آزادسازی خرمشهر در مه ۱۹۸۲، نقطه عطفی بود که در آن جمهوری اسلامی پیروزی را بازتعریف کرد. بقا، استقامت و تحکیم ایدئولوژیک جایگزین موفقیت نظامی قاطع شد. این دکترین که در جنگ ایران و عراق متولد شد، امروز در مرکز رفتار استراتژیک تهران باقی مانده است. از حزبالله لبنان تا گروههای همسو در عراق و یمن، رویکرد تهران بازتابدهنده یادگیری نحوه تحمل کردن بدون پیروزی آشکار است. در این منطق، شکست معنا ندارد؛ بلکه تلفات، گواهی بر حقانیت و مقاومت محسوب میشود.
برونسپاری ریسک؛ وقتی زمان ارزشمندتر از مانور نظامی میشود
سپاه پاسداران از طریق بداهه پردازی به نهادی تبدیل شد که حفظ نیرو را بر حملات موج انسانی مقدم شمرد. این تحول، پایه و اساس دکترین مدرن نیابتی ایران را بنا نهاد. تهران به جای رویارویی مستقیم، یاد گرفت که ریسک را خارجی کند، از طریق واسطهها بجنگد و درگیریها را در زمان و جغرافیا گسترش دهد. حزبالله مدل نهایی این الگوست؛ موفقیتی که با بقا سنجیده میشود، نه شکست نظامی اسرائیل.
بیثباتی مدیریتشده؛ استراتژی خسته کردن دشمن در بنبستهای طولانی
ایران از «پیروزی قاطع» اجتناب میکند، زیرا چنین پیروزی نیازمند مسئولیتپذیری و سازش سیاسی است. در عوض، تهران به دنبال «بیثباتی مدیریتشده» است که دشمنان را در طول زمان فرسوده میکند. ایدئولوژی به عنوان یک فناوری نظامی عمل کرده و رنج را به مشروعیت تبدیل میکند. تلاشهای بازدارندگی غرب اغلب با شکست مواجه میشوند، زیرا فرض میکنند تعاریف مشترکی از موفقیت وجود دارد؛ اما برای تهران، استقامت به تنهایی به معنای پیروزی است.

