ساعت ۸ صبح روز بعد از احیای برجام…

فرض کنیم الان همان صبحی است که مذاکرات وین به نتیجه رسیده و براساس یک توافق مثلا چند ده صفحه ای که تعهدات دو طرف و سازوکار اجرا را مشخص کرده، برجام دوباره اجرایی شده است؛ اکنون ثم ماذا؟وقتی پیش فرض این است که تیم هسته ای انقلابی ما در وین در توافق احتمالی تاحدی که بتواند امتیازات بیشتری خواهد گرفت و امتیازات کمتری خواهد داد، به نظرم پاسخ «ثم ماذا؟» را باید الان که هنوز نتیجه ای حاصل نشده و طرف غربی هم از ترس کاهش گریز هسته ای ایران ضرب الاجل چند روزه برای رسیدن به توافق برای خودش تعیین کرده است، داد.
در صبح روز بعد از توافق احتمالی در وین برای ما چه چیز مهم خواهد بود؟
1- این که همه مکلف باشند توافق را اجرا کنند و بهانه نیاورند؟ (تضمین حقوقی)
2- این که در صورت تغییر دولت/کنگره آمریکا، آن ها تعهدات شان را اجرا کنند؟ (تضمین سیاسی)3- این که ما از منافع برجام بتوانیم استفاده کنیم؟ (تضمین اقتصادی)بله هر 3 سوال مهم است. هرکدام در جای خود اهمیت بسزایی دارد که تجربه 6 سال گذشته ما اثبات می کند برای هر سه تضمین محکم گرفت اما همین تجربه تذکر می دهد که تقریبا در هیچ کدام از این موارد نمی شود به طرف مقابل حتی اروپایی ها اعتماد کرد و تضمین شان را معتبر دانست؛ حتی در دوره قدرت برجام یعنی در سال پایانی دولت اوباما که برخی دستورالعمل های اوفک به نفع ایران صراحت داشت، بسیاری از بانک ها و هلدینگ های بزرگ مالی و تجاری دنیا، به قطعنامه 2231 شورای امنیت وقعی ننهاده و به سمت ایران نیامدند. از این تذکر باید به سوال چهار برسیم و آن این که:
«ما بعد از توافق می خواهیم چه کنیم؟» یا «برنامه ما برای ساعت 8 صبح بعد از توافق در وین چیست؟»چرا این سوال مهم است؟ و چه کسانی باید به آن پاسخ بدهند؟
این سوال مهم و چه بسا مهم تر از 3 سوال نخستین است به دلایلی:1- دولت گذشته یکی از مهم ترین ضعف هایی که داشت این بود که برای روز اجرای برجام یا برنامه ای نداشت یا خود را معطل شرکت و بانک های بزرگ دنیا کرد که آن ها هم یا همان اول نیامدند و دستش را در حنا گذاشتند یا برخی شان آمدند برای سرمایه گذاری و فعالیت اما به محض روی کار آمدن ترامپ، باز هم به دست دولت سابق حنا زدند. این نتیجه نداشتن برنامه راهبردی برای فردای توافق بود.

ساعت ۸ صبح روز بعد از احیای برجام...
2- به دلایل متعدد هر توافقی که حاصل شود را باید یک توافق موقت دانست از جمله:
الف- احتمالا آبان 1401 (نوامبر 2022) در کنگره و آبان 1403 (نوامبر 2024) در کاخ سفید شاهد تغییر ترکیب سیاسی خواهیم بود. بنابراین سال آینده با روی کار آمدن جمهوری خواهان در سنا و مجلس نمایندگان، هر توافقی که امسال نهایی شود، زیر تیغ کنگره خواهد رفت. ب- براساس متن برجام در پایان سال سال 2023 (دی 1402) باید بخش مهمی از محدودیت های تحقیق و توسعه برنامه هسته ای ایران به صورت خودکار لغو شود. این بخش یکی از حیاتی ترین اجزای برنامه هسته ای صلح آمیز ایران است که غربی ها روی آن حساسیت ویژه ای دارند و بخشی از اختلافات وین نیز مربوط به پیشرفت های ایران در همین بخش است. بنابراین آشکارا می شود ادعا کرد که آمریکا هرکاری خواهد کرد که این اتفاق رخ ندهد.
ج. در پاییز 2025 (پاییز 1404) باید قطعنامه های شورای امنیت لغو شود و طبق برجام شورای امنیت دیگر حق ندارد به موضوع هسته ای بپردازد. این یعنی پایان هرگونه فشار به ایران از طریق قطعنامه های سنگینی که شورای امنیت در دهه 80 بر ایران تحمیل کرده است. این تاریخ به نوعی پایان عملکرد مکانیسم ماشه نیز هست. بنابراین می توان تصور کرد که آمریکایی ها چه دولت فعلی و چه دولت آینده این کشور که احتمالا رادیکال تر خواهد بود، با این تاریخ کنار نمی آیند.3- آمریکایی ها در مذاکرات وین از دادن تضمین سیاسی برای اجرای برجام خودداری کرده اند. به این معنا که در صورت تصمیم کنگره (که احتمالا ترکیب سیاسی آن سال آینده تغییر می کند) یا تغییر دولت آمریکا در 2024 باید منتظر پایان مجدد این توافق بود. نماینده کاخ سفید در وین حتی نپذیرفته که اگر جوبایدن پیر در این فاصله بمیرد و «کامالا هریس» جانشین او شود، لااقل او از توافق بیرون نرود!
مواردی همچون تحولات جدید منطقه ای و بین المللی و تغییر نقاط تمرکز قدرت در جهان به ویژه که در نتیجه پاندمی کرونا سرعت گرفته است و … از جمله مواردی است که به ما گوشزد می کند که به توافق احتمالی وین به چشم یک توافق موقت نگاه کنیم. حتی اگر کسی خیلی خیلی خوش بین باشد و ادعا کند توافقی که در وین حاصل شود پایدارتر از برجام است باید گفت وجود قوانین مادر نظیر کاتسا، ویزا و امثالهم در آمریکا، عدم دسترسی کامل به چرخه دلار حتی در صورت حصول توافق و امکان استفاده آمریکا از مکانیسم ماشه از جمله دلایلی است که باعث می شود تردیدهای جدی درباره پایداری هرنوع توافقی داشته باشیم.
اما این سوال مهم را که برای فردای روز توافق چه برنامه ای داریم ،دیگر نه تیم مذاکره کننده بلکه باید وزارتخانه های نفت، صمت، جهاد کشاورزی، اقتصاد و بانک مرکزی پاسخ بدهند.
دولت گذشته متاسفانه در فرصتی که برجام ایجاد کرد به جای آن که به دنبال استفاده اقتصادی حداکثری از این توافق باشد، در اصل آن ماند و آن را تبدیل به سندی برای تسویه حساب های سیاسی و انتخاباتی کرد. دست گذاشتن روی شرکت های بزرگ تجاری و مالی دنیا که عمدتا با وزیدن نسیمی اندک از سوی کاخ سفید عطسه می زنند، نتیجه این شد که امروز حتی تعداد زیادی از هواپیماهای برجامی زمین گیر شده، از ساخت تولیدات رنو در ایران خبری نیست، شرکت های نفتی بزرگ حتی پیش از خارج شدن آمریکا از توافق در سال 97، وسایل شان را جمع کردند و رفتند و …آن استراتژی غلط در دولت روحانی در خوشبینانه ترین حالت نتیجه نداشتن استراتژی صحیح برای بهره گیری از منافع برجام است.
براین اساس 3 وزارتخانه اقتصادی که بالاتر نام برده شد و بانک مرکزی باید نقشه راه مشخص برای روزهای بعد از توافق احتمالی داشته باشند. سوال این است که این دستگاه‌ها اکنون کجای معادله پیچیده وین هستند؟
چقدر در جریان جزئیات هستند؟با فرض این که این ۴ دستگاه و سایر نهادهای موثر در بهره برداری از منافع اقتصادی برجام باید چنین نقشه راهی را طراحی کنند، به نظر می‌رسد رفتن به سمت کشورهایی که به سمت آمریکا غش نکرده‌اند، پرهیز از تکیه کردن به شرکت ها و نهادهای مالی بزرگ که عمده منافع شان در خاک آمریکا قرار دارد یا مشمول تحریم های ثانویه می‌شوند، توجه به شرکت های کوچک اما پیشرفته که حاضر به پذیرش ریسک ورود سرمایه و تکنولوژی به ایران باشند، توجه به کشورهایی که در دوران سخت کنار ایران می‌مانند و از تحریم‌ها تبعیت نمی‌کنند و پرهیز از تبدیل کردن کشور به بازار مصرف کالاهای خارجی از جمله مهم‌ترین اصول در تدوین نقشه راه برای استفاده از ظرفیت‌هایی است که توافق وین می‌تواند ایجاد کند.ضمن این که نباید فراموش کرد که تقویت اقتصاد ملی و تکیه بر توان داخلی که دولت سیزدهم بر آن تاکید دارد اصلی ترین مسیر برای حل مشکلات و پیشرفت کشور است و باید مراقب بود سودای واردات جای رونق تولید را نگیرد در غیر این صورت همیشه درگیر بازی تلخ تحریم-مذاکره خواهیم بود.

نویسنده : امیر حسین یزدان پناه

دیدگاهتان را بنویسید