🔻رهبر انقلاب در دیدار با جامعه مداحان، دو نکته بسیار کلیدی را مطرح کردند.
🔻نخست اینکه ابرنزاع امروز، جنگ تبلیغاتی و رسانهای است؛ گزارهای با منطق روشن: اگر ذهنها، قلبها و باورها تسخیر شود، تسلط بر زیرساختها و حتی سرزمین، طبیعیترین و کمهزینهترین پیامد آن خواهد بود.🔻دوم اینکه تأکید کردند در برابر دشمن باید آرایش جنگی گرفت. دشمن، معارف اسلامی، شیعی و انقلابی را هدف گرفته است؛ بنابراین نباید صرفاً رویکردی تدافعی داشت، بلکه باید به نقاط ضعف دشمن نیز هجمه برد.🔻اما وقتی گفته میشود «آرایش جنگی بگیرید»، دقیقاً منظور چیست؟صرف کنشگری رسانهای یا حتی انقلابیبودن، بهمعنای آرایش جنگی نیست. آرایش جنگی، مختصات و الزامات مشخصی دارد.1⃣یکم: مهندسی رسانهای در نسبت با دشمنآرایش جنگی، پیش از هر چیز، یک تصمیم شناختی است؛ یعنی پذیرفتن این واقعیت که میدان رسانه، محل واکنشهای پراکنده و سلیقهای نیست، بلکه میدان تقابل برنامهریزیشده با دشمن است. در این نگاه، اولویتها نه از علایق شخصی و جناحی، و نه از ذوق تولید محتوا، بلکه از فهم راهبرد دشمن استخراج میشود.باید دید دشمن چه میکند، چه چیزی را هدف گرفته و چه اثری بر مخاطب میگذارد؛ سپس کنش رسانهای متناسب با همان اثر طراحی شود. این تغییر، منطق رسانه را از «تولیدمحوری» به «اثرمحوری» تبدیل میکند.2⃣دوم: سربازان جنگ رسانهایدر این جنگ، سرباز صرفاً تولیدکننده محتوا نیست؛ کنشگری است که ذهن و باور مخاطب را هدف میگیرد. نخستین شرط او ایمان است؛ نه شعاری، بلکه باور قلبی به حقانیت مسیر. کسی که خود دچار تردید و فرسودگی است، در جنگ باورها پیروز نمیشود.
اما ایمان بهتنهایی کافی نیست. این میدان، میدان حرفهایهاست: علم ارتباطات، شناخت مخاطب، فهم الگوریتمها، سواد روایت و خلاقیت، ابزارهای ضروری این نبردند. در کنار اینها، شخصیت مجاهدانه لازم است؛ زیرا شکستن مارپیچ سکوت، هزینه دارد و شجاعت میخواهد.3⃣سوم: فرماندهان و مدیران رسانهایاگر سربازان بازوان این جنگاند، مدیران رسانهای مغز آن هستند. فرمانده این میدان نمیتواند اسیر باندبازی، قبیلهگرایی و رقابتهای جناحی باشد. این جبهه، مدیرانی میخواهد که تکلیفشان با ایمان، انقلاب و وطن روشن باشد و تجربه زیسته این میدان را داشته باشند. مدیری که فشار و کمبود را نشناخته، تصمیم شجاعانه نمیگیرد.4⃣چهارم: ساختار و میدان عملهیچ آرایش جنگی بدون زمین مناسب معنا ندارد. اگر دشمن در شبکههای اجتماعی و میدانهای زنده و تصویرمحور میجنگد، کنشگری در رسانههای ایستا، عملاً خارج از نزاع است. افزون بر این، ساختارها باید انعطافپذیر باشند. جنگ رسانهای ثابت نیست؛ گاهی جنگ روایت است و گاهی جنگ احساس. رسانهای که نتواند آرایش خود را بهموقع تغییر دهد، حتی با نیت درست، بازنده خواهد بود.5⃣پنجم: جنگی برای همهمهمترین ویژگی این نبرد، ساختار شبکهای آن است. جنگ رسانهای، محدود به رسانههای مرجع یا نهادهای رسمی نیست. از تولید محتوا تا توزیع و بازنشر، حضور فعال در همه سطوح لازم است.در این میدان، هر فرد یک گره از شبکه است. هرکس، در هر جایگاهی که هست، باید برای خود نقشی فعال تعریف کند و آرایش جنگی بگیرد. این جنگ، تماشاگر ندارد.

