پس از عملیات پنجشنبه شب ۱۸ فروردین ۱۴۰۱ در تل آویو، و انتشار عکسی از شهید رعد فتحی، عامل این عملیات که عکسی از صدام حسین رئیس جمهور معدوم عراق بر دیوار زمینه آن نقش بسته (عکس پیوست این فرسته)، و همچنین کشته و زخمی شدن شماری از شهرک نشینان صهیونیست در عملیات دیشب، به بحث هایی در افکار عمومی ایران دامن زده شده که در این یادداشت کوتاه، به طرح نکاتی پیرامون آن می پردازم.
با موضوع موقعیت صدام در افکار عمومی فلسطین، برای تاثیر معکوس در افکار عمومی ایران بازی می شود. خط خبری و جنگ روانی ای که بصورت دیده و دانسته توسط اسرائیل و رسانه های صهیونیستی دامن زده می شود. در حالی که صدام بدلیل حمایت مالی گسترده و چند دهه ای از گروه ها و اقشاری از جامعه فلسطین، و از جمله پرداخت کمک مالی قابل توجه به خانواده هر یک از عاملان عملیات های استشهادی علیه اسرائیلی ها در میان ملت تحت اشغال و ستم فلسطین از محبوبیت نسبی برخوردار است، و این موضوعی غیر قابل درک نیست.
غالب سیاستمداران در این دنیا، شر مطلق یا خیر مطلق نیستند. صدام با همه جنایت ها در حق ملت عراق و ملت ایران، اقدامات ضد اسرائیلی هم داشت، و از یک ملت تحت اشغال و سخت ترین ستم ها نمی توان انتظار داشت، همگی، تحلیل گرانی استراتژیک باشند و الزاما بتوانند به برآیند عملکرد یک سیاستمدار خارجی توجه کنند.
جنبش صهیونیستی با یک برنامه جامع و از جمله استفاده از ابزار تروریسم و کشتار، فلسطین را اشغال کرده و آزادی فلسطین مانند همه کشورهای تحت اشغال، بدون یک برنامه جامع سیاسی و مقاومتی و از جمله استفاده از ابزار سلاح و مبارزه مسلحانه شدنی نیست.
اسرائیل و جامعه شهرک نشین صهیونیستی، کشور و جامعه ای عادی نیست. یک پایگاه نظامی و جامعه پادگانی است که همه بخش ها و اجزای آن، اهداف مشروع ملت مقاوم در برابر اشغال است. برای آشنایی بیشتر با مفهوم “اسرائیل: یک پایگاه نظامی و جامعه پادگانی”، از جمله به کتاب #ناگفته_های_گفتنی (خاطرات و تأملات الیاس شوفانی متفکر فلسطینی) با ترجمه این کمترین می توان مراجعه کرد. کتابی که در حال حاضر بصورت پاورقی روزانه در روزنامه دنیایاقتصاد و کانال تلگرامی مترجم (#یک_حرف_از_هزاران) در حال انتشار است.
اما اینکه مصلحت سیاسی مقاومت و ملت فلسطین، استفاده از چه ابزارها و چه نوع اقدامات و عملیاتی با چه اهدافی و در چه حجم و شماری است، موضوعی سیاسی بوده، و تابع مصلحت سیاسی و برنامه جامع مقاومت ملت فلسطین است.
بر اساس مجموعه روندهای فلسطینی و جهانی، استفاده بی رویه از یک تاکتیک مقاومتی خاص – از جمله عملیات های استشهادی – می تواند به ضد خود تبدیل شود. تجربه فراز و نشیب های چند دهه مقاومت فلسطین، در این زمینه آموزنده است.
بدون وجود یک بستر مساعد و مقاومتی فعال در جامعه فلسطین (انتفاضه عمومی مردمی)، و همچنین حداقل های تسهیل کننده بیرونی در منطقه و جهان، امکان به نتیجه رسیدن اهداف مقاومت ملت فلسطین، حتی در نسخه های حداقلی آن، بسیار ضعیف است. اما در همان حال از ملت فلسطین و جوانان تحت ستم و اشغال آن نمی توان انتظار داشت که تا پدید آمدن مجموعه این شرایط، دست بر دست گذاشته و تنها شاهد ادامه اشغال و بالاترین ستم ها بر خود باشند.