سفر رئیسی به قطر، چگونه به «بحران اوکراین» ربط پیدا می‌کند؟

حدس و گمان‌ها بالاخره پایان پیدا کردند و روسیه آنچه می‌خواست در مورد اوکراین بکند، انجام داد. ولادیمیر پوتین، رییس جمهور روسیه، در ساعات پایانی روز دوشنبه، فرمانی مبنی بر به رسمیت شناختن استقلال دو منطقه جدایی طلب «لوهانسک» و «دونتسک» که تحت کنترل شورشیان شرق اوکراین بودند را به امضا رساند. اوکراین اعلام کرد این را «اعلان جنگ» تلقی می‌کند و آمریکا و اروپا هم اعلام کردند روسیه را تحریم خواهند کرد.

تا این لحظه، تنها رخداد مهم برای بقیه جهان، همین اعلام تحریم بوده است. با این همه، می‌توان به واکنش‌های روسیه هم فکر کرد: اخلال در جریان گازرسانی به اروپا و مهم‌تر از همه، اقتصاد‌های بزرگی مانند آلمان. اگر چنین اتفاقی بیفتد، بحران اوکراین می‌تواند تبعات گسترده تری برای همه جهان به دنبال داشته باشد.

سفری مهم در زمانه‌ای مهم‌تر

همزمان، ابراهیم رئیسی، رییس جمهور ایران، پس از نزدیک به ۱۱ سال، نخستین رییس جمهور ایران بوده که عازم قطر شده تا در اجلاس سران مجمع کشور‌های صادرکننده گاز (GECF) شرکت کند. استقبال گرم قطری‌ها از رییس جمهور ایران هم نشان می‌دهد که این سفر واقعا برای دو طرف اهمیت دارد.

از طرفی، ابراهیم رئیسی، در کنار «عبدالمجید تبون»، رئیس جمهور الجزایر و «کیت راولی»، نخست وزیر ترینیداد و توباگو و البته امیر قطر، تنها ۴ عضوی از میان ۱۲ عضو هستند که در بالاترین سطح در این نشست شرکت کرده اند و این هم در نوعِ خود معانیِ سیاسی دارد.

در این میان، حتی صحبت از احداث یک تونل زیرآبی از دوحه به «بندر دیر» در ایران هم به میان آمده که اگر رنگ اجرا به خود بگیرد، در دنیا بی نظیر خواهد بود و قطر را به روسیه، ترکیه و اروپا متصل خواهد کرد. اشتیاق قطری‌ها به اجرای چنین پروژه‌ای را هم می‌توان حدس زد.

اما جدایِ از این، سفر رییس جمهور ایران برای شرکت در ششمین اجلاس سران مجمع کشور‌های صادرکننده گاز (GECF) از جهاتی دیگر هم اهمیت دارد و آن، بازه زمانی چنین سفری است. اعضای مجمع کشور‌های صادرکننده گاز، صاحب ۴۴ درصد از تولید گاز جهان هستند و ۶۷ درصد ذخایر گاز طبیعی در جهان را هم به خود اختصاص داده اند.

از قضا، ایران، روسیه و قطر، سه دارنده بزرگ این ذخایر در جهان هستند و چهارمی هم آمریکا است که البته عضو این مجمع نیست. با این همه، این چهار کشور در ماجرای اوکراین و آن بخشی از این ماجرا که به گاز طبیعی مربوط می‌شود، منافعی دارند.

آیا قطر و ایران به صورت پنهانی شریک می‌شوند؟

ماجرا از سمت قطر شروع شد. چند هفته پیش، جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده، در کاخ سفید میزبان «شیخ تمیم بن حمد آل ثانی»، امیر قطر، بود و در همان جا اعلام کرد که قصد دارد قطر را به عنوان یکی از متحدان اصلی غیر ناتوی ایالات متحده (Major non-NATO ally) معرفی کند.

آمریکا در مقابل از قطر خواسته بود که در صورت تهدید به قطع گازِ صادراتی روسیه به اروپا، این کشور جایِ روسیه را در تامین گاز اروپایی‌ها بگیرد. پاسخ قطر مثبت بود، اما کمی بعد، «سعد الکعبی»، وزیر انرژی قطر اعلام کرد که در صورت بروز کمبود انرژی در اروپا به دلیل بحران روسیه و اوکراین، قطر قادر نخواهد بود به طور یک جانبه انرژی مورد نیاز این قاره را جایگزین کند. او گفت: «حجم گاز مورد نیاز اتحادیه اروپا را نمی‌توان به طور یک جانبه و بدون ایجاد اختلال در عرضه به سایر نقاط جهان جایگزین کرد.»

به گزارش خبرگزاری رویترز و به نقل از شانا، وی با اشاره به اینکه امکان انتقال محموله‌های گازی قراردادی دیگر کشور‌ها به اروپا، بدون رضایت آن‌ها امکان پذیر نخواهد بود، گفت: «پایبندی به قرارداد در قطر امری مقدس است. ایالات متحده نگران حمله روسیه به اوکراین است و در هفته‌های اخیر از قطر و دیگر تولیدکنندگان بزرگ گاز خواسته است امکان عرضه گاز بیشتر به قاره سبز را در صورت مختل شدن انتقال گاز روسیه بررسی کنند. روسیه حدود یک سوم گاز اروپا را تامین می‌کند و هرگونه وقفه سبب وخیم‌تر شدن بحران انرژی ناشی از کمبود جهانی نفت و گاز می‌شود.»

اینجا نوبت به ایران و آمریکا می‌رسد و سفر رئیسی به قطر، آن هم پس از ۱۱ سال، معنا پیدا می‌کند. آنچه ممکن است پشت در‌های بسته در مورد آن صحبت شده باشد یا صحبت بشود، می‌تواند این باشد: گاز مایع (LNG) ایران، توسط قطر به اروپا ارسال شود و در واقع، روسیه دور زده شود.

چراغ سبز یا چراغ قرمز؟

اما همه چیز به این سادگی نیست. نخست اینکه فروش گاز ایران با برچسبِ گاز قطر، بدون چراغ سبز آمریکایی‌ها دشوار خواهد بود. مهم‌تر آنکه ایران و روسیه روابطی دارند که به ایران اجازه نمی‌دهد روسیه را دور بزند. در واقع، در شرایطی که روسیه ممکن است تحت تحریم‌های آمریکا و اروپا به گوشه رینگ برود، اقدام به فروش گاز به اروپا از سوی ایران، می‌تواند روس‌ها را به شدت برآشفته کند.

در عین حال، در حالی که نمی‌توان شباهت میان «مجمع کشور‌های صادرکننده گاز» و «اوپک» را منکر شد، بحث اصلیِ اجلاس جاری در دوحه را شاید بتوان تعیین قیمت برای گاز در جهان هم در نظر گرفت.

کارتل‌هایی مانند «اوپک»، برای دهه‌ها در تعیین قیمت نفت نقش اساسی داشتند و هر چند این نقش اکنون کم رنگ شده است، ممکن است این اتفاق در «اوپک گازی» تکرار شود. هر چه باشد، در این صورت هم ایران فرصتی قابل توجه برای افزایش درآمد و افزایش نفوذ خود در اقتصاد جهانی پیدا خواهد کرد.

دیدگاهتان را بنویسید