آقای بایدن دچار فراموشی شده؛ اما نه آنقدر که یادش برود استراتژیستهای آمریکایی، هنگام اعلام «قرن جدید آمریکایی» و «جنگ برای تغییر نقشه خاورمیانه»، و حمله به افغانستان و عراق، خبر از شروع «جنگ جهانی چهارم» میدادند و ۲۴ کشور اسلامی بهویژه ایران را هدف جنگ مینامیدند. او همچنین معاون رئیسجمهور در دولتی بود که جنگ نیابتی را در عراق و سوریه راه انداخت و به مرزهای ایران و لبنان گسترش داد.
در آن هنگام، هنری کیسینجر (وزیر خارجه اسبق آمریکا) و موشه یعلون (وزیر جنگ اسرائیل)، به درستی از این جنگ بهعنوان «جنگ جهانی سوم» یاد کردند. اینک دوباره، جنگی مهم اتفاق افتاده، اما اینبار میدان تغییر کرده و از خاورمیانه همیشه گرفتار جنگ، به شرق اروپا منتقل شده است. البته اگر دقیقتر بنگریم، عامل وقوع جنگ در اوکراین هم آمریکاست که طی چند سال اخیر تلاش کرد از این کشور همسایه روسیه، پایگاه نظامی و جاسوسی بسازد.
۲- این، یک واقعیت تاریخی است که آمریکا در امور هر کشوری دخالت کرده و خواستار جای پا شده، جز مصیبت و گرفتاری برای مردم آن کشور به ارمغان نبرده است. اوکراین در واقع، قربانی نفوذطلبی و زیادهخواهی غرب شد. سالها قبل از آنکه ناتوی نظامی بخواهد در اوکراین پایگاه بزند، ناتوی فرهنگی و اطلاعاتی نفوذ کرده بود. جنگ در اوکراین، نه از اواخر هفته گذشته، بلکه از همان روزگاری آغاز شد که کودتای رنگی آمریکا رخ داد و چند سال بعد هم، یک کمدین را بر مسند قدرت نشاند.
آمریکا، از ولودمیر زلنسکی کمدین، یک شومن سیاسی ساخت. زلنسکی که از پدر و مادری یهودی متولد شده، در مجموعه تلویزیونی طنز «خادم ملت»، بازیگر نقش «رئیسجمهور اتفاقی» بود و سه سال بعد، با کمک تهیهکنندگان سریال، حزب «خادم مردم» را راه انداخت و با شعار مبارزه با فساد، در انتخابات حضور یافت. مهمتر از زیرساختهای دفاعی و نظامی، زیرساختهای عقیدتی و فرهنگی یک کشور است.
رئیسجمهور شدن یک کمدین، طنز سیاهی است که حتی شوخیاش هم توهین به شعور انسانی محسوب میشد؛ اما آمریکا و ناتوی فرهنگی، این شوخی را با دستکاری در افکار عمومی اوکراین مرتکب شدند. زلنسکی در حالی سکاندار دولت شد که هنگام بازی در یک فیلم کمدی گفته بود: «پوتین جنگو شروع میکنه، بمبافکنها بمباران میکنن و من در حالی که اسلحه تو دستمه، شلوارمو خراب میکنم»!
۳- غربگرایان در ایران مأموریت دارند برای لوث کردن جنایات آمریکا و خیانتهای خود، فرافکنی کنند. از عجایب تاریخ، یکی هم ژست ملیگرایی این جماعت است. هر جا آمریکا و غرب، دچار شکستی تازه میشوند، پادوها به دست و پا میافتند تا آبروی کدخدا را بخرند و توپ را به زمین ایران بیندازند. فرقی هم نمیکند خیانت و شکست آمریکا، در مصر و تونس و عراق و سوریه رخ داده باشد، یا افغانستان و یمن و اوکراین و یا مثلا برجام.
مأموریت آنها، انحراف اذهان از دو چیز است: «آمریکا نه نسبت به متحدان و نه درباره توافقات، هیچ احساس تعهدی نمیکند» و «نزدیک دو دهه است پشتسر هم شکستهای راهبردی را متحمل میشود».
آنها آمریکا و غرب را تبرئه، و طرف ایرانی را با ادعای ملیگرایی تخطئه میکنند. اما برای سنجش ادعای ملیگرایی، کدام آزمون دقیقتر از دفاع مقدس که پیشاهنگان همین جماعت، نه تنها یک روز هم کنار ملت ایران نجنگیدند، بلکه زبان یأسپراکن دشمن در عملیات روانی هم بودند. نه تنها حتی یک شهید و مجروح هم در دفاع مقدس تقدیم نکردند، بلکه برخی پیشقراولان آنها مانند نهضت آزادی و سازمان منافقین، تا مرز جاسوسی و حتی جنگیدن زیر پرچم دشمن هم پیش رفتند.
با این همه، وقتی اتفاقات افغانستان و اوکراین پیش میآید و حقارت و خیانت «کدخدا آمریکا» بیشتر رو میشود، غیرتی میشوند و ادعا میکنند عزت و استقلال ایران از دست رفت(!)
۴- جنگ جهانی برای ما و منطقه ما، به یک معنا از جنایت جنگی صدام به پشتوانه بیش از ۴۰ دولت آغاز شد؛ و هرچه میگذرد عظمت آن ایستادگی در جنگ هشت ساله بیشتر نمایان میشود. ملتی تازه انقلاب کرده، با سازمان نظامی فروپاشیده، در برابر دشمن متجاوزی که دو ابرقدرت غرب و شرق و مرتجعان منطقه، پشتش ایستاده بودند. از دهها میلیارد دلار حمایت ارتجاع عرب بگیرید، تا پیشرفتهترین جنگافزارهای آمریکا و انگلیس و فرانسه و آلمان و شوروی، در خدمت رژیم صدام قرار داشت. اما فقط مقاومت در خرمشهر ۳۴ روز به طول انجامید و صدام که ادعا میکرد مصاحبه بعدی را چند روز دیگر در تهران انجام میدهد، به نقطه استیصال رسید.
جنگ جهانی سوم از زاویه دیگر، ۷۴ سال قبل، یعنی زمانی کلید خورد که انگلیس و آمریکا، اشغال فلسطین و تاسیس رژیم جعلی اسرائیل را تدارک کردند، و سپس، آتش بالغ بر ۱۰ جنگ را در منطقه برافروختند. منطقه ما، ۷۷ سال پس از جنگ جهانی دوم را در میانه جنگافروزیهای غرب سپری کرده است. هفت نسل ما و ملتهای منطقه، روزگار خود را در ناامنی پمپاژ شده توسط صهیونیسم مسیحی گذراندهاند؛ روزگاری که مقامات غربی، حتی یک آخ هم برای دهها میلیون انسان مظلوم در خرمشهر و هویزه و سوسنگرد، یا فلسطین و لبنان و سوریه و افغانستان و عراق و یمن نگفتند.
در تمام این جنایتها، غربگرایان مرده بودند و دم برنمیآوردند، و یا بدتر، اشغالگران جنایتکار را تبرئه و تقدیس میکردند. حالا آیا باور کنیم که آنها نگران مردم بیچاره و گرفتار جنگ در اوکراین هستند؟!
۵- جنگ معمولا هنگامی آغاز میشود که طرف مهاجم مطمئن شود دست برتر را دارد و با ضربه متقابل و موثر روبهرو نخواهد شد. آمریکا، از دو دهه قبل، مداخلات سیاسی، نظامی و امنیتی را در اوکراین آغاز کرد، چون طبق محاسبات، روسیه قدرت تلافی را نداشت. حالا هم روسیه دست به کار شده، چون محاسباتش نشان میدهد آمریکا و ناتوی از هم گسیخته، توان و توجیه کافی برای واکنش موثر را ندارند. یک درس مهم جنگ اوکراین این است که برای دور کردن سایه تهدید، باید مقتدر بود.
واگذاری منابع قدرت و خلع سلاح شدن به اختیار خود، مرگبارترین اشتباهات است که توسط برخی مدیران نفوذزده در کشور ما هم توجیه میشد؛ چنانکه مدعی برجام ۲ شدند، یا گفتند «دنیای فردا، دنیای گفتمان است، نه موشک». و یا این ادعای خلاف واقعیت: «اگر میبینید آلمان و ژاپن محکمترین اقتصاد دنیا را دارند، بعد از جنگ جهانی دوم از اینکه نیروی نظامی داشته باشند محروم شدند… و از این رو پولهایشان آزاد شد و بهدنبال کارهای علمی و تولیدی رفتند. این راه در ایران باز شده و مطمئنم دوره دوم دولت روحانی میتواند ما را به آنجا برساند»! ملت ما با عبور از این ذهنیت سخیف برخی سیاستمداران، در یک فاز مهم از جنگ با دشمن چیره شد. این پیروزی بزرگ، قبل از هر چیز، مرهون رهبری حکیمانه امام خمینی و امام خامنهای است که برخلاف روند انحطاط ۱۵۰ سال قبل، ایران را به عزت و اقتدار رساند؛ تا جاییکه کشور، اکنون در موقعیت امن و قدرت بازدارندگی ایستاده است. اوکراین و افغانستان و عراق و مصر و… گرفتار شدند، چون رهبری تراز نداشتند.
۶- چه نیکو سروده جناب مولوی که گفته؛ «غیر فهم و جان، که در گاو و خرست- آدمی را عقل و جانی دیگرست/ باز غیر جان و عقل آدمی- هست جانی در ولی آن دمی/ جان حیوانی ندارد اتحاد- تو مجو این اتحاد از روح باد/ گر خورد این نان، نگردد سیر آن- ور کشد بار، این نگردد او گران/ بلکه این شادی کند از مرگ او- از حسد میرد چو بیند برگ او/ جان گرگان و سگان هر یک جداست- متحد جان های شیران خداست». نه یک ژنرال، بلکه حتی یک افسر معمولی ناتو یا پنتاگون هم برای کمک، در اوکراین دیده نمیشود؛ و حال آنکه اوکراین، پایگاه پنتاگون و سیا شد، با این بهانه که آمریکا و ناتو در روز مبادا به کمک دولت اوکراین بشتابند. این را مقایسه کنید با جانفشانی سپهبد سلیمانی و همرزمان فداکارش از کشورهای مختلف، که در سختترین روزها، نه فقط کنار متحدان شیعه ایستادند، بلکه به کمک مسلمانان غیرشیعه و حتی غیرمسلمانها شتافتند. ما دوستان خود را در روزهای سخت تنها نگذاشتیم؛ درست برخلاف منطق همه ماتریالیستهای دنیا.
۷- پس از جنگ جهانی دوم، دولت آمریکا بانی بیش از ۲۰۰ جنگ، از کل ۲۵۰ جنگ و درگیری نظامی رخ داده در دنیا بوده است و اگر انگلیس و اسرائیل و فرانسه را به این فهرست اضافه کنیم، نقش غرب به بالای ۹۰ درصد میرسد. بنابراین ژست ضد جنگ از آنها و پادوهای سیاسیشان پذیرفته نیست. در این میان، یک تفاوت امروز با چهار دهه قبل این است که آن روز، یک جبهه جهانی واحد علیه ما تشکیل شده بود؛ اما امروز به برکت مقاومت ملت ایران، آن جبهه واحد از هم پاشیده، و جهانی که دوقطبی و سپس تکقطبی شده بود، اکنون سه قطبی شده و دو قطب آن، با یاغیگری غرب مسئله دارند و معارضه میکنند.
۸- سارکوزی رئیسجمهور اسبق فرانسه، مردادماه ۱۳۹۹ گفت: «محور جهان در حال عبور از غرب، به شرق است. ما در گذشته بر جهان تسلط داشتیم، اما حالا به هیچ وجه مسلط نیستیم. روی کارآمدن فردی مانند ترامپ که باورکردنی نبود، نشانه وخامت شرایط غرب بود، نه علت آن».
روزنامه صهیونیستی «هاآرتص» هم اواسط دیماه امسال در تحلیلی قابل تأمل نوشت: «روسیه، چین و ایران میدانند که نظم آمریکایی به پایان رسیده است. پوتین حتی بدون انجام حمله، و صرفاً با در معرض دید قرار دادن نقاط ضعف دولت اوکراین و ائتلاف غربی ناتو که در بیانیههای خود، صریح و بیشرمانه اعلام کرد به کمک اوکراین نخواهد رفت، به اهداف سیاسی چشمگیری دست پیدا کرد…. روسیه در به تمسخر گرفتن قوانین نظم آمریکایی تنها نیست.
این موضوع در مورد چین که تحریم هوایی و دریایی تایوان را بارها در سال ۲۰۲۱ نقض کرده نیز صدق میکند. پیام چین این است که تایوان موجودیتی جدا نیست. آمریکای پس از عقبنشینی از افغانستان قرار نیست به نفع کشوری دور دست وارد جنگ شود… ایران هم تاکتیکهای مشابهی را در مذاکرات اتخاذ کرده است.
در سه سال گذشته و از زمانی که ترامپ از توافق خارج شد و فشار حداکثری را اعمال کرد، ایران ثابت کرد که میتواند در برابر فشارها مقاومت کند، هم توان هستهای خود را توسعه دهد و هم نیروهای نیابتی را تجهیز کند. با روی کار آمدن دولت جدید در ایران، احتمال امتیازدهی بیش از حد از سوی تهران از بین رفته و تیم مذاکرهکننده قرار نیست همزمان با چرخش سانتریفیوژها، سازشی انجام دهند. ایران نیازی ندارد تمام مسیر را طی کرده و از آستانه هستهای گذر کند.
این کشور همین حالا هم ثابت کرده با وجود تحریمها و خرابکاری و ترورهای منتسب به اسرائیل، قادر است به نقطهای برسد که ظرف چند ماه تا چنین قابلیتی فاصله داشته باشد؛ آمریکا هم قرار نیست آن را متوقف کند. غیبت هرگونه قانون دیکتهشده از سوی غرب، در سال ۲۰۲۱ کاملاًً آشکار شد. روسیه، چین و ایران، بر این واقعیت اتفاق نظر دارند».