صهیونیستی که هم زبان زور است وارد میدان می شود و از حقوق فلسطینی ها و حرمت مسجدالاقصی به سهم خود دفاع می کند. مساله‌ای که بسیاری از ناظران و تحلیلگران بین المللی را نسبت به احتمال وقوع جنگی دیگر میان جریان مقاومت فلسطین و رژیم اسرائیل نگران رده است.

با این همه، اینطور به نظر می رسد که تحولات اخیر در مسجد الاقصی را بایستی ادامه یک روند از سوی رژیم صهیونیستی ارزیابی کرد که قدمتِ آن به بیش از 70 سال قبل و همزمان با تاسیسِ این رژیم جعلی باز می گردد. رویه هایی که همه و همه حاکی از این هستند که رژیم صهیونیستی را باید به مثابه نماد و تجلی عینی “تروریسم دولتی” در جهان مورد شناسایی قرار داد.

در این راستا به طور خاص، توجه به سه مساله جهت درک هر چه بهتر این موضوع از اهمیت زیادی برخوردار است:

رژیم صهیونیستی و تولد از بطنِ تروریسم
قبل از تاسیس رژیم جعلی صهیونیستی در سال 1948، برخی چهره های شاخته شده این رژیم که بعدها نخست وزیرانِ آن نیز شدند نظیر “دیوید بن گورین”، “مناخیم بگین”، و “اسحاق شامیر”، همگی از نیروهای تندرویِ صهیونیستی بودند که در نوع خود جنایات وحشتناکی را علیه فلسطینی ها مرتکب شده بودند. به عنوان مثال، جنایتِ نابودی روستای “دیریاسین” و به شهادت رساندن قریب به 100 غیرنظامی فلسطینی به دست نیروهای تحت رهبری مناخیم بگین و اسحاق شامیر، تنها نمونه ای کوچک از این رویه های صهیونیست ها بوده است. از سویی، دیوید بن گورین نخست وزیر تندرو رژیم صهیونیستی که بنیانگذار و اولین نخست وزیر این رژیم هم محسوب می شود، در مقام رهبر شبه نظامیان تندرویِ صهیونیست، همواره تاکید بر اخراج گسترده فلسطینی ها از سرزمین های آبا و اجدادیشان جهت تسهیل روند استقرار دولتِ به اصطلاح یهود داشت.


جنایت صهیونیست‌ها در صبرا و شتیلا – شهادت 3500 فلسطینی طی سه روز در اردوگاه آوارگان در جنوب بیروت

البته که این روند در سال های پس از تاسیس رژیم صهیونیستی نیز در مواردی نظیر “جنایت صبرا و شتیلا” در زمان نخست وزیری “آریل شارون” و همچنین جنگ افروزی های مکرر صهیونیست ها علیه نوار غزه ادامه پیدا کرده است. مجموع این مسائل یک پیام عمده دارند: رژیم صهیونیستی دقیقا از ابزار وحشت آفرینی جهت پیشبرد مقاصد سیاسی خود استفاده کرده و می کند. این همان تعریفی از مفهوم تروریسم است که سال هاست حتی کشورهای غربی هم با تکیه بر آن، به تعریف کنشگران و بازیگران مختلف در عرصه روابط بین الملل به عنوان تروریست یا غیرتروریست می پردازند. از این منظر، رژیم صهیونیستی از بطن “تروریسم” زاده شده و اساسا با تروریسم رشد کرده است.

رژیم صهیونیستی و استفاده تروریستی از شهرک نشینان صهیونیست
سال هاست که شهرک نشینان صهیونیست با تکیه بر حمایت های گسترده رژیم صهیونیستی از خود، هر آنچه می خواهند در اقدام علیه غیرنظامیان فلسطینی و خسارت زدن به منافع آن ها، با مصونیت کامل انجام می دهند. مساله ای که حتی به زعم عده ای از ناظران و تحلیلگران یکی از عوامل اصلی ایجاد وحدتِ کنونی میان طیف ها و گروه های مختلف فلسطینی است. در این راستا، در جدیدترین رویداد در چهارچوب تحولات اخیر در مسجد‌الاقصی، شاهد بودیم که صهیونیست ها در برهه ای، با وارد کردنِ 500 صهیونیستِ تندرو به محوطه مسجد الاقصی که از حمایت کامل نیروهای امنیتی رژیم صهیونیستی نیز برخوردار بودند، عملا به تحریک و سرکوب نمازگزاران و زائران فلسطینی پرداختند و نشان دادند که در تفکر صهیونیست ها، استفاده از هر ابزاری جهت سرکوب فلسطینی ها توجیه دارد. البته که پیش از این نیز در سال های اخیر بارها گزارش های متعددی از حملات شهرک نشینان تندرو صهیونیست به باغات و مزارع و همچنین خانه های فلسطینی ها در اقصی نقاط اراضی اشغالی منتشر می شد.

رژیم صهیونیستی و عادت به رویه های تروریستی در منطقه
یکی دیگر از جلوه های عینی تروریست بودنِ رژیم صهیونیستی، خلق بحران ها و اقدامات مکرر بی ثبات کننده از سوی آن در سطح منطقه است. اسرائیلی ها سال هاست که نوعی وضعیت جنگ دائمی را علیه حماس، حزب‌الله لبنان، سوریه و حتی جمهوری اسلامی ایران دنبال می کنند. وضعیتی که در نوع خود، تشدید تنش های منطقه‌ای و واکنش های گسترده طرف های مقابل را نیز در پی داشته است. در این راستا، اقدامات مخربِ صهیونیست ها درانجام حملات مکرر هوایی به خاک سوریه و یا انجام رویه های تحریک آمیز و مخرب در لبنان و در عین حال انجام عملیات های تروریستی در داخل ایران و بعضا انجام اقدامات سایبری علیه این کشور و البته حملات و جنگ‌های مکرر این رژیم علیه نوار غزه(که موجب کشته و زخمی شدن هزاران فلسطینیِ بیگناه شده است)، همه و همه تا حد زیادی این گزاره را که صهیونیست ها راه حیاتی جز تنش آفرینی را پیش روی خود نمی بینند، تایید می کنند. مساله ای که آن ها را به یک مانع اساسی جهت استقرار صلح و ثبات در منطقه خاورمیانه تبدیل کرده است. مجموع این مسائل تایید می کنند که اسرائیل را باید به مثابه نمود عینی “ترورویسم دولتی” در جهان مورد شناسایی قرار داد و اساسا این رژیم نیز دیگر در موقعیتی نیست که بخواهد با استفاده از ابزارهای رسانه ای، مظلوم‌نمایی کند و این موضعِ تکراری را ایراد کند که در حال دفاع از خود در برابر به اصطلاح تهدیدات از جانب فلسطینی ها و دیگر بازیگران منطقه ای و بین المللی است. در واقع، اسرائیل در مقام یک رژیم سَر تا پا تروریستی، دیگر منطقِ تروریست خواندن دیگران را از دست داده و وارد نوعی بن بست راهبردی و ماهوی در استدلال های خود شده است.

صریح آنکه ابزارهای رژیم صهیونیستی نظیر وحشت آفرینی و مظلوم نمایی که در تمام سال های عمر این رژیم نامشروع از آن به طور جدی استفاده می کردند دیگر از کار افتاده است. از سوی دیگر همزمان با این از کارافتادگی ابزار صهیونیست ها، روند توفیقات جبهه مقاومت و همچنین اشراف روافزون افکار عمومی دنیا بر جنایات این رژیم نامشروع بر سرعت زوال آنها شتاب بخشیده است.

دیدگاهتان را بنویسید