با استفاده از روشهای زیر میتوانید این صفحه را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
خانواده تنها نظام اجتماعی است که در همه جوامع، از مذهبی و غیر مذهبی پذیرفته شده و توسعه یافته است؛ و در جوامع مختلف دارای نقش، پایگاه و منزلت های گوناگون است؛ با این که هسته ای کوچک از اجتماع است اما در حیات اجتماعی مردم نقش و تأثیری فوق العاده دارد.
خانواده هسته اول همه سازمان ها و نهادهای اجتماعی است و تمام نقش های مربوط به ایجاد تمدن، انتقال مواریث و رشد و شکوفایی انسانیت به آن مربوط می شود.
همه سنت ها، عقاید و آداب، ویژگی های فردی و اجتماعی از طریق خانواده به نسل جدید منتقل می گردد.
جامعه متشکل از خانواده ها است، مختصات آن از طریق روابط خانوادگی قابل توصیف است.
اثر وجودی مفید و یا زیان بخش آن به جامعه هم می رسد و ساخت و مشی آن در سکون یا اضطراب جامعه بسیار مؤثر است و انگیزه اعضای خانواده در انگیزه های اجتماع نیز تأثیر می گذارد و چگونگی مشی و سبک زندگی آنها در اخلاق جامعه و در صحت یا بیماری آن نقشی مؤثر دارد.
از زمان اول انقلاب اسلامی تاکنون قوانینی برای حمایت از خانواده در کشور ما مطرح و تصویب شده است؛ به گونه ای که تنها احصاء آن قوانین، مدت زمان قابل توجهی را می طلبد؛ اما با این وجود آن آثار و اهدافی که از تدوین این قوانین در کشور اسلامی مورد انتظار بود و هست، قابل مشاهده و تحقق پیدا نکرده است و هر روز بدتر از دیرو و رفته رفته وضعیت خانواده و بنیان آن به سراشیبی نابودی و از هم پاشیدگی نزدیک می شود؛ چیزی که در چند سال آینده به عینه، قابل لمس و مشاهده خواهد شد؛ چنانکه درصد آمارهای طلاق نسبت به درصد آمارهای ازدواج روز به روز درحال افزایش است.
رهبرمعظم انقلاب در موضوع خانواده فرمودند: اگر در جامعهای خانواده مستحکم شد و زن و شوهر حقوق یکدیگر را رعایت کردند و با هم اخلاق خوش داشته و سازگاری نمودند و با همکاری هم مشکلات را بر طرف نموده و فرزندان را تربیت کردند، جامعهای که این طور خانوادهها را داشته باشد، به صلاح خواهد رسید و نجات پیدا خواهد کرد و اگر مصلحی در جامعه باشد میتواند این طور جوامع را اصلاح نماید. اگر خانوادهای نبود، بزرگترین مصلحین هم بیایند نمیتوانند جامعه را اصلاح کنند.
هر کشوری که در آن بنیان خانواده مستحکم باشد، بسیاری از مشکلات آن کشور، بخصوص مشکلات اخلاقی و معنوی آن به برکت خانواده سالم و مستحکم برطرف میشود یا اصلاً به وجود نمیآید.
در راستای تعالی خانواده پرونده ویژه ای با نام «خانواده سالم، جامعه سالم» آماده کرده که به بررسی قوانین و عملکرد دستگاه های مختلف در حمایت از خانواده بر اساس فقه شیعه بپردازد، در همین راستا خبرنگار سرویس کتاب و نشر خبرگزاری رسا، با حجت الاسلام حسن بوسلیکی عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به گفت و گو نشسته است.
متن کامل این گفتوگو بدین شرح است:
خانواده از نظر شما چیست و چه ویژگی هایی دارد؟
بنده به یک تعریف حداقلی از خانواده که دقت نظرهای ویژه جامعهشناختی و روان شناختی ندارد، اکتفا می کنم و منظور من از این تعریف را نیز بیان خواهم کرد.
در دسته بندی اولیه، خانواده هستهای را از خانواده گسترده جدا می کنند؛ خانواده هسته ای همان خانواده هایی هستند که ما آنها را بیشتر می شناسیم که برعکس امروز، در قدیم خانواده گسترده بوده است؛ خانواده هسته ای به خانواده ای می گویند که مجموعه افراد متشکل از زن و مرد و فرزندان آنها است که زن و مرد با یک قرارداد قانونی شرعی نسبت به همدیگر متعهد شده باشند و رابطه زوجیت بین آنها شکل گرفته باشد.
تعریف خانواده گسترده نیز همان خانواده هستهای است؛ اما با این تفاوت که در آن، علاوه بر پدر و مادر و فرزندان، نوه ها نیز وجود دارند و با هم دیگر در کنار هم زندگی می کنند.
در اینجا دو نکته قابل ذکر است؛ اول اینکه ما طبق هنجارهای دینی و ملی خودمان، ازدواج همجنس ها را خانواده نمیدانیم و به همین خاطر نیز در تعریف خانواده زن و مرد را گنجانده ایم؛ دوم اینکه ما «همباشی» را نیز که امروزه از آن به ازدواج سفید تعبیر میشود، خانواده به حساب نمی آوریم و ما این تعبیر را نیز تعبیر مناسبی نمیدانیم؛ چراکه اصلاً ازدواجی در کار نیست، تا چه رسد به اینکه سفید یا سیاه و خاکستری باشد.
ما چون همباشی را خانواده نمی دانیم به همین خاطر نیز در تعریف خانواده آوردهایم که ازدواج باید طبق یک قرارداد قانونی و شرعی صورت پذیرد.
آیا به موضوع خانواده در فقه شیعه توجه شده است؟
اگر بخواهم به صورت مختصر نکاتی را بیان کنم باید بگویم که در مورد خانواده، ازدواج، طلاق و بحث حضانت فرزندان در فقه ما به صورت فراوان بحث و گفتگو شده است؛ اما نکته مهم در مورد ازدواج این است که به لحاظ فقهی، به حکم اولیه ازدواج امری واجب نیست؛ اما با حکم ثانویه اگر مسائلی مثل به گناه افتادن پیش آید آن وقت هست که به حکم ثانوی، ازدواج امری وجوبی پیدا کرده و واجب می شود.
در فقه ما حقوق بین زوجین به گونهای تنظیم شده است که به صورت حداکثری ضامن بقا خانواده باشد و بیشتر برای کارآمد سازی خانواده نیست؛ بلکه بیشتر ضامن حفظ خانواده است. به عنوان مثال زن و شوهری را که ازدواج کرده اند و آنان را در کنار هم نگه داشتیم، حالا چه کار باید کنیم که روابط آنها با همدیگر غنی شود؟ فقه ما به این جور مسائل کاری ندارد و اتفاقاً اجرای برخی از احکام فقهی امروز شاید یک مقدار تنش زا نیز باشد؛ به عنوان مثال اگر مادر بخواهد به خاطر شیر دادن به بچه از شوهر خود پول و حقوق طلب کند.
آیا ضعف ما در حمایت از خانواده ضعف در قانون است؟
خانواده در اسلام یک نهاد رسمی نیست بلکه بیشتر یک نهاد عاطفی و انسانی است؛ یعنی در خانواده روابط عاطفی و ارتباطات انسانی از قوانین حقوقی و مقررات بیشتر مهم است؛ البته دیگر قوانین حقوقی و قانونی نیز در آن جاری است، اما مسئله اصلی اُنس و اُلفت خانواده و پیوندهای عاطفی بین اعضای خانواده است.
به نظر من یک همچین نهادی را خیلی صلاح نیست که آغشته به قوانین کنیم و بخواهیم با چسب قانون این ها را کنار همدیگر نگه داریم؛ این مسئله مثل این می ماند که ما رابطه دوستی دو نفر را بخواهیم با گذاشتن قوانین این رابطه را حفظ کنیم؛ اصلاً در این زمینه قانون گذاری و الزامات قانونی اساساً با ماهیت دوستی سازگار نیست و در خانواده نیز ترکیبی از اینها مطرح است.
چرا فکر جدی برای حمایت ازخانواده بعد از این همه تاکیدات رهبر معظم انقلاب صورت نمی گیرد؟
برای اینکه هر ایدهای که در جامعه پیاده می شود باید چهارتا سازگاری داشته باشد؛ یعنی چهار چیز باید با همدیگر بسازند تا بتوان یک ایده را در سطح اجتماعی اجرا کرد؛ یکی از آنها، نگاه حاکمیتی است که در سطح حاکمیتی باید شاهد یک دستگی در مواضع و هنجارها باشیم.
دوم، سطح نخبگانی است؛ یعنی در بین اساتید دانشگاه علما و اندیشمندان باید یک سازگاری فکری وجود داشته باشد.
سوم، سطح عامه مردم است که بین عامه مردم و توده های مردمی باید یک دستگی نسبی برقرار باشد و چهارم رسانه ها و ابزارهای ارتباط جمعی هستند.
اگر در جایی در این چهار چیز با همدیگر توافق نداشته باشیم، معمولاً ایده ها و فعالیت ها به نتیجه نخواهد رسید و در واقع قوانین بیخاصیت می گردند و معمولاً به اهداف دست پیدا نمیکنیم؛ واقعیت امر این است که ما در مورد خانواده، همین الان نیز یک وحدت نسبی بین چهار گروه بالا نداریم و حتی در لایه حاکمیتی نیز یک وقت هایی شاهد این هستیم که عده ای می گویند خانوادههای سنتی ایرانی به حقوق زنان آسیب زده اند و عده ای نیز می گویند که خانواده گرایی به این شکل هایی که وجود داشته است به قتل های ناموسی دامن می زند؛ حتی ما در لایحه حاکمیتی نیز در برخی از مواقع شاهد یکدستگی در موضعگیری نیستیم.
بنابراین امروزه ما در این چهار لایه، با یک نظام منسجم سازگار مواجه نیستیم؛ لذا فعالیت ها و قوانین نیز به صورت جدی پیگیری نمی شود و اکثر مصوبات مربوط به خانواده نیز اجرایی نمی گردد.
نگاه شما به آینده طرح های حمایت از خانواده چیست؟ آیا این طرح ها می تواند به نتیجه برسد؟
متأسفانه در برخی از مسائل بنیادین مثل فضای مجازی و خانواده با آمد و شد دولت ها رویکردهای آنان نیز عوض می شود و این سبب می گردد که قوانینی که دولت و مجلس قبلی تصویب کرده است، در دولت جدید به آنها عمل نشود و اطمینان به قوانین گذشته از بین برود.
واقعاً خیلی از مردم اطمینان ندارند که قوانینی که مجلس کنونی تصویب می کند، مجلس و دولت بعدی به آنها پایبند بوده و عمل کند و یا حداقل در ابهام هستند که مجلس و دولت بعدی چقدر حمایت و اجرا خواهد کرد. نمونه آن لایحه حمایت از زنان است که بیش از ۱۰ سال است که بین قوه قضاییه و دولت دست به دست می گردد و هنوز به مجلس ارائه نشده است.
علت آن هم این است که بعضی مواقع در دولت ها رویکردی حاکم است که با رویکرد قوه قضاییه سازگاری ندارد و همینطور است رویکرد مجلس و نهادهای دیگر.
پیشنهاد شما برای حل این مشکل چیست؟
به نظر می رسد که چند نکته باید در این رابطه لحاظ شود؛ نکته اول این است که ما باید در این جور مواقع معمولاً یک نگاه حداقلی داشته باشیم و حداقل مورد وفاق را موضوع گفتوگو و قانون گذاری قرار دهیم.
در مورد قوانین نرم یعنی همان قوانین مشوق ها بعید می دانم که در این مسئله خیلی دچار اختلاف نظر باشیم و به نظر می رسد که ما در قوانین نرم سریعتر و بهتر به توافق می رسیم و اجرا نیز می کنیم.
نکته دوم این است که ما نیاز به آموزش های گسترده که از مقطع متوسطه و دبیرستان یا حداقل از مقطع متوسطه دوم باید شروع شود، داریم.
نکته سوم این است که ما در جامعه ایران با مشکل ناکارآمدی خانواده ها و مشکل ارتباط بین دو نسل مواجه هستیم؛ یعنی پدران و مادران با بچه های خودشان نمی توانند مناسب حرف بزنند و تقریباً ارتباط بچه ها و نوجوانان با والدینشان قطع است.
علاوه بر این که امروزه بر خلاف زمان گذشته، فاصله سِنی والدین با فرزندان نیز بسیار زیاد شده است و درک از همدیگر را برای آنان مشکل کرده است.
نکته چهارم زن و شوهرها هستند که ما نیازمند برنامه های گسترده غنی سازی روابط زوجین و فرهنگ سازی در این زمینه هستیم؛ برنامه هایی که باید از طریق فضای مجازی و رسانه ها و ساخت فیلم، خلق آثار هنری و ساخت سریال های آموزشی، روابط بین زوجین و ارتباط بین دونسل را غنیتر کنیم.
نکته پنجم این است که متأسفانه امروزه دسترسی به ارضاء جنسی در خارج از چارچوب خانواده راحت شده است و این آسیب بسیار بزرگی به خانواده و جامعهوارد می کند؛ باید این گونه مسائل ساماندهی شده و تعهّد آور شوند.
نکته ششم سنگینی مهریه ها است که لازم است تا برای حمایت از خانواده ها از سنگینی مهریه ها جلوگیری شود؛ امروزه بسیاری از پسران به خاطر ترس از مهریه پا به عرصه ازدواج و تشکیل خانواده نمی گذارند.
اگر مهریه سنگین وجود نداشته باشد زمینه برخی سوء استفاده ها نیز برچیده خواهد شد؛ باید برای کنترل مهریه ها قوانینی گذاشته شود و انگاره مهریه نیز تغییر پیدا کند؛ چرا که مهریه نباید نشانه ارزشمندی یک زن باشد؛ البته مهریه زن نیز نباید به حدی کم باشد که در صورت طلاق، زن نتواند حداقلی زندگی خود را تأمین کند و امرار و معاش مناسبی نداشته باشد؛ باید در قانونگذاری ها این طرف قضیه نیز لحاظ گردد.
اشتراک گذاری
با استفاده از روشهای زیر میتوانید این صفحه را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.