هنر انقلابی یعنی هنر معترض/سینما از ارزش‌های متعالی خود دور شده است

این نویسنده، کارگردان و بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون در پاسخ به این پرسش که آیا توانسته‌ایم در این سال‌ها با مکتبی در هنر انقلاب جریان‌سازی کنیم یا نه، گفت: من تمام زندگی و مسیر رشد و تحصیل خود را در دوران بعد از انقلاب ۱۳۵۷ طی کرده‌ام. در همه این سال‌ها در همه دانشگاه‌های هنر درس داده‌ام و بیش از ۱۰ جلد کتاب به چاپ رسانده و آثار نمایشی زیادی را روی صحنه برده‌ام. متأسفانه می‌توانم بگویم همه کسانی که سال‌ها نگاشته‌اند و تحقیق و فعالیت کرده‌اند، از ناکام بودن تلاش‌های خود می گویند چرا که در این سال‌ها نتوانسته‌ایم به خوبی فرهنگ، هنر و تمدن ایرانی خود را به کشورهای دنیا معرفی کنیم تا با سبقه‌ غنی این سرزمین آشنا شوند.

صحبت از جریان‌سازی فرهنگی بی‌معناست

وی افزود: وقتی برخی از مسئولان ما به فرهنگ ایرانی خود نمی‌بالند و بسیاری از آن‌ها با مقوله فرهنگ و هنر غریبه هستند یا نگاه مثبتی به این جریان ندارند، صحبت از موفقیت و جریان‌سازی فرهنگی بی‌معناست. ما در حوزه‌ آموزش برای فرزندانمان به‌عنوان نسلی که در سال‌های بعد باید طلایه‌دار پیشرفت این کشور باشند ‌چه‌ کار کرده‌ایم؟ دوازده سال عمر کودکان و نوجوانانمان در دوره تحصیلی ابتدایی و متوسطه به هدر می‌رود. در این دوازده سال چه کارشناسی علمی در جهت استعدادیابی و علایق فرزندانمان صورت می‌گیرد؟ یا با کدام فعالیت‌ها، هم‌گرایی‌های جمعی و اجتماعی آشنا می‌شوند؟ با کدام شاخه‌های هنری همانند نقاشی، عکاسی، گرافیک، مجسمه‌سازی، موسیقی، تئاتر، سینما و… پرورش می‌یابند؟

نعیمی در ادامه خاطرنشان کرد:‌ بسیاری از مفاخر فرهنگی و هنری ما از نگاه مسئولان جای فخری ندارند. ببینید آیا فضای آموزشی غیربهداشتی، غیرمفرح و بعضاً خشن جز نفرت، دل‌زدگی، مکتب‌گریزی و سرگردانی برای محصلان حاصلی داشته است؟ تحصیل‌کرده‌های ما با مدرک کارشناسی ارشد و دکترا بعد از سی سال گذر عمر گاهی می‌روند در انبارها به کارهایی در سطح یک کارگر معمولی مشغول به کار می‌شوند یا راننده اسنپ می‌شوند. حال و روز نویسندگان، شاعران و پژوهشگران ما که گرفتار بحران‌های اقتصادی هستند و جایی برای عرضه آثار فکری و اندیشه محورشان نیست، خود گواهی بر عملکرد دولت‌ها در طول این سال‌هاست. وقتی تیراژ کتاب‌ها نهایتاً از چند صدتا فراتر نمی‌رود، همین شمارگان ناچیز هم به فروش نمی‌رسند یعنی جامعه به قهقرا سقوط کرده است.

سینما از ارزش‌های متعالی خود دور شده است

این هنرمند با اشاره به شرایط هنرهای تئاتر، سینما و موسیقی عنوان کرد: متأسفانه وضعیت تئاتر، سینما و موسیقی نیز اصلاً مطلوب نیست. سینمای ما از ارزش‌های متعالی خود دور شده است. هیچ‌گاه لطف سینما رفتن و دیدن ملودرام‌های خانوادگی و اجتماعی دهه شصت را فراموش نمی‌کنم. دیدن شاهکارهایی نظیر «شبح کژدم»، «آن‌سوی آتش»، «اجاره‌نشین‌ها»، «هامون»، «ناخدا خورشید»، «کمال‌الملک»، «مادر»، «شاید وقتی دیگر»، «سرب»، «دندان مار»، «بایسیکل‌ران»، «دیده‌بان»، «مهاجر» و… تئاتر و موسیقی هم تا مجالی به دست آورد که جان بگیرد با مدیریت ناکارآمد مسئولان و سیاست‌های دست و پا گیر از پا درآمده، هنرمندان این رشته‌های هنری تک‌تک به مشاغل آزاد روی آورده‌اند. همگی شاهد هستیم که در سال‌های اخیر چقدر ارز برای کنسرت‌های خارج از کشور که بعضی از آن‌ها سخیف، مبتذل و گاه مستهجن هستند، خارج می‌شوند. این یعنی ما خوراک فرهنگی و هنری خوب به مردم ندادیم. به عبارتی آن‌ها را در شرایط انتخاب بد و بدتر قرار دادیم، برای همین جامعه‌ای که قرار بود روزگاری الگوی منطقه و جهان باشد شکل یک جامعه‌ مصرف‌گرای لذت‌جو ‌و بی‌تاریخ و بی‌هویت به خود گرفته که به همه‌چیز بی‌ایمان است جز لذت‌جویی و در سطح ماندن.

وی با اشاره به نتایج و مخاطرات وضعیت نامطلوب جریان فرهنگی و هنری توضیح داد: در این شرایط رابطه دولت و ملت، هنرمند و دولت و درنهایت هنرمند و ملت کمرنگ و شاید هم قطع شده است. مردم دیگر خواستار آثاری که آن‌ها را به فکر وادارد نیستند. بلکه هر چه فیلم‌ها، تئاترها و موسیقی‌ آن‌ها را از فشارهای روانی تحمیل‌شده و غم و غصه‌های روزمره دور کند بیشتر استقبال می‌کنند. بنابراین شوها، استندآپ کمدی‌ها، سریال‌ها و فیلم‌های سطحی آن‌ها را راضی نگه می‌دارد و فرصتی برای تولید تئاترها، فیلم‌ها و کنسرت‌های بزرگ و باشکوه باقی نمی‌ماند و همین‌طور امیدی به آینده.


بیشتر بخوانید:


هنر انقلابی یعنی هنر معترض/سینما از ارزش‌های متعالی خود دور شده است

هنرمند دیگر واسطه‌ای بین مردم و دولتمردان نیست

این بازیگر تئاتر اظهار کرد: امروز دیگر مردم مسئولان را از خود نمی‌دانند. وقتی فلان مسئول از سخت‌گیری‌های امربه‌معروف و نهی از منکر سخن سر می‌دهند اما فرزندان خودشان تابعیت دوگانه دارند و با این توجیه مواجه می‌شوند که این انتخاب فرزندان آن‌هاست، مردم خیلی چیزها دستگیرشان می‌شود. آن‌گاه درصد شرکت در انتخابات ریزش چشمگیری می‌کند. در تعطیلات ایام سوگواری، همه برای تفریح و خوش‌گذارانی از شهرها خارج می‌شوند. مساجد با آماری که خود متولیان داده‌اند دیگر مانند گذشته مراجعه‌کننده ندارد و خلوت هستند. در چنین شرایطی هنرمند دیگر واسطه‌ای بین مردم و دولتمردان نیست. آثارش با وجود این که بازتاب واقعیت‌های موجود در جامعه است از سوی مسئولان متهم به سیاه‌نمایی می‌شود. در نتیجه کارهایی مجوز می‌گیرند که تناسبی با شرایط اجتماعی و روز ندارند و از سوی منتقدان و کارشناسان علوم انسانی درباره نسبت‌شان در بازنمایی واقعیات جامعه پرسش‌برانگیز می‌شوند.

وی با اشاره به اهمیت ایجاد فضای فکری باز و آزادی عمل برای هنرمندان گفت: این میان اما نمایشنامه‌های خارجی که حتی بی‌ربط با جامعه و تماشاگران ایرانی هستند، به‌راحتی مجوز می‌گیرند یا فیلم‌ها در بسیاری از مواقع متعلق به زمان و مکان دیگری از ایران هستند، یک ناکجاآباد عجیب‌وغریب. به نظرم باید اجازه داد هرکس با هر تفکری آثار خود را خلق کند و این جامعه باشد که تصمیم بگیرد به آن اثر توجه کند یا خیر. بالاخره بعد از چهل‌وسه سال این جامعه یا به بلوغ رسیده است یا باید قبول کنیم که با زور، تهدید و محدود کردن اتفاقی نمی‌افتد.

هنرمند خطر می‌کند تا مسئولان نارسایی‌ها را ببینند

نعیمی با بیان این که هنر در ذات خود خود متعهد است، بیان کرد:متأسفانه سال‌ها هنرمندان بزرگ و نامداری را با این دسته‌بندی‌ها از دور خارج کردند. یکی را منتسب به فلان جناح و تفکر کردند، دیگری را به فلان اعتقادات. چه کسی توانست همچون استاد بهرام بیضایی فاخرترین اثر دینی یعنی «روز واقعه» را بنویسد؟ چه کسی مانند استاد ناصر تقوایی می‌توانست یک سریال حماسی همچون «کوچک جنگلی» به رشته تحریر درآورد؟ چه کسانی مانند امیر نادری، سهراب شهیدثالث و عباس کیارستمی در سطح جهانی برای مملکت ما افتخار آفریدند؟ متأسفانه عده‌ای که هنری برای عرضه ندارند و تنها راه مطرح‌شدن خود را در حذف دیگران می‌بینند با رخنه در ارگان‌ها و نهادهای قدرت، عرصه و شرایط را برای کار کردن بزرگان و صاحبان طبع و قریحه چنان تنگ و غیرقابل تحمل می‌کنند که یا از این مملکت بروند و یا از بیکاری دق کنند. حال آن‌که کار هنرمند ویران کردن نیست، ساختن است. او اگر با تیغ نگاه و قلمش خراشی ایجاد می‌کند برای دیده شدن دمل‌های چرکینی است که در صورت رسیدگی نشدن می‌تواند مثل قانقاریا همه‌ بدنه‌ جامعه را سیاه و فاسد کند. هنرمند خطر می‌کند تا مسئولان نارسایی‌ها را ببینند و برای رفع آن‌ها بکوشند.

ناراضی بودن، خاصیت و ویژگی هنرمند است

وی با اشاره به بازنمایی هنر انقلابی و معترض در آثار و اندیشه‌ شهید سید مرتضی آوینی عنوان کرد: وقتی به شهید آوینی و سبقه‌اش فکر می‌کنم می‌بینم او یک معترض دائمی است. همواره در پی کشف کژی ها و انحرافات بود و در این مسیر همه جریان‌های سیاسی و فکری را نقد می‌کرد. حتی به برخی از همتایان و هم‌فکران خود نیز انتقاد می‌کرد. این ناراضی بودن، خاصیت و ویژگی هنرمند است. هنرمند حتی اگر در بهترین شرایط اقتصادی، رفاهی و امکانات زیستی‌ به سر ببرد، باید معترض باشد. این تعریف هنر انقلابی است.

نعیمی عنوان کرد: شهید آوینی خارج از دایره سیاسی، اجتماعی و فرهنگی زمان حیات خود نبود اما آگاه بود. این به معنای بی‌خطا بودن نیست؛ اساساً هنرمندی که اشتباه نکند هنرمند نیست. گاهی به‌عنوان هنرمند باید نظر اشتباهی داشته باشی، تحلیلت غلط از آب درآید، تفسیرت درست نباشد و بعدها متوجه شوی که چه ارزیابی شتاب‌زده و نادرستی داشته‌ای. آقای آوینی هم یک هنرمند هستند که باید به‌راحتی کارهایشان را نقد کنیم. فراموش نکنیم او نیز بارها توسط همکاران و ظاهراً همفکرانش مورد حمله قرار گرفت. به هر حال در این سال‌ها به‌عنوان یکی از مشتاقان فیلم مستند «روایت فتح» اعتقاد دارم که اگر در دنیا با اثر ایشان سیاسی برخورد نمی‌کرد یکی از بی‌نظیرترین آثار مستند جنگی جهان را باید به همه مردم کشورها معرفی می‌کردند. اگرچه بخشی از این وقایع از صداوسیما قابل‌پخش نبودند و به‌صورت آرشیو باقی‌مانده و درواقع گنجینه‌ای به تمام معنا هستند.

مثنوی هفتاد من کاغذ از درد و رنج همکاران

نعیمی با اشاره به شرایط سخت هنرمندان به‌ویژه در چند سال اخیر درگیری با کرونا عنوان کرد: متأسفانه خود من دو سال است که نمی‌دانم باید چه کنم و برای کارها و زندگی‌ام چه برنامه‌ریزی داشته باشم. چهار سال تحقیق و نگارش نمایشنامه «نادرشاه» پس از چاپ هزارتایی آن تنها عایدی‌اش برای من می‌شود دوازده‌میلیون تومان. سال‌ها تحقیق و نگارش نمایشنامه‌ «عیسا، اینک انسان» که درباره ساعات پایانی زندگی حضرت مسیح است با تیراژ پانصد نسخه چقدر خواهد شد؟ به این توجه داشته باشید که من یکی از خوشبخت‌ترین‌های تئاتر ایران هستم، حال اگر درباره‌ درد و رنج و تنهایی و بیکاری و بی‌درآمدی همکارانم حرف بزنم مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید