ارتش مصر، با وجود زرادخانهای عظیم که با دلارهای آمریکایی انباشته شده، بیش از آنکه یک قدرت نظامی مستقل برای مقابله با تهدیداتی، چون اسرائیل باشد، غولی به زنجیر کشیده شده توسط وابستگی فنی و استراتژیک به واشنگتن است.
در نگاه اول و با استناد به آمار و ارقام خشک، ارتش مصر یک قدرت نظامی بیچون و چرا در خاورمیانه و آفریقا به نظر میرسد. با رتبهای در حدود ۱۵ جهانی، نیروی انسانی فعال نزدیک به نیم میلیون نفر، و زرادخانهای عظیم از تانکها، هواپیماها و ناوهای جنگی، این ارتش بر روی کاغذ تصویری از یک نیروی شکستناپذیر را به نمایش میگذارد.
اما با خراشیدن این سطح پر زرق و برق، واقعیتی تلخ و هشداردهنده نمایان میشود: ارتش مصر بیش از آنکه یک نیروی نظامی مستقل و دارای اراده ملی باشد، یک مجموعه عظیم و پرهزینه است که شریانهای حیاتیاش، از تکنولوژی و تسلیحات گرفته تا دکترین عملیاتی، به شدت به خواست و اراده حامی غربی خود، یعنی ایالات متحده آمریکا، گره خورده است. این وابستگی عمیق، موجودیت و کارایی این ارتش را به ویژه در هرگونه رویارویی احتمالی با اسرائیل، متحد استراتژیک آمریکا در منطقه، به شدت زیر سؤال میبرد.
نیروی زمینی، موزهای از آهنآلات غربی و شرقی
ستون فقرات ارتش مصر، نیروی زمینی آن، نمونهای کامل از این آشفتگی استراتژیک و وابستگی فناورانه است. با داشتن نزدیک به ۵۰۰۰ تانک، این نیرو یکی از بزرگترین ناوگانهای زرهی جهان را در اختیار دارد. در راس این هرم، بیش از ۱۳۶۰ دستگاه تانک M1A1 Abrams آمریکایی قرار دارد. اما این قدرت ظاهری، خود بزرگترین نقطه ضعف است. بخش عمده این تانکها نه به صورت وارداتی، بلکه تحت لیسانس و نظارت مستقیم آمریکا در خاک مصر مونتاژ میشوند.
این فرآیند، که در ظاهر نشانی از توانمندی صنعتی است، در باطن یک افسار تکنولوژیک است. مصر به هیچیک از فناوریهای کلیدی این تانک، از جمله زره کامپوزیتی طبقهبندی شده و سیستمهای کنترل آتش پیشرفته، دسترسی ندارد. هرگونه بهروزرسانی، تامین قطعات یدکی حیاتی و مهمات پیشرفته، منوط به تایید واشنگتن است. در واقع، پنتاگون یک حق وتوی عملیاتی بر روی مهمترین بخش نیروی زرهی مصر دارد و میتواند در هر لحظه با قطع پشتیبانی، این ناوگان میلیاردی را به آهنپارههایی بیمصرف تبدیل کند.
در کنار این تانکهای آمریکایی، هزاران دستگاه تانک قدیمیتر مانند M60 آمریکایی و T-55/T-62 ساخت شوروی وجود دارند. این ترکیب ناهمگون، یک کابوس لجستیک به تمام معناست. تصور کنید ارتشی باید همزمان قطعات و دانش فنی لازم برای نگهداری از سه نسل متفاوت تانک از دو بلوک متخاصم شرق و غرب را مدیریت کند. این تنوع، به جای ایجاد انعطافپذیری، منجر به فرسودگی، کاهش نرخ آمادگی عملیاتی و تحمیل هزینههای سرسامآور نگهداری شده و توانایی ارتش برای اجرای عملیاتهای یکپارچه و طولانیمدت را به شدت تضعیف میکند.
نیروی هوایی، بالهایی در قفس پنتاگون
وضعیت در نیروی هوایی مصر، حتی از این هم وخیمتر است. با بیش از ۲۲۰ فروند جنگنده F-16، این هواپیماها استخوانبندی قدرت هوایی قاهره را تشکیل میدهند. اما این جنگندهها، نماد کامل وابستگی تحقیرآمیز مصر به آمریکا هستند. کدهای منبع سیستمهای نرمافزاری، آویونیک و تسلیحات کلیدی این جنگندهها در اختیار کامل آمریکاست.
موشکهای هوا به هوای پیشرفته مانند AIM-120 AMRAAM تنها با مجوز و نظارت آمریکا به مصر فروخته میشوند و واشنگتن همواره اطمینان حاصل کرده است که نسخه F-16 های مصری از نظر کیفی، پایینتر از نمونههای در اختیار نیروی هوایی اسرائیل باقی بماند. شاهکلید عملیاتی این ناوگان عظیم، از آموزش خلبانان گرفته تا تامین قطعات موتور و رادار، در دستان پنتاگون است.
تلا ش های مصر برای کاهش این وابستگی از طریق خرید ۵۴ فروند جنگنده رافال فرانسوی و ۴۶ فروند میگ-۲۹ روسی، اگرچه قابل توجه است، اما مشکلات جدیدی را به وجود آورده است. این خریدها، آشفتگی لجستیکی نیروی هوایی را دوچندان کرده و هزینههای عملیاتی را به شدت بالا بردهاند.
اکنون مصر باید سه خط کاملاً متفاوت تعمیر و نگهداری، سه نوع متفاوت تسلیحات و سه دکترین پروازی مجزا را مدیریت کند. این تنوع در عمل به معنای عدم یکپارچگی و کاهش کارایی کل سیستم است. در یک سناریوی جنگی، هماهنگ کردن عملیات مشترک بین یک اسکادران F-16 آمریکایی، یک اسکادران رافال فرانسوی و یک اسکادران میگ-۲۹ روسی، یک چالش فرماندهی و کنترل عظیم خواهد بود.
نیروی دریایی، پروژههای پرستیژی با اهداف نامشخص
مدرنیزاسیون نیروی دریایی مصر با خرید دو ناو بالگردبر کلاس میسترال فرانسوی و زیردریاییهای پیشرفته Type 209 آلمانی، در نگاه اول چشمگیر است. اما این خریدها نیز سوالات جدی را برمیانگیزند. ناوهای میسترال، ابزارهایی برای نمایش قدرت و عملیاتهای تهاجمی برونمرزی هستند.
سوال اینجاست که دکترین نظامی مصر، که دهههاست ماهیتی تدافعی داشته، چه نیازی به چنین ابزار گرانقیمتی دارد؟ بسیاری از تحلیلگران معتقدند این خریدها بیش از آنکه ناشی از یک نیاز استراتژیک واقعی باشند، پروژههایی پرستیژی و سیاسی برای نمایش جایگاه مصر در منطقه بودهاند. این ناوها بدون یک نیروی پشتیبانی قدرتمند و دکترین عملیاتی مشخص، به اهدافی بزرگ و آسیبپذیر در یک نبرد واقعی تبدیل خواهند شد.
آیا مصر میتواند در مقابل اسرائیل از خود دفاع کند؟
با در نظر گرفتن این واقعیتهای ساختاری، پاسخ به این سوال کلیدی، یک “نه” قاطع با ملاحظاتی اندک است. در یک سناریوی تهاجم تمامعیار از سوی مصرعلیه اسرائیل، ارتش مصر عملاً فلج خواهد بود.
وتوی سیاسی و فنی آمریکا: ایالات متحده هرگز اجازه نخواهد داد که تسلیحات پیشرفته آمریکایی مانند تانکهای آبرامز و جنگندههای F-16 علیه مهمترین متحدش، اسرائیل، به کار گرفته شوند. با یک تماس تلفنی از واشنگتن، جریان قطعات یدکی، اطلاعات ماهوارهای و پشتیبانی فنی قطع شده و بخش بزرگی از ارتش مصر زمینگیر خواهد شد. پیمان کمپ دیوید نه تنها یک توافق صلح، بلکه یک مکانیزم کنترلی است که تضمین میکند برتری کیفی نظامی اسرائیل (Qualitative Military Edge – QME) همواره حفظ شود.
شکاف تکنولوژیک: ارتش اسرائیل از نظر تکنولوژی، یک نسل کامل از ارتش مصر جلوتر است. نیروی هوایی اسرائیل با در اختیار داشتن جنگندههای نسل پنجم F-35I Adir، سیستمهای جنگ الکترونیک بومی، شبکههای دفاع هوایی چندلایه و یکپارچه (گنبد آهنین، فلاخن داوود، ختس) و توانمندیهای سایبری پیشرفته، برتری هوایی و اطلاعاتی مطلق در هر درگیری احتمالی خواهد داشت. F-16 های مصری در برابر F-35 های اسرائیلی شانسی برای بقا نخواهند داشت.
عدم انسجام عملیاتی: همانطور که ذکر شد، ارتش مصر از عدم یکپارچگی شدید رنج میبرد. در مقابل، ارتش اسرائیل یک نیروی منسجم تربا دکترین واحد، سیستم فرماندهی و کنترل یکپارچه و تجربه رزمی مداوم است.
تنها سناریویی که میتوان برای ارتش مصر شانسی قائل شد، یک جنگ تدافعی و فرسایشی در داخل خاک مصر است. در چنین حالتی، کمیت عظیم نیروی زمینی، گستردگی جغرافیایی و عمق استراتژیک مصر میتواند هزینههای سنگینی را به هر نیروی مهاجمی تحمیل کند. اما حتی در این سناریو نیز، توانایی مصر برای کسب یک پیروزی قاطع و بیرون راندن یک نیروی متجاوز پیشرفته مانند اسرائیل، به دلیل وابستگیهای ذکر شده، به شدت محل تردید است.
ارتش مصر، با تمام عظمت ظاهریاش، نمونهای از یک قدرت نظامی است که استقلال و اراده استراتژیک خود را در ازای دریافت تسلیحات خارجی فروخته است. این ارتش بیشتر برای حفظ ثبات داخلی و ایفای نقش به عنوان یک شریک امنیتی تحت کنترل برای آمریکا در منطقه طراحی شده است تا یک نیروی آماده برای جنگهای بزرگ منطقهای. زرادخانه عظیم آن، بیش از آنکه شمشیری برای حمله باشد، زنجیری است که آن را به سیاستهای واشنگتن متصل نگه میدارد. تا زمانی که این وابستگی عمیق به آمریکایی ها پابرجاست، توانایی مصر برای دفاع موثر از خود در برابر تهدیدی مانند اسرائیل، بسیار ضربه پذیر خواهد بود.

